آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۵

چکیده

متن

بخش نخست:
جامه کعبه معظمه پیش از اسلام
1ـ جامه تبّع حمیری برایکعبه مکرمه
ابراهیم خلیل به همراه فرزند خود اسماعیل(علیهما السلام) با نهادن سنگها بر روی یکدیگر و بدون بکارگیری گل و یا گچ در آن، خانه کعبه را بنیان نهادند. این خانه بدون در و سقف بود و تنها در سمت شرقی آن، قسمتی از دیوار را باز گذاشتند تا برای ورود به داخل کعبه از آن استفاده شود.در آن زمان، کعبه پوششی نداشت; زیرا آن حضرت نه فرمانی از خداوند در این زمینه دریافت کرده بود و نه به پارچه و یا پوست و حصیری(1) دسترسی داشت تا از آنان پوششی برای کعبه فراهم آورد.
درباره نخستین کسی که کعبه را پیش از اسلام به وسیله جامه پوشانید، روایات متعددی وجود دارد. بطوری که روایتی میگوید: اسماعیل فرزند ابراهیم(علیهما السلام)نخستین شخصی بود که در این باره اقدام کرد. روایت دیگر، آن را به عدنان جدّ والای رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نسبت داده است و سوّمین روایت این عمل را به «تبع ابو کرب أسعد» پادشاه حمیر(2) منسوب میکند.
تاریخ نگاران بسیاری، نه تنها این مطلب را ترجیح دادهاند، بلکه در مواردی تأکید کردهاند که «تبّع»، پادشاه حمیر،
1 ـ خصف (حصیر) پوشش ضخیمی است که به وسیله برگ درختان نخل بافته میشد و مردمان حجاز از آن همواره در موارد مختلفی; مانند فرش کردن زمین خانههای خود یا مساجد بودده بهره میجستند.
2 ـ نکـ: شفاء العزام بأخبار البلد الحرام»، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان (بدون تاریخ) جلد اول ص 119 و 120; ابن ظهیره قرشی مخزومی، «جامع اللطیف فیفضل مکة و اهلها و بناء البیت الشریف»، چاپ اول، چاپخانه عیسی البابی الحلبی، قاهره 1340هـ. در سال 1921م. ص 105
«اسعد ابو کرب تبّعی» یکی از پادشاهان «یمن» است که نام سلسله پادشاهان آنان «تبابعه» و مرکز فرماندهی آنان در یمن بوده که به معنای داشتن پیروان فراوان است.
بنا به گفته روایات، اسعد با آگاهی از ظهور پیامبر اسلام، پیشتر به آن حضرت ایمان آورده بود. از این رو در برخی روایات آمده که پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرموده است «لا تسبّوا تبّعاً فإنّه کان قد أسلم»; «تبع را ناسزا نگویید زیرا او اسلام را پذیرفته بود.» گفته میشود تبع یکی از پنج پادشاهی است که تمامی جهان قدیم را از یمن تا حیره و از حیره تا سمرقند فتح کرده و تحت تسلّط خویش درآورد. (سفینة البحار، ج1، ص302)«مترجم»
نخستین کسی است که در دوران جاهلیت، کعبه مکرّمه را به وسیله جامه پوشانید. در این باره حدیثی به وسیله ابو هریره از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) روایت کردهاند که آن حضرت مردم را از سبّ «اسعد حمیری»، که همان تبّع بوده، برحذر داشت; زیرا ایشان فرمودهاند: او اوّلین شخصی است که بر کعبه جامه پوشانید.(1)
ازرقی و محبالدین طبری و تقیالدین فاسی پس از ذکر این حدیث، گفتهاند محمد بن اسحاق گوید: «از تنی چند از اهل علم شنیدم که نخستین کسی که بر کعبه جامه تمام پوشانید تبّع است که همان اسعد میباشد.» و آنها دو روایت دیگر را نفی نکردهاند.
بنابراین، از قید «جامه کامل» استفاده میشود که کعبه پیش از «تبّع» به وسیله جامه غیر کاملی پوشانیده شده است.
در نتیجه روایات سهگانه را میتوان بدین صورت جمع کرد که: در آغاز، حضرت اسماعیل(علیه السلام) اولین شخصی بوده که بر کعبه جامه پوشانده است، و سپس عدنان اولین فردی بوده که بعد از حضرت اسماعیل جامه را بر کعبه پوشانیده لیکن این جامهها به صورت کامل نبوده است. آنگاه «تبّع» نخستین شخصی بوده است که جامه کامل را بر کعبه مکرمه قرار داده است.
