آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

در این مقاله پس از تبیین واژه «پلورالیزم دینى»، به سیر تاریخى آن و وجود این اندیشه در شرق و غرب پرداخته شده است. همچنین پس از ذکر مقدماتى مانند معناى دین و شریعت و دین حق و انگیزه هاى طرح پلورالیزم دینى، بررسى قرائتهاى مختلف پلورالیزم دینى آغاز شده و پلورالیزم دینى به معناى زندگى مسالمت آمیز پیروان مذاهب و ادیان با یکدیگر مورد پذیرش عقل و خرد و دین و اسلام معرفى شده است و این مطلب را دلیل بر صحه نهادن همه عقاید ندانسته است.

متن

کلام و دین پژوهی
پیش از طرح و نقد مسأله پلورالیزم باید موضوعاتى بررسى شود:
الف) دین و شریعت:
قرآن دین را واحد و شریعت را متعدد مى داند; لذا دین در قرآن مفرد به کار رفته است.
ب) توحید و یکتاپرستى (دین قیم):
در برخى آیات، توحید و یکتاپرستى «دین قیم» نامیده شده و در آیه دیگر، یکتاپرستى از امور فطرى به شمار رفته است، گویى دین قیم و استوار، منحصر به یکتاپرستى و توحید در عبادت است.
ج) دین فقط دین اسلام است.
برخى از آیات بر حصر دین در اسلام گواهى مى دهند (آل عمران: 19). این حکم مختص به عصر رسول خدا نبود; لذا قرآن ابراهیم(علیه السلام) را مسلم معرفى مى کند، نه یهودى یا نصرانى یا مشرک. وحدت دین با تعدد شرایع تفسیرى جز این ندارد که دین، همان اعتقاد به توحید و تسلیم در برابر حق تعالى مى باشد و نتیجه آن، پرستش او است که زیربناى تمام شرایط و دعوت تمام پیامبران را تشکیل مى دهد (نحل: 36).
د) دین حق، دین توحید است:
آیاتى که دین حق را به توحید تفسیر مى کنند، پرده از معنى دین بر مى دارند که دین یک رشته آموزه هاى اعتقادى است که در رأس آنها توحید قرار گرفته است.
هـ) شریعت چیست؟
مقصود از شریعت، آموزه هاى عملى و اخلاقى اى است که با زندگى فردى و اجتماعى و مسؤولیت انسان در برابر خدا و مردم در ارتباط مى باشد و نسخ بخشى از شرایع، لازمه پیشرفت زمان و بالا رفتن استعدادها و دگرگونى شرایط زندگى است. قرآن در مواردى به اختلاف شرایع تصریح مى کند (جاثیه: 18).
و) انگیزه هاى طرح پلورالیزم:
براى پلورالیزم دینى به خاطر قرائتهاى مختلفى که دارد نمى توان انگیزه واحدى انگاشت. این انگیزه ها عبارت اند از:
1. انگیزه جامعه شناختى: اگر پلورالیزم به زندگى مسالمت آمیز پیروان مذاهب در کنار یکدیگر تفسیر شود، انگیزه طرح آن کاستن تعصبات مذهبى است; مانند بیانیه شوراى واتیکان در سال 1963 که مسیحیان و مسلمانان را به زندگى مسالمت آمیز دعوت نموده است.
2. توجیه مطالب ناموزون کتاب مقدس: پلورالیزم دینى با طرح «گوهر و صدف دین»، این اختلافها را بى اهمیت تلقى مى کند و گوهر دین را متحول شدن شخصیت انسان و گزاره هاى دینى را در حکم صدف دین که براى حفظ گوهر پدید آمده است مى داند و لذا نباید آموزه هاى دینى را مانند نظریه هاى علمى نگریست و در صدق و کذب آنها گفتگو نمود و مادامى که این آموزه ها در تحول شخصیت ما مؤثر است از احترام خاصى برخوردارند.
