آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

متن

آیه ولایت یکی از روشن‏ترین دلایل امامت بلافصل علی‏علیه السلام است. امّا برخی از مفسران و متکلمان اهل سنّت، شبهه‏ها و ابهام‏هایی درباره دلالت این آیه مطرح کرده‏اند که از طرف دانشمندن امامیه پاسخ داده شده است. در این نوشتار، دلالتت آیه یاد شده، و نیز شبهه‏های مطرح شده، به صورت علمی مورد بررسی قرار گرفته و پاسخ داده شده است.
از دیدگاه مفسران و متکلمان امامیه، آیه ولایت«اِنّما وَلیُّکُمُ الله وَرَسُولهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا یُقِیمُونَ الصَّلوةَ وَیُوءْتُونَ الزَّکاة وَهُمْ راکِعُون»(1)؛«همانا ولی امر شما تنها خدا، رسول و آن موءمنانی هستند که نماز به پا داشته و در حال رکوع زکات می‏دهند»، یکی از روشن‏ترین دلایل امامت بلا فصل علی‏علیه السلام است زیرا اگر چه «ولیّ» در لغت معانی یا کاربردهای گوناگونی دارد مانند: رب، مالک،سید، منعم،معتق، محب، ناصر و متصرف در امور دیگران .(2) لکن به دلایل عقلی و نیز به اجماع مسلمانان غیر از سه معنای اخیر قطعاً مقصود نیست، و از سه معنای اخیر تنها آخرین
_______________________________
1. مائده/55.
2. لسان العرب، ج15، ص 281 283، أقرب الموارد، ج2، ص 1478.
_______________________________
معنا می‏تواند در این آیه مقصود باشد، دلایل این مطلب بدین قرار است:
1. کلمه «انّما» از ادوات حصر است و مفاد آن اثبات و نفی است زیرا کلمه انّما در بردارنده معنای ما و الا (نفی و استثنا) است یعنی حکم را بر آنچه پس از «انّما» ذکر شده اثبات ، و از آنچه ذکر نشده، نفی می‏کند.(3) بنابراین کلمه «إنّما» بر ولایتی خاصّ دلالت می‏کند، ولایتی که اوّلاً وبالذات به خداوند اختصاص دارد و برای دیگران با اذن و مشیت الهی ثابت می‏شود.(4) ولی ولایت به معنای نصرت و محبّت، اختصاصی نیست، زیرا لزوم یاری کردن و محبت موءمنان به همدیگر، از لوازم بدیهی ایمان و مورد اجماع مسلمانان است چنان که آیه کریمه «الموءمنونَ وَالمُوءْمِنات بَعْضُهُمْ اگولیاءُ بَعْض»؛ «مردان و زنان موءمن بعضی از آنها اولیاء بعض دیگرند»(5) نیز بر آن دلالت می‏کند.
برخی اشکال کرده‏اند که «انّما» همیشه بر حصر دلالت نمی‏کند، زیرا در غیر حصر نیز به کار رفته است چنانکه در قرآن آمده است:«اِنّما الحیاة الدُّنْیا لَعِب وَلَهْو»؛ همانا زندگی دنیا لهو و لعب است».(6) روشن است که لهو و لعب در غیر زندگی دنیا نیز متصوّر است.(7) در پاسخ می‏توان گفت، ادیبان و زبان شناسان معروف عرب به دلالت«انّما» بر حصر تأکید کرده‏اند، به همین دلیل زمخشری در تفسیر آیه ولایت گفته است: «معنای «إنّما» این است که موالات باید به آنان اختصاص یابد(8)؛ امّا باید توجه داشت که حصر بر دو نوع است: حصر حقیقی، حصر اضافی؛ و اصل اوّلی در
_______________________________
3. تلخیص المفتاح، ص ....
4. مجمع البیان، ج34، ص 211؛ الذخیرة فی علم الکلام، ص 439 440؛ المنقذ من التقلید، ج2، ص 302 303.
5. توبه/71.
6. محمد/36.
7. التفسیر الکبیر، ج12، ص 30.