ابن هشام در سیرهاش، در باره جامه «تبّع» بر کعبه مشرفه، چنین مینویسد: «تبّع و قوم او از بتپرستان به شمار میآمدند. آنان به سوی مکه حرکت کردند تا اینکه به سرزمین میان «عسفان» و «أمج» رسیدند. در این هنگام گروهی از قبیله «هذیل» به او برخورد نموده، و گفتند:
ای پادشاه، آیا میخواهی تو را به خانهای که اموال و ثروتهای زیادی دارد و از دید پادشاهان پیشین مخفی مانده است راهنمایی کنیم; خانهای که در آن مقدار فراوانی لؤلؤ و زبرجد و یاقوت و طلا و نقره وجود دارد؟ پادشاه گفت: آری. آنان در پاسخ گفتند: خانهای است در مکه که مردمانش آن را عبادت کرده و در کنارش نماز بپای میدارند.
گفتنی است هذیلیان با آگاهی از این موضوع که هرگاه پادشاهی قصد آن خانه را کند و در آن ظلم نماید نابود میگردد، بدینوسیله قصد هلاک و نابودی تبّع را به دل داشتند. «تبّع» پس از شنیدن سخنان هذیلیها، به دنبال دوکاهن، که در میان همراهان خود بودند، فرستاد و در این باره از آنان نظرخواهی کرد.
آنان به تبّع گفتند: این پیشنهاد، تنها
____________
1 ـ نوشته محبالدین طبری، القری لقاصد امالقری چاپ اول، قاهره 1367 هـ 1948 م، ص 472; ازرقی، اخبار مکه و ماجاء فیها من الآثار چاپ سوم بیروت، لبنان 1389 هـ 1969 م. ج1، ص 249 و اوالعباس احمد بن علی القلقشندی، صبح الأعشی فیصناعة الانشا، نوشته چاپ قاهره، سلسله تراثنا، ج4، ص 277.
____________
برای از میان بردن تو و سپاهیانت میباشد; زیرا ما خانهای که از آنِ خدا باشد، جز در این سرزمین نمیشناسیم.
تبّع از کاهنان پرسید: در صورتی که بدان سرزمین قدم گذارم، به نظر شما چه کاری را انجام دهم صواب است؟
آن دو در پاسخ گفتند: هرکاری را که ساکنان آن سرزمین در باره آن انجام میدهند، انجام دهی، یعنی بر گرد آن طواف کنی و آن را تعظیم و تکریم نمایی، سر خود را در کنارش بتراشی و همچنان خود را در کنار بیت، خوار و کوچک شماری تا زمانی که از آن سرزمین خارج شوی!
تبع گفت: پس چه چیزی شما را مانع شده است که چنین نکنید؟
آن دو گفتند: به خدا سوگند که آن، خانه پدرمان ابراهیم است و پیش از این نیز به شما گفته بودیم، لیکن ساکنان آن به وسیله بتهای خویش که در اطراف آن خانه قرار دادند، میان ما و آن جدایی انداختند. به خدا سوگند آنان با خونریزی که در کنار خانه به وجود آوردند، نجس و مشرکند و ما جز نیکی برای شما چیزی آرزو نداریم.
در این هنگام «تبّع» به گفته و پند آنان ایمان آورد و دستور داد گروه هذیلیان را نزد او آورده، دستها و پاهایشان را قطع کردند. سپس رو به سوی مکه نهاده، بر گرد خانه طواف به جای آورد و از آن پس در کنار بیت قربانی کرد و سر خویش را تراشید. تبع شش روز در مکه اقامت گزید و در این ایام با قربانیهای فراوان، مردم آن را اطعام کرد و شربت عسل بدانان داد.
تبّع شبی در خواب دید که جامهای بر کعبه میپوشاند، او این مرتبه دید که کعبه را با پارچه ضخیمی(1) پوشانید.
بار دیگر در خواب دید که کعبه را جامهای زیباتر میپوشاند، پس آن را با پارچهای بنام «معافر»(2) پوشش داد. دگر بار او در رؤیا این چنین دید که کعبه را با جامهای زیباتر از پیشین میپوشاند پس آن را با پارچه لطیف و نرمی که معروف به «ریط» است پوشانید. این پارچه قرمز راه راه یمنی بود.
ابن هشام در پایان سخن خویش این چنین میگوید: «تبّع ـ آنچنانکه میپنداشتند ـ اولین شخصی است که خانه را جامه پوشانیده است»(3)
همچنین در روایات دیگری نیز آمده است که تبع کعبه را با جامهای از چرم(4) و برد یمانی(5) و پلاس(6) و برد راه راه(7) و جزاینها(8) نیز پوشانیده است. به نظر میرسد تبّع جامههای یاد شده را در سالهای بعد، بر
____________
1 ـ الحضف: بافتهای که از برگ درختان نخل به وجود آمده و همواره مردمان حجاز به عنوان زیرانداز در خانههای خود و مساجد به کار میبردند، (مترجم).
2 ـ در اصل نام مکانی است که پارچهای به همین نام میبافد.
3 ـ سیره ابن هشام، با بازنگری و مقدمه طه عبدالروف سعد، دارالجیل، بیروت (بدون تاریخ) ج اول، ص 20 و 21.
