الحیاء حسن ولکن فی النساء احسن
آرشیو
چکیده
متن
حیا در فرهنگ عمید به معناى: شرم و آزرم، پرهیز و خودداری از بیم ملامت و در منجد الطلاب به معناى: شرم، آزرم، کمرویى، خجالت کشیدن، رودربایستی و از ترس ملامت چیزی را ترک کردن است.
حیا، از صفات کمالیه است که در هر شخص به نسبتی وجود دارد. حیا سبب پاکدامنی انسان، مخصوصاً زن میباشد. حیا زمینهی تقویت ایمان و از ضروریات دین است که برای انسان شخصیت میآورد و شخصیت او را بالا میبرد. داشتن حیا مورد رضای خدای عزّوجل است. حیا میزان تعادل زندگی، مانع از فروپاشیدن خانواده و باعث تعدیل رفتارهای اجتماعی میشود.
بزرگان مطالب زیادی دربارهی حیا گفتهاند و آن را یک صفت عالی در انسان دانستهاند. حیای واقعی، انسان را از دام شیطان میرهاند و به خدا نزدیک میکند.
حیا صفت خاص انسانها
امام صادق(ع) خطاب به مفضّل فرمودند:
اُنظریا مُفضَّلُ إلی ماخُصَّ بِه الإنسانَ دونَ جمیعِ الحَیَوانِ من هذا الخلقِ الجلیلُ قدرُهُ العظیم غَناؤُهُ اعنی الحَیَاءَ([1])؛ اینک دقت کن در صفتی که خداوند آن را به آدمیان اختصاص داده و حیوانات از آن بیبهرهاند، آن خوی پر ارج و بزرگ، ارزنده و عظیم یعنی شرم و حیاء.
موهبت دیگری که خداوند به انسان عطا کرده است که فقط خاص اوست و موجودات دیگر از آن بیبهرهاند این است که انسان را خلیفهی خود در زمین قرار داده: إنّی جاعلٌ فی الأرض خلیفه. به موجب همین موهبت، دین را به انسان عطا کرده است تا در سایهی آیین مقدس الهى، وظیفهی خود را به خوبی انجام دهد. این انسان مؤظف است دستورات دینی را انجام دهد و در امر آنها سرپیچی نکند. یکی از این دستورات همان حیا، عفت و پاکدامنی است.
حیا همان شرم انسان از بیم عذاب الهی است، از اینکه عملی انجام دهد که موجب رضای خدا نباشد و موجبات پستی خود را فراهم آورد. شرم از اینکه عملی انجام دهد که امر خدا را زیر پا بگذارد و از مقام خلیفةاللهی به پستترین درجات سقوط نماید و حیا است که او را در این موهبت الهی یاری میرساند.
اما دیدگاه غرب این نیست. در غرب، از اشرف مخلوقات بودن انسان نمیتوان دم زد؛ زیرا به عقیدهی غرب، عقیده به اشرف مخلوقات بودن انسان و اینکه سایر مخلوقات، طفیلی انسان و مسخّر انسان میباشند ناشی از یک عقیدهی بطلمیوسی کهن، دربارهی هیئت زمین و آسمان و مرکزیت زمین و گردش کرات آسمانی به دور زمین بود. با ابطال این عقیده جایی برای اشرف مخلوقات بودن انسان باقی نمیماند.([2])
ضرورت حیای بیشتر در زنان
در روایتی از امام صادق(ع) به نقل از رسولالله9 آمده است: الحیاء عشرةُ أجزاءٍ تسعةٌ فِی النساءِ و واحدٌ فی الرّجالِ([3])؛ حیا ده قسمت است که نه قسمت آن در زنان قرار داده شده و یک قسمت آن در مردان است.
زن در مرد تأثیر فراوان داشته است، تأثیر زن در مرد، از تأثیر مرد در زن بیشتر بوده است. مرد بسیاری از هنرنماییها و شجاعتها و دلاوریها و نبوغها و شخصیتهای خود را مدیون زن و خودداری ظریفانهی زن است، مدیون حیا و عفاف زن است... زن همیشه مرد را میساخته و مرد اجتماع را، آنگاه که حیا و عفاف و خودداری زن از میان برود و زن بخواهد در نقش مرد ظاهر شود، اول به زن، مهر باطل میخورد و بعد مرد، مردانگی خود را فراموش میکند و سپس اجتماع منهدم میگردد.([4])
از این گفتار سلیمانه مشخص است که بیشتر برکات جامعه از حیا منشأ میگیرد و حیا نیروی عظیمی در تعدیل ثبات جامعه است و آنچه جامعه را به سوی انحطاط سوق میدهد و شخصیت واقعی زن را بینقش میکند، بیحیایی و بیعفتی او است. مفسدههای اجتماعی که در قبال بیحیایی زن سر میزند خود دلیلی بر این مطلب است.