8. الکشاف، ج1، 648.
_______________________________
حصر، معنای حقیقی آن است، چه این که حصر اضافی جنبه ثانوی داشته و نیاز به قرائن دارد، و در آیه مورد بحث نه تنها قرینه‏ای بر حصر اضافی وجود ندارد بلکه قرائن و شواهد چنان که بعداً می‏آید حصر حقیقی را تأیید می‏کند.
2. اگر چه واژه «ولیّ» بر معانی یا مصادیق متعدّدی اطلاق شده است ولکن هرگاه بدون قرینه به کار رود مراد از آن «مالک امر بودن» خواهد بود. به ویژه اگر به کسی اسناد داده شود که دارای شأن رهبری و فرمانروایی است همان‏طوری که در آیه مورد بحث چنین است، زیرا کلمه«ولی» نخست به خداوند و سپس به پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم اسناد داده شده است؛ حاکمیت خداوند عقلاً ثابت است، و حاکمیت پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم به عنوان این که رسول خداست اثبات می‏شود، حال با توجه به این که ولایت در مورد خدا و رسول‏صلی الله علیه و آله و سلم به معنای مالک امر بودن است، و از طرفی «الّذین آمَنُوا» بر خداوند یا پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم عطف شده است، و حکم معطوف با معطوف علیه مشترک است، پس ولایت در مورد موءمنانی که در آیه توصیف شده‏اند نیز به معنای مالکیت امر تدبیر (امامت) خواهد بود.(9)
3. اگر چه عبارت «الّذین آمَنُوا» همه موءمنان را شامل می‏شود، ولی مقصود از آن بعضی از موءمنان است، زیرا اوّلاً برای آنان صفت ویژه‏ای (اقامه نماز و دادن زکات در حال رکوع) بیان شده است. ثانیاً: «الّذین آمَنُوا» بر کلمه «رسوله» و آن هم بر کلمه «الله» عطف شده است و مفاد آیه این است که خدا و رسولش و موءمنانی که توصیف شده‏اند ولیّ‏اند، و جامعه موءمنان، «مُوَلّی علیه» هستند، نسبت این دو، از قبیل نسبت میان ولایت‏مدار و ولایت پذیر است، نه از باب تفاعل که ولایت دو جانبه باشد، در حالی که ولایت به معنای محبت و نصرت دو جانبه بوده و عمومیّت دارد.(10)
_______________________________
9. مصباح الهدایة فی اثبات الولایة، ص 320 321.
10.الذخیرة فی علم الکلام، ص 439، تقریب المعارف، ص 128.
_______________________________
در مقابل استدلال مزبور، مفسران و متکلمان اهل سنت، به وحدت سیاق آیه ولایت با آیات قبل و بعد آن استناد نموده و گفته‏اند: مراد از «ولایت» در آیه، نصرت و محبت است،زیرا در آیات قبل(11) خداوند موءمنان را از ولایت یهود و نصاری نهی کرده است، روشن است که موءمنان هیچگاه در صدد قبول ولایت یهود و نصاری به معنای «امامت» نبوده‏اند بلکه آنچه برخی از مسلمانان انجام می‏دادند برقراری رابطه دوستی و پیمان نصرت با یهود و نصاری بوده است، فلذا در آیه مورد بحث نیز مراد از «ولایت» نصرت و محبت خواهد بود، چنان که در آیه بعد (مائده/56) نیز یادآور شده است که تولّی خدا و پیامبر و موءمنان موجب غلبه و پیروزی حزب خداوند خواهد بود(12)
در پاسخ به استدلال فوق چند نکته قابل توجه است: نکته اوّل هم سیاق بودن آیه ولایت با آیه نهی تولّی یهود و نصاری مستلزم آن است که آیات دیگری بین آن دو واقع نشود، در حالی که میان دو آیه یاد شده، سه آیه(آیات 52، 53، 54) فاصله انداخته است، البته هر چند آیه‏های 52 و 53 به نوعی ناظر به ولایت یهود و نصاری است، لکن آیه 54 ناظر به ارتداد در آینده بوده و ارتباطی با آیه 51 ندارد، مضمون آیه چنین است:«ای گروهی که ایمان آورده‏اید هر کس از شما، از دین خود مرتد شود به زودی خدا قومی را که دوست می‏دارد و آنها نیز خدا را دوست می‏دارند، برای نصرت اسلام برمی‏انگیزد»(13) بدین جهت، مفسران آن را یکی از پیشگویی‏های قرآن دانسته‏اند(14)
نکته دیگر این است که آیه بعد از آیه ولایت نیز صراحت یا ظهور در ولایت به
_______________________________
11. مائده/51، 52، 53، 54.