4 ـ «الانطاع»، جمع نطع بوده که پوششی از چرم به شمار میآمده است.
5 ـ «عَصْب» به فتح عین و سکون صاد به بردهای یمانی گفته میشده است که قسمتی از رشتههای آن رنگآمیزی شده و سپس با تارهای بدون رنگ به هم بافته میشد که در پایان حالتی راه راه را به خود میگرفت.
6 ـ «مسوح» جمع مسح است که پارچهای ضخیم از پشم بوده است.
7 ـ «الحبرات» جمع حبره است که به پارچههای برد یمانی راه راه گفته میشده و مردمان یمن از آن برای خویش لباس تهیه میکردهاند.
8 ـ ازرقی، اخبار مکه، ج 1 ص 250; محبالدین طبری القری لقاصد امالقری ص 482; قطبالدین حنفی، الاعلام بأعلام بیتالله الحرام چاپ مکتبه العلمیه در مکه مکرمه (بدون تاریخ) ص 69 و ابن ظهیره الجامع اللطیف ص 104 و 105.
____________
کعبه قرار داده است. لازم به یادآوری است که «تبّع» نخستین شخصی است که بر کعبه در قرار داد و نیز بر آن کلیدی نهاد.
بدین منظور تبع در شعری پوشاندن کعبه را افتخار خود دانسته و چنین سروده است:
ورد الملک تبع و بنوه *** ورّثوهم جدودهم والجدودا
اذ جبینا جیادنا من ظفار(1) *** ثم سرنا بها مسیرا بعیدا
فاستبحنا بالخیل ملک قباذ(2) *** و ابن اقلود(3) جاءنا مصفودا
فکسونا البیت الذی حرّم الله *** ملاء معضداً و برودا
و اقمنا به من الشهر عشرا *** و جعلنا لبابه اقلیدا(4)
ثم طفنا بالبیت سبعا و سبعا *** و سجدنا عندالمقام سجودا
ونحرنا بالشعب ستّة ألف *** فتری النّاس نحوهن وروداً
و خرجنا منه الی حیث کنا *** و رفعنا لواءنا معقودا(5)
«شاه تبّع با فرزندان خود وارد گردید وانتقام خود و پدرانشان را گرفت.»
«هنگامی که بر اسبان اصیل ظفاری سوار شدند و آنگاه با آنها به راههای دوری تاختند.»
«و در زیر سم اسبان سرزمین شاه قباد را درنوردیدیم و ابن اقلود را در زنجیر پیش ما آوردند.»
«آنگاه به شکرانه خدا خانه حرام خدا را پوشاندیم با قطعههای پارچههای فراوان و بُردهای یمانی.»
«و ده ماه در حرم ماندگار شدیم که بر در آن کلونی قرار دادیم.»
«آنگاه به طواف هفتگانه بر گرد حرم پرداختیم و در مقام ابراهیم به سجده افتادیم.»
«و در شعب شش هزار قربانی کردیم و هجوم مردم را برای گرفتن گوشتهای قربانی نظاره کردیم.»
«آنگاه به سوی سرزمین خود کوچ کردیم و بیرق پیروزی خویش را همچنان برافراشتیم.»
از این سروده چنین بر میآید که «تبّع» مدّت ده ماه در مکه اقامت داشته، و این غیر از آن است که ابن هشام در سیرهاش آورده و آن را شش روز دانسته است.
تبّع در مدّت اقامت خویش، تعداد شش هزار رأس قربانی را برای مردم ذبح کرد. این جریان در حوالی سال 220 پیش از
____________
1 ـ «ظفار»، یکی از شهرهای قدیمی سرزمین یمن بوده که هم اکنون تپههای باقیمانده آن نیز وجود دارد. لازم به تذکر است که امروزه سرزمینی بدین نام در کنار آن قرار دارد.
2 ـ «قباذ»، یکی از پادشاهان ایرانی بوده که در زبان فارسی به «قباد» نام داشته اشت.
3 ـ «ابن اقلود» یکی از فرمانروایان شام و یا عراق بوده است.
4 ـ «اقلید» همان کلید است.
5 ـ ابیات چهارم، و پنجم و ششم را ازرقی در کتاب خود; «اخبار مکه» جلد اول، صفحه 250، و نیز ابن ظهیره در «جامع اللطیف»، ص 104 و 105 آورده است. اما ابیات دیگر را ابراهیم رفعت پاشا در کتاب «مرآة الحرمین، چاپ اول، دارالکتب مصری در قاهره به سال 1344 هـ = 1925 م. جلد اول، ص 281 و نیز یوسف احمد در کتاب «المحمل والجح» که به وسیله چاپخانه حجازی در قاهره به سال 1356 هـ= 1937 م. جلد اول، ص 232 و 233 آوردهاند.