میزان حیا در زن با مرد متفاوت است. از آنجا که بیحیایی مفسدههای فراوانی به وجود میآورد، بزرگان ما این مهم را برای زن بیش از مرد واجب دانستهاند؛ زیرا تا هنگامی که زن خود را میپوشاند و زینت خود را از نامحرم محفوظ میدارد، در جامعه کمتر مفسدهای روی میدهد. طبیعت، مرد را مظهر طلب و عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن. طبیعت، زن را گل و مرد را بلبل، زن را شمع و مرد را پروانه قرار داده است. این یکی از تدابیر حکیمانه و شاهکارهای خلقت است که در غریزهی مرد نیاز و طلب، و در غریزهی زن ناز و جلوه قرار داده است.([5])
حیا از نظر قرآن
و در خانههایتان بنشینید و آرام گیرید و مانند دورهی جاهلیت پیشین آرایش و خودآرایی مکنید.([6])
ای پیغمبر به زنان و دختران خود و زنان مؤمن بگو پوششهای خود را بر خود فروتر گیرند. این برای آنکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند [به احتیاط] نزدیکتر است، و خدا آمرزندهی مهربان است.([7])
ای رسول زنان مؤمن را بگو تا چشمها [را] بپوشند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند و زینت و آرایش خود جز آنچه قهراً ظاهر میشود بر بیگانه آشکار نسازند و باید سینه و دوش خود را به مقنعه بپوشانند و زینت و جمال خود را آشکار نسازند جز برای شوهران خود و پدران شوهر و پسران خود و پسران شوهر و برادران خود و پسران برادر و خواهران خود و زنان خود و کنیزان ملکی خویش و یا خدمتکاران مرد که [از زن] بینیازند یا اطفالی که هنوز بر عورت و محارم زنان آگاه نیستند و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود و ای اهل ایمان همه به درگاه خدا توبه کنید باشد که رستگار شوید.([8])
حیای فاطمه
فاطمهی زهرا(س) به عنوان الگوی بانوان سراسر جهان، حیایی کامل داشت. فاطمه(س) شرم داشت از اینکه از شوهرش چیزی بخواهد که نتواند تهیه کند؛ زهرا(س) در تمام مدت 9 سالی که در خانه امیرالمؤمنین علی(ع) بود از کسی خواهشی نکرد، حتی در هنگام بیماریاش علی(ع) فرمود: هرچه دلت میخواهد [تقاضاداری بگو] تا بگیرم، هیچ عرض نکرد تا بالاخره فرمود: خوب نیست زن از شوهرش خواهش کند؛ شاید نتواند تهیه کند، خجالت بکشد.([9])
فاطمه(س) حجب و عفت را برای زنان بهترین چیز میداند و میفرماید: بهترین چیز برای زنان آن است که مردان را نبیند و مردان نیز او را نبینند.
فاطمه زهرا(س) در هنگام تقسیم کار از طرف پیامبر فرمودند: به غیر از خدا کسی خبر ندارد چه اندازه از این تقسیم کار مسرور شدم که کار منزل به من واگذار شد و با مردان سر و کارم نیفتاد و این تنها یک نشانه از حیای اوست. هنگامی که فرد نابینایی اجازه میخواهد که به منزل حضرت فاطمه(س) بیاید، حضرت خود را میپوشاند و هنگامی که رسول خدا(ص) در این مورد از او سؤال میکند میفرماید: اگر او مرا نمیبیند من او را میبینم و نیز او رایحه و عطر را میبوید و شامهاش سالم است.([10])
حیای زینب
زینب(س) بعد از شهادت دو پسرش، افسوس میخورد که در راه حسین(ع) نتوانستم خدمتی انجام دهم. چگونه سر ز خجالت برآورم بر دوست که خدمتی بسزا بر نیامد از دستم.([11])
دیدگاه دموسه
دموسه، دانشمند روانشناس میگوید:
عفت فراوان زن، خادم مقاصد توالد است، زیرا امتناع محجوبانه او، کمکی به انتخاب جنس است. عفت زنان را توانا میسازد که با جستجوی بیشتر عاشق خود، یعنی کسی را که افتخار پدری فرزندان او را خواهد داشت برگزیند.([12])
عفت فراوان زن او را ارزنده، بار میآورد و به او ارزش میدهد. کسی که حیا و عفت را از خود جدا میسازد نمیتواند همسر خوبی برای خود انتخاب کند، زیرا خود را در معرض دید تمام بیگانگان قرار میدهد و عدم توانایی در انتخاب همسر شایسته، باعث به وجود آمدن فرزندان نابکار و مفسد میشود. روانشناسان غربی با وجودی که در منجلاب فساد غوطهورند، چنین تعبیری در مورد عفت زنان دارند.