12. تفسیر طبری، ج6، ص 343؛ المنار، ج6، ص 443؛ التفسیر الکبیر، ج12، ص 27 28؛ شرح المواقف، ج8، ص 360؛ شرح المقاصد، ج5، ص 270.
13. مائده/54.
14. تفسیر طبری، ج6، ص 336؛ الکشاف، ج1، ص 644.
_______________________________
معنی نصرت ومحبت ندارد، مضمون آیه چنین است: هر کس ولایت خدا، رسول و موءمنان خاص را بپذیرد، چنین افرادی حزب الله هستند و حزب الله پیوسته غالب و پیروز است(15) مضمون این آیه، هم با ولایت به معنای نصرت و محبت سازگاری دارد، و هم با ولایت به معنای تدبیر و نصرت در امور؛ بنابراین، نمی‏توان آن را قرینه و شاهد بر یکی از آن دو به شمار آورد.
نکته سوم: بر فرض قبول وحدت سیاق، قرینه سیاق در صورتی قابل احتجاج است که با دلیل و قرینه‏ای روشن‏تر معارض نباشد، در حالی که قراین آشکاری که پیش از این بیان گردید و احادیثی که در شأن نزول آیه وارد شده مانع از تمسک و استدلال به وحدت سیاق خواهد بود.
احادیث شأن نزول آیه
بیشتر احادیثی که درباره شأن نزول آیه ولایت، روایت شده است، نزول آن را مربوط به امیرالموءمنین‏علیه السلام و دادن انگشتر خود به سائل در حال رکوع دانسته‏اند. طبری در دو حدیث یکی از عتبة بن حکیم و دیگری از مجاهد این شأن نزول را روایت کرده است(16). سیوطی علاوه بر دو حدیث مزبور، پنج حدیث دیگر از خطیب خوارزمی، طبرانی، ابن مردویه به نقل از ابن عباس، عمار یاسر ، سلمة بن کهیل، علی بن ابی طالب و ابو رافد در مورد نزول آیه ولایت در شأن علی‏علیه السلام روایت کرده است.(17) سعد الدین تفتازانی و ملا علی قوشچی اشعری اتفاق نظر مفسران بر نزول آیه در شأن علی‏علیه السلام را نقل کرده‏اند(18). موءلف کتاب غایة المرام بیش از بیست حدیث از کتابهای اهل سنّت درباره نزول آیه ولایت در مورد علی‏علیه السلام
_______________________________
15. مائده/56.
16. تفسیر طبری، ج6، ص 344.
17. الدر المنثور، ج3، ص 98 99.
18.شرح المقاصد، ج5، ص 270، شرح التجرید، ص 368 369.
_______________________________
روایت کرده است.(19) علاّمه امینی نیز تعداد زیادی از دانشمندان اهل سنت را نام می‏برد که روایت شأن نزول آیه ولایت را در مورد امیرالموءمنین‏علیه السلام در کتابهای خود نقل کرده‏اند(20)
احادیث مربوط به نزول آیه در شأن علی‏علیه السلام که از شیعه و اهل سنّت نقل شده در حد تواتر بوده و مفید یقین است، و این احادیث مورد استناد محدثان ، مفسران، متکلّمان و فقیهان قرار گرفته است، تا آنجا که فقها در مسأله فعل کثیر در نماز و این که آیا صدقه مستحبی زکات نامیده می‏شود یا نه، به آن استناد کرده‏اند(21). با توجه به مطالب یاد شده، تردید برخی از افراد همچون فخر رازی(22) و ابوهاشم جبایی(23» نسبت به نزول آیه در شأن علی‏علیه السلام بی اساس خواهد بود.