____________
هجرت پیامبر(صلی الله علیه وآله) اتفاق افتاده است. از آن
پس مدتها جانشینان تبّع یکی پس از دیگری جامه کعبه مکرمه را با چرم و قباطی(1) میپوشاندند.(2)
2 ـ «جامه کعبه پس از تبّعیان»
تاریخنگارانِ پس از تبع حمیری و جانشینان وی، در باره اینکه چه کسی جامه پوشاندن کعبه را بر عهده داشته و آن را به انجام میرسانیده، مطلبی ذکر نکردهاند. لیکن در اینجا میتوان گفت مردم وقتی جامههای کعبه را که به وسیله تبّع و جانشینان او بر آن پوشانیده میشد، میدیدند هیچگاه اجازه نمیدادند که خانه مجرد از جامه باشد. و به نظر میرسد کهـدر دوران جاهلیت ـ به عنوان تقرّب به پروردگار، جامههایی را بر کعبه قرار میدادند. بدینصورت که هرکس قصد قراردادن جامه بر کعبه را داشت، جامه نوین خود را بر جامه پیشین قرار میداد، بطوری که گاه بر روی کعبه چندین جامه از ابریشم و کتان و جامههای پشمین و جز اینها که از پارچههای معمول آن دوران بود قرار داده میشد. این مطلب را تاریخنگاران در گفتهها و روایات خود فراوان آوردهاند.
به همین مناسبت از ابن ابیملیکه نقل کردهاند که گفته است:
«به من خبر رسیده است که در روزگار جاهلیت پوششهای گوناگونی بر کعبه قرار میدادند. در آن هنگام معمولا شترانی را که برای قربانی میآوردند، بر آنها جُلهای مختلف از پارچههای حبری(3) و بردهای یمنی و دیگر پارچههای بافت یمن را میانداختند آنگاه تمامی این هدیهها را به کعبه اهدا میکردند.
این مطلب غیر از قطعات خز و حبره و گلیمها و جامههای پشمین است که معمولا با مقداری از آنها کعبه را میپوشاندند و باقی مانده آن را در گنجینه کعبه قرار میدادند تا هرگاه یکی از آن جامهها فرسوده میشد، پوشش تازه دیگری را بر روی آن میانداختند. معمولا هیچیک از جامههای فرسوده از کعبه برگرفته نمیشد. همچنین مقداری خلوق(4) و عودسوز هم به کعبه اهدا میگردید که دیوارههای درونی و بیرونی آن را به وسیله خلوق اندود میکردند».
همچنین از «نوار» دختر «مالک بن صرمه» مادر «زید بن ثابت»، روایت کردهاند که گفت:
«پیش از آنکه زید بن ثابت را به دنیا آورم و هنگامی که از حمل او بیاطلاع
____________
1 ـ قباطی، پارچههای سپسد و ظریفی بوده که به وسیله مصریان بافته میشده است.(مترجم)
2 ـ محمد لبیب البتنونی، الرحلة الحجازیه، چاپخانه جمالیه مصر، چاپ دوم به سال 1329 هـ ص 134 و 135.
3 ـ حبری، روپوش یا پارچههای سیاه رنگ را گویند. هماکنون کشیشان مسیحیت از این نوع روپوش به عنوان عبا بر روی شانههای خویش میاندازند، (مترجم).
4 ـ عطرهای گیاهی خوشبوکننده مانند عود و عنبر را گویند. (مترجم)
____________
بودم، جامههای گوناگونی از چادرهای خز به رنگ سبز و زرد و پارچههای مویین ظریف و پوششهای معمول اعراب و پارچههای ریزبافت را بر کعبه دیدم.»
و نیز «عطاء بن یسار»، از عمر بن حکم سُلمی روایت میکند که میگفت:
«مادرم نذر کرده بود شتری را کنار کعبه قربانی کند. بدین منظور نامبرده دو جُل، که یکی از موی و دیگری از کرک بود، بر شتر انداخت. پس از آن شتر را قربانی کرد و با آن دو جل، بخشی از کعبه را پوشانید. در آن هنگام پیامبر(صلی الله علیه وآله) در مکه به سر میبرد و هنوز از آن هجرت نکرده بود. پس من در آن زمان وقتی نظر به کعبه میانداختم، پوششهای کوچک گوناگونی را میدیدم که برخی از پشم و برخی دیگر از خز و از مو و کرک و سجادههای عراقی (دشت میشانی) بود.»(1)
گفتنی است که در دوران جاهلیت، تهیّه و تأمین جامه کعبه تنها به وسیله افرادی که به عنوان تقرّب و نزدیکی به پروردگار، پوششهایی را بدان اهدا میکردند، نبود بلکه قریش با یکدیگر همیاری میکردند و بر کعبه جامه میپوشاندند.