حیا، امری اکتسابى
به دست آوردن حیا، سهل و نگهداری آن مشکل میباشد. انسانی که حیا دارد، به تدریج آن را به دست آورده است و اگر ممارست کند به حیای کامل دست مییابد و در صورت بیتوجهی به تدریج آن را از دست میدهد. پس حیا امری اکتسابى است و این طور نیست که یکباره، آن را به کسی عطا کنند.
به عقیدهی ویلیام جیمز، فیلسوف معروف آمریکایى: حیا و خودداری ظریفانهی زن غریزه نیست، بلکه دختران حوا در طول تاریخ دریافتند که عزت و احترامشان به این است که به دنبال مردان نروند، خود را مبتذل نکنند و از دسترس مرد خود را دور نگه دارند. زنان این درسها را در طول تاریخ دریافتند و به دختران خود یاد دادند.([13])
حیا، جزء دین
حیا درجهی ایمان هر شخصی را بالا میبرد. روایتی در اصول کافی از امام باقر(ع) نقل شده که: حیا و ایمان به هم پیوستهاند، هرگاه یکی از آنها برود دیگری هم میرود. همچنین از امام صادق(ع) نقل میشود که میفرمایند: حیا از ایمان و ایمان، در بهشت است.([14]) این دو حدیث نشاندهندهی نزدیکی بیش از حد ایمان و حیا است که ارزش حیا را مشخص میکند. هرچه به حیا اهمیت داده شود، شخص مؤمنتر، متقیتر و در نزد خدا محبوبتر میشود. از طرف دیگر چون اصلاح جامعه نیز از جهتی بستگی به اصلاح شخص دارد، با بها دادن به این ارزش الهی در بین تک تک افراد، درجهی ایمان جامعه بالا میرود و در نتیجه، جامعه به سوی سعادت رهنمون میشود.
حجاب، شاخهای از حیا
حجاب و عفاف، اصولی هستند که زن را به تعالی میرسانند. حجاب شاخهای از حیا است، کسی که دارای حیا باشد حجاب دارد و کسی که حیا نداشته باشد از این موهبت الهی بیبهره است. در کشورهایی که به حجاب اهمیت داده نمیشود، حیا نیز از بین رفته است. به عنوان مثال در کشورهای به ظاهر اسلامی که روح اسلام در آنها خشک شده و ارزشهای اسلامی جای خود را به ارزشهای غیر اسلامی و مادی داده است حیا نیز بیبها شده است و در این کشورها، زنان و مردان با نهایت بیشرمی حرکاتی بر خلاف شؤونات اسلامی به طور علنی انجام میدهند و این، ناشی از دور شدن مسلمانه از تعالیم الهی اسلام است. اینان بیحجابی را تمدن حساب میکنند و خود را متمدن جلوه میدهند، و استاد شهید مطهری(ره) در جواب این بیخبران چه خوب میفرماید: اگر بیحجابی تمدن است پس حیوانات متمدنترند. همهی حیا و همهی خوبیهایی که در زن وجود دارد برگرفته از نیروی عظیمی است که او را هدایت میکند و این نیروی الهی نیست مگر تقوا!
پینوشت:
[1]. سیرهی عملی اهلبیت:، سید کاظم ارفع، ص 73 و بحارالأنوار، ج 3، ص 81 .
[2]. مرتضی مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 133.
[3]. بحارالأنوار، ج 100، ص 244.
[4]. همان، ص 186.
[5]. همان، ص 30.
[6]. الأحزاب33 : 32.
[7]. همان، 59 .
[8]. النّور24 : 31.
[9]. شهید دستغیب، فاطمه زهرا صدیقه کبری3، ص 27.
[10]. شورای نویسندگان در راه حق، فاطمه زهرا(س)، ص 26.