3. توجیه تکثر و تعدد ادیان: هدف این انگیزه، تصحیح تعدد ادیان و یا شرایع است; زیرا سرچشمه دین یکى بیش نیست و آن، شهود امر مطلق و متعالى است که از آن به «تجربه دینى» تعبیر مى کنند و راه حل آن این است که هرگاه تجربه دینى در قالب تعبیر ریخته شود، از عوامل تاریخى، زبانى، اجتماعى و جسمانى متأثر مى شود و در نتیجه گزاره هاى دین تفاوت پیدا مى کند. جان هیک در یکى از مقاله هاى خود در اثبات این مطلب از اصل معروف کانت یعنى تفاوت «شىء فى نفسه» و «شىء پدیدار براى ما» استفاده مى کند.
ز) لزوم عرضه آموزه هاى دینى بر سخنان پیامبران الهى:
پلورالیسم دینى مى خواهد درباره پیام آوران و پیامشان تحقیق کند بدون آنکه با خود آنان به مذاکره بنشیند. پلورالیسم دینى یک مسأله فلسفى محض نیست که بتوان بدون مراجعه به سخنان پیام آوران درباره آن سخن گفت و نظر داد. متأسفانه امروزه حدس و گمان جاى برهان و دلیل و تجربه علم آفرین را گرفته است. بالاخره چرا در سخنان این نام آوران تاریخ که انسانهایى پاک و پیراسته از کذب و تزویر بوده اند از پلورالیسم با قرائتهاى مختلفش اثرى به چشم نمى خورد؟
اینک پس از ذکر پاره اى مقدمات، به طرح و بررسى قرائتهاى مختلف از پلورالیزم دینى مى پردازیم:
1. پلورالیزم رفتارى:
کثرت گرایى رفتارى یعنى پیروان همه ادیان یا شرایع در پرتو یک رشته مشترکات مى توانند در کنار یکدیگر زندگى کنند و همدیگر را تحمل کنند. اصولا وجود مشترکات میان شرایع و به تعبیر دیگر، ادیان قابل انکار نیست و به قول ویلیام آلستون، ادیان از همپوشایى معتنابهى برخوردارند. کثرت گرایى دینى با این قرائت مورد پذیرش عقل، دین و شریعت است. قرآن مى فرماید: «بگو اى پیروان کتاب(هاى آسمانى)، بیایید همگى اصلى را که میان ما و شما مشترک است بپا داریم و آن اینکه جز خدا کسى را نپرستیم و چیزى را براى او شریک قرار ندهیم، اگر روى برگردانید گواه باشید که ما مسلمانیم»(آل عمران: 64). فقه اسلامى نیز اهل کتاب را به رسمیت شناخته و حقوق همگان را محترم شمرده است. در کتابهاى فقهى فصل خاصى درباره حقوق اهل ذمه و شرایط آن وجود دارد که حاکى از نهایت انعطاف پذیرى اسلام در برابر این گروه است. رفتار امیرمؤمنان با پیرمرد نابیناى نصرانى نمونه اى از تعالیم اسلام در این زمینه است. زندگى مسالمت آمیز اختصاص به اهل کتاب ندارد; بلکه قرآن آن را درباره مشرکان که با مسلمانان وارد در جنگ نشده اند روا مى دارد و توصیه به نیکى و رفتار عادلانه با آنها مى کند. چه تعبیرى نیکوتر از تعبیر امیرمؤمنان در نامه اش به مالک اشتر که نوشت: «با مردم با رحمت و محبت و لطف رفتار کن; زیرا آنان یا برادر دینى تو هستند یا انسانى مانند تو.» برخى این قرائت از پلورالیسم را نپسندیده و آن را خارج از موضوع دانسته اند; ولى مهم این است که بدانیم مسأله تساهل یا زندگى مسالمت آمیز یا به رسمیت شناختن حقوق اهل کتاب، به معنى صحه نهادن بر نجات و رستگارى آنان نیست; زیرا مسأله اغماض، مربوط به زندگى دنیوى است و سرنوشت انسانها در سراى دیگر ارتباطى به این بحث ندارد. نکته دیگر اینکه باید دانشمندان شرایع آسمانى گرد هم آیند و به دور از تعصبات بحث کنند که قرآن هم به این رویکرد از پلورالیسم دعوت مى کند: «فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون أحسنه» (زمر: 18).

تبلیغات