در روزگار «قصی بن کلاب» برنامهای تدوین گردید که بر اساس آن هر قبیله، مبلغی به اندازه توان خود میپرداخت. وضع تا مدتها این چنین بود و جامه کعبه بدینسان از سوی قبایل قریش تأمین میشد. تا آنکه «ابو ربیعة بن مغیرة بن عبدالله بن مخزوم» به درجه بالایی از توانگری رسید. او که به جهت تجارت با یمن، بسیار توانگر و ثروتمند شده بود، به قریش گفت:
«من خود به تنهایی یک سال جامه کعبه و پوشش آن را به عهده میگیرم و سال دیگر شما همگی آن را بپوشانید.»
از آن پس نامبرده چنین میکرد ـ او تا زمانی که زنده بود پارچه حبری(2) بسیار نیکویی را از سرزمین «سکاسک» در یمن وارد میکرد و کعبه را با آن میپوشانید. قریش او را «عدل» نام نهادند; زیرا او مانند همه قریش به تنهایی جامه کعبه را بر عهده خویش قرار داد. آنان پس از او بر فرزندانش نیز لقب «بنی عدل» اطلاق میکردند.(3)
پیش از اسلام و در دوران جاهلیت «خالد بن جعفر بن کلاب» بر شتری که در آن پارچههایی از دیباج (ابریشم) حمل میشد، دست یافت. او این پارچههای سپید ابریشمی را به سوی کعبه فرستاد و بر آن آویخته شد. بدین ترتیب خالد بن جعفر بن
____________
1 ـ ازرقی، اخبار مکه، ج 1، ص 250 و 251 و نیز نک: شفاء الفرام، ج1، ص 120; ابن ظهیره جامع اللطیف، ص 105; محبالدین طبری، القری لقاصد امّالقری، ص 471 و ص 473; قلقشندی، صبح الأعشی، ج 4، ص 279.
2 ـ حبری، روپوش یا پارچههای سیاه رنگ را گویند. هم اکنون کشیشان مسیحیت از این نوع روپوش به عنوان عبا بر روی شانههای خویش میاندازند، (مترجم)
3 ـ قطب الدین حنفی، الاعلام، ص 69.
____________
کلاب نخستین کسی است که کعبه را با جامه ابریشمین نقشدار آراست.
در باره نخستین کسی که کعبه را با جامه دیبا پوشانید نیز روایتی وجود دارد; برخی او را «نتیله» دختر «حبان» و یا مادر «عباس بن عبدالمطلب» دانسته و گفتهاند که وی نخستین شخصی بود که جامهای از حریر و دیبا بر کعبه قرار داد. گفتهاند که فرزند خردسال وی عباس و به روایت دیگری برادرش ضرار بن عبدالمطلب گم شد، پس مادر اشعاری را سرود و به دنبال او روان گردید:
أضللته أبیض لو ذعیا *** لم یک لحلوبا ولا دعیا
أضللته أبیض غیر خاف *** للفتیة الغر بنی مناف
ثم لعمرو منتهی الأضیاف *** سن لفهر سنة الإیلاف
فی القر یوم القر و الأصیاف
اینجا بود که او نذر کرد در صورت پیدا شدن فرزندش، جامهای را بر کعبه قرار دهد. تا اینکه سرانجام روزی مردی او را در «جزام» یافت و به نزد مادر آورد و او به نذر خویش وفا کرد.(1)
در توجیه دو روایت گذشته میتوان گفت که: «خالد بن جعفر ابن کلاب» نخستین شخصی است که کعبه را به وسیله جامهای از دیبا پوشانید و «نتیله» دختر «حبان» نخستین بانویی است که جامهای از دیباج(2) بر کعبه قرار داد.
لازم به یادآوری است که روایتهای دیگری نیز وجود دارد که کعبه مکرمه نخستین بار در اسلام به وسیله جامهای از دیبا (ابریشم) پوشانیده شد. برخی از این گفتهها این چنین است که «یزید بن معاویه» یا «عبدالله بن زبیر» یا «عبدالملک ابن مروان»(3) و برخی دیگر نخستین افرادی بودند که جامهای از ابریشم بر کعبه قرار دادند. و نیز از برخی روایات به دست میآید که «حجاج بن یوسف ثقفی» نخستین کسی است که کعبه را به وسیله جامهای از دیبا پوشانید و این در حالی است که پیش از آن، کعبه به وسیله جامهای از قباطی(4) و چرم پوشانیده میشده است.(5)
به هرحال، با نقل این مطالب به این نتیجه میرسیم که عرب دوران جاهلی، عنایت و توجه ویژهای بر پوشاندن جامه بر کعبه مکرّمه داشته و آن را از واجبات میدانستهاند. آنها همواره با این کار، نسبت به یکدیگر تفاخر و فضل فروشی داشتهاند، تا آنجا که توانگران و آنانیکه در جامعه خویش از فضل و برتری خاصی بهرهمند
____________
1 ـ فاسی، شفاء الغرام، ج1، ص 121.
محبالدین طبری، القری لقاصد امالقری، ص 473.