بررسی اشکالات
اشکال اوّل: گفته شده است که آیه ولایت در مقام مدح موءمنان است، در حالی که دادن زکات در حال نماز و رکوع مایه نکوهش است چون با توجه کامل نمازگزار به عبادت منافات دارد.(24) در پاسخ می‏توان گفت: آنچه با حضور قلب در عبادت منافات دارد توجه به امور مادّی و دنیوی است، امّا پرداختن زکات به امر خداوند نه تنها امر دنیوی نیست، بلکه خود نوعی عبادت است، و از طرفی، عظمت روحی و احاطه علمی امام علی‏علیه السلام چنان بود که می‏توانست در یک زمان دو عبادت را انجام دهد، بدون این که لطمه‏ای به حضور قلب ایشان در نماز وارد شود.
اشکال دوم: برخی چنین اشکال کرده‏اند که زکات اسم برای صدقه واجب
_______________________________
19. غایة المرام، ج2، ص 12.
20. الغدیر، ج2، ص 53.
21. احکام القرآن، ج2، ص 625 626؛ تفسیر قرطبی، ج6، ص 208؛ المیزان، ج6، ص 25.
22. التفسیر الکبیر، ج12، ص 30.
23. المغنی، الإمامة، ج1، ص 137.
24.المغنی، الإمامة، ج1، ص 135.
_______________________________
است نه مستحب، زیرا قرآن می‏فرماید: «وَآتُوا الزَّکاة»(25) و امر، ظاهر در وجوب است، و از طرفی بیشتر علما تأخیر پرداخت زکات را معصیت می‏دانند، بنابراین نمی‏توان گفت امیرالموءمنین‏علیه السلام انگشتر را به عنوان زکات واجب به فقیر داده است.(26)
این اشکال نیز وارد نیست به دلیل این که کلمه «زکات» در بسیاری از آیات مکی وارد شده است(27) در حالی که زکات واجب در مدینه تشریع شده است؛ از تأمل در آیات قرآن مخصوصاً آیاتی که در آنها از زکات درباره پیامبران گذشته مانند ابراهیم، اسحاق، یعقوب(28)، اسماعیل(29) و عیسی(30) سخن به میان آمده است به دست می‏آید که واژه زکات در عرف قرآن هرگاه به صورت مطلق یا همراه با نماز به کار رفته باشد بر انفاق مال در راه خدا دلالت می‏کند، چرا که در شرایع پیشین، زکات به معنای مصطلح در اسلام نبوده است.(31)، گذشته از این، می‏توان زکات را به زکات واجب نیز حمل کرد که علی‏علیه السلام در نظر داشته آن را در اوّلین فرصت مناسب به فقیر بدهد، و ادعای تأخیر از زمان وجوب، ادعای بدون دلیل است، چه این که بعید شمردن وجوب زکات بر علی‏علیه السلام و یا دادن انگشتر به عنوان زکات، استبعادهای بی اساس است البته اینکه علی‏علیه السلام در زمان پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم ثروت بسیار نداشته، شکی نیست، ولی لازمه آن نفی داشتن حداقل نصاب زکات نمی‏باشد.(32)
اشکال سوم: گفته شده است
_______________________________
25.بقره/43.
26. التفسیر الکبیر، ج12، ص 30.
27.اعلی/15، لیل/18، فصلت/7، موءمنون/4.
28.انبیاء/73.
29. مریم/55.
30.مریم/31.
31. المیزان، ج6، ص 15.
32.الشافی، ج2، ص 238.