[11]. شهید دستغیب، زینب کبرى، ص 36.
[12]. شهید مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 173.
[13]. همان، ص 31.
[14]. همان.
حیا، از صفات کمالیه است که در هر شخص به نسبتی وجود دارد. حیا سبب پاکدامنی انسان، مخصوصاً زن میباشد. حیا زمینهی تقویت ایمان و از ضروریات دین است که برای انسان شخصیت میآورد و شخصیت او را بالا میبرد. داشتن حیا مورد رضای خدای عزّوجل است. حیا میزان تعادل زندگی، مانع از فروپاشیدن خانواده و باعث تعدیل رفتارهای اجتماعی میشود.
بزرگان مطالب زیادی دربارهی حیا گفتهاند و آن را یک صفت عالی در انسان دانستهاند. حیای واقعی، انسان را از دام شیطان میرهاند و به خدا نزدیک میکند.
حیا صفت خاص انسانها
امام صادق(ع) خطاب به مفضّل فرمودند:
اُنظریا مُفضَّلُ إلی ماخُصَّ بِه الإنسانَ دونَ جمیعِ الحَیَوانِ من هذا الخلقِ الجلیلُ قدرُهُ العظیم غَناؤُهُ اعنی الحَیَاءَ([1])؛ اینک دقت کن در صفتی که خداوند آن را به آدمیان اختصاص داده و حیوانات از آن بیبهرهاند، آن خوی پر ارج و بزرگ، ارزنده و عظیم یعنی شرم و حیاء.
موهبت دیگری که خداوند به انسان عطا کرده است که فقط خاص اوست و موجودات دیگر از آن بیبهرهاند این است که انسان را خلیفهی خود در زمین قرار داده: إنّی جاعلٌ فی الأرض خلیفه. به موجب همین موهبت، دین را به انسان عطا کرده است تا در سایهی آیین مقدس الهى، وظیفهی خود را به خوبی انجام دهد. این انسان مؤظف است دستورات دینی را انجام دهد و در امر آنها سرپیچی نکند. یکی از این دستورات همان حیا، عفت و پاکدامنی است.
حیا همان شرم انسان از بیم عذاب الهی است، از اینکه عملی انجام دهد که موجب رضای خدا نباشد و موجبات پستی خود را فراهم آورد. شرم از اینکه عملی انجام دهد که امر خدا را زیر پا بگذارد و از مقام خلیفةاللهی به پستترین درجات سقوط نماید و حیا است که او را در این موهبت الهی یاری میرساند.
اما دیدگاه غرب این نیست. در غرب، از اشرف مخلوقات بودن انسان نمیتوان دم زد؛ زیرا به عقیدهی غرب، عقیده به اشرف مخلوقات بودن انسان و اینکه سایر مخلوقات، طفیلی انسان و مسخّر انسان میباشند ناشی از یک عقیدهی بطلمیوسی کهن، دربارهی هیئت زمین و آسمان و مرکزیت زمین و گردش کرات آسمانی به دور زمین بود. با ابطال این عقیده جایی برای اشرف مخلوقات بودن انسان باقی نمیماند.([2])
ضرورت حیای بیشتر در زنان
در روایتی از امام صادق(ع) به نقل از رسولالله9 آمده است: الحیاء عشرةُ أجزاءٍ تسعةٌ فِی النساءِ و واحدٌ فی الرّجالِ([3])؛ حیا ده قسمت است که نه قسمت آن در زنان قرار داده شده و یک قسمت آن در مردان است.
زن در مرد تأثیر فراوان داشته است، تأثیر زن در مرد، از تأثیر مرد در زن بیشتر بوده است. مرد بسیاری از هنرنماییها و شجاعتها و دلاوریها و نبوغها و شخصیتهای خود را مدیون زن و خودداری ظریفانهی زن است، مدیون حیا و عفاف زن است... زن همیشه مرد را میساخته و مرد اجتماع را، آنگاه که حیا و عفاف و خودداری زن از میان برود و زن بخواهد در نقش مرد ظاهر شود، اول به زن، مهر باطل میخورد و بعد مرد، مردانگی خود را فراموش میکند و سپس اجتماع منهدم میگردد.([4])
از این گفتار سلیمانه مشخص است که بیشتر برکات جامعه از حیا منشأ میگیرد و حیا نیروی عظیمی در تعدیل ثبات جامعه است و آنچه جامعه را به سوی انحطاط سوق میدهد و شخصیت واقعی زن را بینقش میکند، بیحیایی و بیعفتی او است. مفسدههای اجتماعی که در قبال بیحیایی زن سر میزند خود دلیلی بر این مطلب است.