ابراهیم رفعت پاشا، مرآة الحرمین، ج1، ص 282.
2 ـ دیباج، پارچه ابریشمی خالص را گویند، (مترجم)
3 ـ نظر افکنید به: ازرقی: اخبار مکه ج 1 ص 253.
____________
ابن ظهیره: جامعاللطیف، ص 105.
4 ـ قباطی: به پارچههای سپید و ظریفی اطلاق میشده است که این پارچهها بافته مصریان در آن دوران به شمار میآمده است. (مترجم)
5 ـ فاسی: شفاء الغرام ج 1 در حاشیه صفحه 120.
بودهاند، نسبت به پوشاندن جامه بر کعبه، به یکدیگر پیشی میگرفتهاند. همینطور برای ما روشن میشود که آنان طبق ذوق و سلیقه خویش و بدون هیچگونه محدودیت ویژهای، بنابر توانگری و خواسته خویش، بدین کار اقدام میکردهاند.
و نیز بگونهای بوده است که جامههای کعبه یکی پس از دیگری بر روی هم قرار میگرفته است و همچنان باقی میماندند تا اینکه به علّت فرسودگی آنها را از روی کعبه بر میداشتند.
بخش دوم:
جامه کعبه مکرمه در دوران دولتهای اسلامی
1 ـ پوشش کعبه در دوران رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و خلفا
پیش از آنکه در باره جامه کعبه در دوران دولتهای اسلامی سخن به میان آوریم، لازم است به این نکته اشاره کنیم که مسلمانان تا پیش از فتح مکه، فرصتی به دست نیاوردند که به این امر مهم اقدام نمایند; زیرا در آن زمان یعنی پیش از فتح مکه، سروری و بزرگی از آن مشرکان بود. و هیچیک از مورّخان در اینباره که مسلمانان پیش از فتح، درباره جامه کعبه اقدامی کرده باشند، مطلبی نیاوردهاند.
از «سعید بن مسیب» روایت شده که گفت: در سال فتح، بانویی برای خوشبوکردن کعبه عودسوزی را روشن کرد و به کنار کعبه آمد. شرارهای از عود سوز به جامه کعبه رسید و آن را سوزاند. این جامه از آنِ مشرکان بود و پس از آن بود که به وسیله مسلمانان جامه دیگری بر کعبه قرار داده شد.
پیامبر(صلی الله علیه وآله) جامه یمانی را بر کعبه پوشانیدند و پس از آن حضرت، ابوبکر جامه قباطی(1) را بر کعبه قرار داد.
سپس در روزگار عمر بن خطاب، از بیتالمال جامهای قباطی تهیه کردند و بر کعبه پوشانیدند. این جامه در دوران عمر و به فرمان وی در مصر بافته شد.
پس از عمر عثمان نیز همانگونه عمل میکرد، تنها با این تفاوت که در یکی از سالهای خلافت خود، به جامه قباطی کعبه اکتفا نکرد و جامه دیگری از بردهای یمانی را بر آن پوشانید. در همین رابطه به «یعلی بن منبه» عامل خود در یمن دستور داد که آن را ساخته و به مکه ارسال نماید. بنابراین «عثمان بن عفان» نخستین کسی است که دو جامه یکی بر دیگری را در
____________
1 ـ قباطی جمع قبطیه (به ضم قاف) پارچههای سپید و ظریفی بوده که به وسیله مردمان مصر بافته میشده است. این پارچهها منسوب به قبطیان بوده است و ضم در اینجا، نسبت این پارچه به آنان بوده اما در مردم قبطی (به کسر قاف) میباشد شفاء الغرام، ج1، ص 121.
____________
اسلام بر کعبه قرار داد.
اما ]حضرت[ علی بن ابیطالب(علیه السلام)را هیچیک از مورخان یاد نکردهاند که جامهای را بر کعبه قرار داده باشد. آنان علت این مطلب را درگیری آن حضرت در جنگها و فتنههای داخلی، که دولت اسلامی را پس از قتل عثمان گرفتار نمود، دانستهاند.(1)
برخی از صاحبنظران را عقیده برآن است که از مجموع تعدادی روایت، چنین به دست میآید که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) خود نخستین شخصی بود که کعبه را به وسیله جامهای قباطی پوشانید; از جمله راویان «عبدالرزاق است که از ابن جریج نقل کرده، گوید:
«شنیدم که عمر کعبه را به وسیله جامه قباطی میپوشانید و چندین نفر به من گفتند که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) کعبه را به وسیله جامه قباطی و روپوش سیاه پوشانیده است»
و نیز «أبو عروبه از ]حضرت[ حسن بن علی(علیه السلام) روایت کرده است که فرمود: نخستین شخصی که جامه قباطی بر کعبه قرار داد پیامبر(صلی الله علیه وآله) بوده است.(2)
و اما اینکه در چه روزی از سال کعبه را جامه میپوشاندند؟ ازرقی از «خالد بن مهاجر» نقل میکند که پیامبر(صلی الله علیه وآله) در روز عاشورا برای مردم خطبه خواند در آن خطبه فرمود:
«امروز عاشورا است، روزی است که سال در آن به پایان میرسد و بر کعبه جامه پوشانیده میشود. این روز است که اعمال بندگان به آسمان برده میشود و من در چنین روزی روزه هستم پس هر یک از شما دوست دارد این روز را روزه بگیرد.»