_______________________________
که«الّذینَ آمَنوا» بر جمع دلالت می‏کند، اطلاق آن بر مفرد در کلام فصحای عرب نیامده است، تا چه رسد به کلام الهی که معجزه است.(33) و گاهی گفته شده که چنین اطلاقی مجازی است و اصل در کلام حقیقت است نه مجاز.(34)
در پاسخ باید گفت: اصولاً اطلاق واژگان جمع بر فرد معین در کلام عرب و غیر آن به انگیزه تعظیم و مانند آن شایع است، همچنان که در قرآن درباره خداوند ضمایر جمع به کار رفته است(35)، و در اینجا بی تردید، به کار بردن تعبیر «الذین آمنوا» در مورد علی‏علیه السلام بیانگر تکریم و تعظیم شخصیت علی‏علیه السلام است، بدان جهت که وی از نظر کمالات ایمانی در عالی‏ترین درجه بوده و همین ویژگی سبب شده است که پس از پیامبر اکرم‏صلی الله علیه و آله و سلم ولایت و رهبری جامعه اسلامی به ایشان سپرده شود. گذشته از این ، با توجه به روایات شأن نزول، این اطلاق در آیه ولایت صورت گرفته است، حال اگر چنین کاربردی در زبان عرب در عصر رسالت رایج نبود، صحابه‏ای که حدیث مربوط به شأن نزول آیه را نقل کرده‏اند، لب به اعتراض می‏گشودند.(36)
اشکال چهارم: امامت در مورد خداوند و رسول‏صلی الله علیه و آله و سلم به معنای اقامه حدود و اجرای احکام الهی نیست، فلذا این معنا در «الذین آمنوا» نیز درست نخواهد بود. پس باید ولایت را بر نصرت و محبت حمل کرد که در هر سه مورد درست است.(37)
پاسخ: در این اشکال میان حقیقت ولایت و چگونگی اعمال آن خلط شده است، حقیقت ولایت که عبارت از رهبری امور دینی و دنیوی مسلمانان است، در مورد خداوند، پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم و امام هر سه،
_______________________________
33. المنار، ج6، ص 442.
34.التفسیر الکبیر، ج12، ص 28.
35. حج/9، موءمنون/99، نوح/1، آل‏عمران/172 .
36. المیزان، ج6، ص 10.
37. المغنی، الإمامة، ج1، ص 136.
_______________________________
استعمال شده است، هر چند کیفیت اعمال آن در خداوند و غیر خداوند متفاوت است، به این معنی که اجرای احکام و حدود به صورت مباشری و محسوس به خداوند نسبت داده نمی‏شود، هر چند اجرای این کار توسط پیامبر و امام تکویناً وتشریعاً مستند به مشیّت الهی است.
اشکال پنجم: لازمه دیدگاه شیعه درباره ولایت در آیه مزبور این است که امامت به علی‏علیه السلام اختصاص داشته باشد، این مطلب با اعتقاد آنان در مورد دیگر امامان شیعه منافات دارد.(38) در پاسخ باید گفت: براهین عقلی و نقلی بر وجوب امامت در هر عصر و زمانی دلالت می‏کند، بر این اساس، طبق نصوص قرآنی و روایی، امامت پس از پیامبر اکرم‏صلی الله علیه و آله و سلم به امامان دوازده‏گانه شیعه اختصاص دارد همچنان که قرآن از آنان به عنوان «صادقین» یاد کرده و مسلمانان را به پیروی از آنان فرا خوانده است.(39) چنان که امام صادق‏علیه السلام در تفسیر آیه مورد بحث، ولایت رابه احق و اولی بودن در تدبیر امور تفسیر کرده و فرموده است: مقصود از «الّذین آمنوا» علی‏علیه السلام و امامان از ذریّه او تا روز قیامت است(40) مضافاً بر این در صحاح اهل سنت نیز از آنان به عنوان خلفای دوازده‏گانه یاد شده است.(41).حال وجه جمع بین این نصوص و حصر امامت در علی‏علیه السلام به این است که تا وقتی ایشان در حال حیات هستند امامت مخصوص اوست و پس از وی به فرزندان او یکی پس از دیگری اختصاص دارد، بنابراین تعارضی در بین نخواهد بود.
_______________________________
38.التحفة الإثنا عشریه، ص 198.
39.توبه/119.
40. (اصول کافی، ج1، ص 228)
41. صحیح البخاری، ج9، ص 88، صحیح مسلم، ج6، ص 3.

تبلیغات