میزان حیا در زن با مرد متفاوت است. از آنجا که بیحیایی مفسدههای فراوانی به وجود میآورد، بزرگان ما این مهم را برای زن بیش از مرد واجب دانستهاند؛ زیرا تا هنگامی که زن خود را میپوشاند و زینت خود را از نامحرم محفوظ میدارد، در جامعه کمتر مفسدهای روی میدهد. طبیعت، مرد را مظهر طلب و عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن. طبیعت، زن را گل و مرد را بلبل، زن را شمع و مرد را پروانه قرار داده است. این یکی از تدابیر حکیمانه و شاهکارهای خلقت است که در غریزهی مرد نیاز و طلب، و در غریزهی زن ناز و جلوه قرار داده است.([5])
حیا از نظر قرآن
و در خانههایتان بنشینید و آرام گیرید و مانند دورهی جاهلیت پیشین آرایش و خودآرایی مکنید.([6])
ای پیغمبر به زنان و دختران خود و زنان مؤمن بگو پوششهای خود را بر خود فروتر گیرند. این برای آنکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند [به احتیاط] نزدیکتر است، و خدا آمرزندهی مهربان است.([7])
ای رسول زنان مؤمن را بگو تا چشمها [را] بپوشند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند و زینت و آرایش خود جز آنچه قهراً ظاهر میشود بر بیگانه آشکار نسازند و باید سینه و دوش خود را به مقنعه بپوشانند و زینت و جمال خود را آشکار نسازند جز برای شوهران خود و پدران شوهر و پسران خود و پسران شوهر و برادران خود و پسران برادر و خواهران خود و زنان خود و کنیزان ملکی خویش و یا خدمتکاران مرد که [از زن] بینیازند یا اطفالی که هنوز بر عورت و محارم زنان آگاه نیستند و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود و ای اهل ایمان همه به درگاه خدا توبه کنید باشد که رستگار شوید.([8])
حیای فاطمه
فاطمهی زهرا(س) به عنوان الگوی بانوان سراسر جهان، حیایی کامل داشت. فاطمه(س) شرم داشت از اینکه از شوهرش چیزی بخواهد که نتواند تهیه کند؛ زهرا(س) در تمام مدت 9 سالی که در خانه امیرالمؤمنین علی(ع) بود از کسی خواهشی نکرد، حتی در هنگام بیماریاش علی(ع) فرمود: هرچه دلت میخواهد [تقاضاداری بگو] تا بگیرم، هیچ عرض نکرد تا بالاخره فرمود: خوب نیست زن از شوهرش خواهش کند؛ شاید نتواند تهیه کند، خجالت بکشد.([9])
فاطمه(س) حجب و عفت را برای زنان بهترین چیز میداند و میفرماید: بهترین چیز برای زنان آن است که مردان را نبیند و مردان نیز او را نبینند.
فاطمه زهرا(س) در هنگام تقسیم کار از طرف پیامبر فرمودند: به غیر از خدا کسی خبر ندارد چه اندازه از این تقسیم کار مسرور شدم که کار منزل به من واگذار شد و با مردان سر و کارم نیفتاد و این تنها یک نشانه از حیای اوست. هنگامی که فرد نابینایی اجازه میخواهد که به منزل حضرت فاطمه(س) بیاید، حضرت خود را میپوشاند و هنگامی که رسول خدا(ص) در این مورد از او سؤال میکند میفرماید: اگر او مرا نمیبیند من او را میبینم و نیز او رایحه و عطر را میبوید و شامهاش سالم است.([10])
حیای زینب
زینب(س) بعد از شهادت دو پسرش، افسوس میخورد که در راه حسین(ع) نتوانستم خدمتی انجام دهم. چگونه سر ز خجالت برآورم بر دوست که خدمتی بسزا بر نیامد از دستم.([11])
دیدگاه دموسه
دموسه، دانشمند روانشناس میگوید:
عفت فراوان زن، خادم مقاصد توالد است، زیرا امتناع محجوبانه او، کمکی به انتخاب جنس است. عفت زنان را توانا میسازد که با جستجوی بیشتر عاشق خود، یعنی کسی را که افتخار پدری فرزندان او را خواهد داشت برگزیند.([12])
عفت فراوان زن او را ارزنده، بار میآورد و به او ارزش میدهد. کسی که حیا و عفت را از خود جدا میسازد نمیتواند همسر خوبی برای خود انتخاب کند، زیرا خود را در معرض دید تمام بیگانگان قرار میدهد و عدم توانایی در انتخاب همسر شایسته، باعث به وجود آمدن فرزندان نابکار و مفسد میشود. روانشناسان غربی با وجودی که در منجلاب فساد غوطهورند، چنین تعبیری در مورد عفت زنان دارند.