و نیز از «ابن جریج» روایت شده است که گفت: «در روزگاران گذشته، معمول این چنین بوده است که پس از رفتن آخرین نفرات حاجیان از مکه، جامههای دیبا بر کعبه میپوشاندند تا مردم شکوه و زیبایی را بر کعبه نظاره کنند وسپس در روز عاشورا جامه اصلی(3) آن را قرار میدادند. این مراسم در روزگار بنیهاشم معمولا روز هشتم ذیالحجه (= روز ترویه) بوده است.
همچنین روایتی است از نافع که گفت: «هر گاه ابن عمر قصد آن داشت که محرم شود، در آغاز شتر خویش را به وسیله قباطی و حبره پوشانیده و سپس در عرفات آنها را بر خود قرار میداد، سپس در روز عید قربان لباسها را از تن درآورده، نزد شیبة بن عثمان میفرستاد و او آن را بر کعبه قرار میداد.»
____________
1 ـ ازرقی، اخبار مکه، ج1، ص 252 و 253
فاسی، شفاءالغرام، ج1 ص 120 و 121
قطبالدین حنفی، الأعلام، ص 69.
2 ـ حسین عبدالله باسلامه، تاریخ الکعبةالمعظمه، چاپ دوم، دار تهامه، جده 1402 هـ = 1982 م. ص 250.
3 ـ در متن روایت کلمه «أزار» آمده و به نظر میرسد جامهای که در روز هشتم بر کعبه پوشانده میشد تنها به عنوان زیبایی بوده برنامه پوشش و جامه اصلی در روز عاشورا بوده است. «مترجم»
____________
همچنین روایت شده است که کعبه را در هر سال دوبار جامه میپوشاندند; نخست جامهای از دیبا و دیگر جامهای از قباطی که نخستین پوشش در روز ترویه (=هشتم ذیالحجه) انجام میگرفت و چنان بود که نخست بخش بالای کعبه را با جامه دیبا میپوشاندند و بیآنکه آن را بدوزند آویزان میکردند، مانند دوران ما که کعبه به جامه محرم گردیده است. سپس آن هنگام که حاجیان مراسم خود را به پایان برده و از منا به حرکت در میآمدند، جامه را میدوختند لیکن همچنان آن را از دسترسی حاجیان دور نگاه میداشتند; زیرا که آنان به عنوان تبرّک آن جامه را پاره پاره میکردند تا آنگاه که روز عاشورا فرا میرسید جامه اصلی را بر کعبه قرار داده و آن را به پیراهن قبلی افتاده بر کعبه میدوختند. این جامه دیبا تا روز بیست و هفتم ماه رمضان همچنان بر کعبه بود و در آن هنگام جامه قباطی را به عنوان استقبال از عید فطر،(1) بر کعبه میپوشانیدند.
2 ـ در دوران امویان
خلفای اموی اهمیّت ویژهای به جامه کعبه مکرمه میدادند، بطوریکه معاویة بن ابی سفیان، در هر سال دوبار بر کعبه جامه میپوشانید:
1 ـ جامه قباطی به روش عمر 2ـجامهای از دیبا.
معمولاً جامه دیبا را در روز عاشورا و جامه قباطی را در پایان ماه رمضان به عنوان شادی و آمادگی برای عید فطر، بر کعبه میپوشاندند.
معاویه همچنین مقرر نمود که به هنگام هر نماز، کعبه را آغشته به عطر کنند و آن را خوشبو سازند و بدین منظور نامبرده همه ساله در موسم حج و در ماه رجب عطر و خلوق و عودسوز برای کعبه ارسال میکرد و غلامانی را به مکه میفرستاد و به خدمت کعبه وا میداشت. وی از بیت المال هزینهای برای روغن چراغهای مسجد مقرر کرد. بنابر آنچه گفتیم معاویه نخستین شخصی است که جامه کعبه را در سال دو بار تعویض نمود. و باز او نخستین کسی است که بردگانی را به خدمت کعبه درآورد و از بیتالمال روشنایی را به وسیله روغن به مسجد آورد. سپس خلفای دیگر و والیان همچنان به روش او ادامه دادند.(2) پس از معاویه، فرزندش یزید جامه دیبای خسروانی را بر کعبه پوشانید و آنگاه عبدالله بن زبیر، به هنگام خروج خود بر بنی امیه، بساط حکومت و قدرت خویش را بر مکه
____________
1 ـ نکـ: ازرقی، اخبار مکه، ج1، ص 252 و 253;
محبالدین طبری، القری لقاصد امالقری، ص 475
قطبالدین حنفی، الاعلام، ص 69
ابن ظهیره، جامع اللطیف، ص 105 و 106.