حیا، امری اکتسابى
به دست آوردن حیا، سهل و نگهداری آن مشکل میباشد. انسانی که حیا دارد، به تدریج آن را به دست آورده است و اگر ممارست کند به حیای کامل دست مییابد و در صورت بیتوجهی به تدریج آن را از دست میدهد. پس حیا امری اکتسابى است و این طور نیست که یکباره، آن را به کسی عطا کنند.
به عقیدهی ویلیام جیمز، فیلسوف معروف آمریکایى: حیا و خودداری ظریفانهی زن غریزه نیست، بلکه دختران حوا در طول تاریخ دریافتند که عزت و احترامشان به این است که به دنبال مردان نروند، خود را مبتذل نکنند و از دسترس مرد خود را دور نگه دارند. زنان این درسها را در طول تاریخ دریافتند و به دختران خود یاد دادند.([13])
حیا، جزء دین
حیا درجهی ایمان هر شخصی را بالا میبرد. روایتی در اصول کافی از امام باقر(ع) نقل شده که: حیا و ایمان به هم پیوستهاند، هرگاه یکی از آنها برود دیگری هم میرود. همچنین از امام صادق(ع) نقل میشود که میفرمایند: حیا از ایمان و ایمان، در بهشت است.([14]) این دو حدیث نشاندهندهی نزدیکی بیش از حد ایمان و حیا است که ارزش حیا را مشخص میکند. هرچه به حیا اهمیت داده شود، شخص مؤمنتر، متقیتر و در نزد خدا محبوبتر میشود. از طرف دیگر چون اصلاح جامعه نیز از جهتی بستگی به اصلاح شخص دارد، با بها دادن به این ارزش الهی در بین تک تک افراد، درجهی ایمان جامعه بالا میرود و در نتیجه، جامعه به سوی سعادت رهنمون میشود.
حجاب، شاخهای از حیا
حجاب و عفاف، اصولی هستند که زن را به تعالی میرسانند. حجاب شاخهای از حیا است، کسی که دارای حیا باشد حجاب دارد و کسی که حیا نداشته باشد از این موهبت الهی بیبهره است. در کشورهایی که به حجاب اهمیت داده نمیشود، حیا نیز از بین رفته است. به عنوان مثال در کشورهای به ظاهر اسلامی که روح اسلام در آنها خشک شده و ارزشهای اسلامی جای خود را به ارزشهای غیر اسلامی و مادی داده است حیا نیز بیبها شده است و در این کشورها، زنان و مردان با نهایت بیشرمی حرکاتی بر خلاف شؤونات اسلامی به طور علنی انجام میدهند و این، ناشی از دور شدن مسلمانه از تعالیم الهی اسلام است. اینان بیحجابی را تمدن حساب میکنند و خود را متمدن جلوه میدهند، و استاد شهید مطهری(ره) در جواب این بیخبران چه خوب میفرماید: اگر بیحجابی تمدن است پس حیوانات متمدنترند. همهی حیا و همهی خوبیهایی که در زن وجود دارد برگرفته از نیروی عظیمی است که او را هدایت میکند و این نیروی الهی نیست مگر تقوا!
پینوشت:
[1]. سیرهی عملی اهلبیت:، سید کاظم ارفع، ص 73 و بحارالأنوار، ج 3، ص 81 .
[2]. مرتضی مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 133.
[3]. بحارالأنوار، ج 100، ص 244.
[4]. همان، ص 186.
[5]. همان، ص 30.
[6]. الأحزاب33 : 32.
[7]. همان، 59 .
[8]. النّور24 : 31.
[9]. شهید دستغیب، فاطمه زهرا صدیقه کبری3، ص 27.
[10]. شورای نویسندگان در راه حق، فاطمه زهرا(س)، ص 26.
[11]. شهید دستغیب، زینب کبرى، ص 36.
[12]. شهید مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 173.
[13]. همان، ص 31.
[14]. همان.