2 ـ ازرقی: اخبار مکه، ج1، ص254; فاسی: شفاءالغرام، ج1، ص120; ابن ظهیره: جامع اللطیف، ص109 و 110
____________
گسترد. در آغاز، ساختمان کعبه مکرمه را آغاز کرد و در سال 64 هجری وقتی از ساختمان آن فارغ گردید، ابتدا دیوارههای درونی و بیرونی کعبه را از بالا تا پایین به وسیله مشک و عنبر خوشبو ساخت و سپس آن را با جامهای قباطی، و نیز گفته شده است با جامهای از دیبای خسروانی، پوشانید. ابن زبیر همه ساله فرستادهای را به سوی برادرش «مصعب» گسیل میداشت تا جامه را برای او آماده و ارسال نماید. و بدین ترتیب باید گفت که ابن زبیر نخستین شخصی است که از خلوق در درون کعبه استفاده نمود.
پس از ابن زبیر، «حَجاج بن یوسف ثقفی» جامهای از دیبای خسروانی را بر
کعبه پوشانید. در اینجا این مطلب به نظر جالب آمد که برخی افراد، هدف قرار دادن جامه بر کعبه به وسیله حجّاج این بوده است که وی پس از حمله به مسجدالحرام و
آسیب رساندن به خانه کعبه به وسیله منجنیق و کشتن ابن زبیر، از سوی برخی تکفیر گردید، از این رو پس از آن برای رفع شبهه و زدودن این کار زشت از اذهان عمومی، دست بدین کار زد.
عبدالملک بن مروان نیز همه ساله جامهای از ابریشم خالص را ابتدا از راه مدینه منوّره به مسجد رسول خدا(صلی الله علیه وآله)ارسال
میکرد و چند روزی آن را بر روی ستونهای جای جای مسجد میآویختند، سپس آن را پیچیده، به سوی مکه مکرمه گسیل میداشت. همچنین نامبرده عطر و انواع خلوق و عود سوز را نیز همه ساله به همراه جامه کعبه به مسجد پیامبر(صلی الله علیه وآله) و کعبه مکرمه میفرستاد.(1) پیش از این در مورد نخستین شخصی که جامهای از دیبا بر کعبه پوشانید مطالبی آوردیم.
در سال 91 هجری ولید بن عبدالملک به هنگام آمدن به مکه مکرمه، که در آن وقت خلافت را از آن خویش کرده بود، جامهای را برای کعبه به همراه خویش آورد. این جامه را در آغاز بر روی بندهای مسجدالحرام آویختند; زیرا جامه یاد شده از گرانبهاترین انواع پارچههای دیبا در دوران خود به شمار میآمد که تا آن زمان به یقین، در نوع خود بینظیر بود. این جامه به دستور خلیفه، یک روز همچنان بدان صورت باقی ماند سپس آن را پیچیده و بر روی کعبه قرار دادند.(2)
و نیز در دوران «هشام بن عبدالملک» کعبه به وسیله جامه دیبای ضخیمی پوشانیده شد. این در حالی بود که در زیر جامه یاد شده، جامههای دیگری که از ساختههای یمن(3) بود، قرار داشت.
ماوردی مینویسد: «بنیامیه در دوران خویش، گاهی از راه جزیهای که از نجرانیها(4) میگرفتند، جامههایی را برای کعبه تهیه میکردند و جامه دیگری از دیبا را بر روی آن جامهها قرار میدادند.»(5) جامه کعبه تا پایان دوران امویان، همواره سالی دو بار بدان ارسال میگردید که در اینجا لازم به ذکر است که جامه قباطی از دوران «عمر بن خطاب» به صورت رسمی در مصر بافته شده و به مکه ارسال میگردید.
________________________
1 ـ ازرقی، اخبار مکه، ج1، ص255; محب الدین طبری، القری لقاصد امّ القری، ص474; قلقشندی: صبح الأعشی، ج4، ص279
2 ـ حسین عبدالله باسلامه، تاریخ الکعبة المعظمه، ص255
3 ـ طبری، ابو جعفر محمد بن جریر: تاریخ الرسل و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، چاپ دوم دار المعارف، قاهره 1976 م. ج8، ص133
4 ـ حبشه، «مترجم».
5 ـ قلقشندی، صبح الاعشی، ج4، ص279; یوسف احمد، المحمل و الحج، ج1، ص237; محمد طاهر بن عبدالقادر الکردی، تاریخ القویم لمکة و بیتالله الکریم، مکتبة النهضة الحدیث، در مکه مکرمه، ج4، ص193

تبلیغات