چکیده

متن

پیروان همه ى ادیان ابراهیمى و بسیارى از دیگر ادیان همگى، چشم به راه ظهور منجى مصلحى هستند که با خروج خود، عدالت و آسایش را در سراسر این پهناى خاکى زمین مى گستراند. از این میان ایده ى شیعه ى امامیه بر آن است که موعود آخرالزمان در قید حیات بوده و در این دنیا زندگى مى کند و به عبارتى حضورى در غیبت دارد و براى حضور و ظهور نهائى ایشان و تشکیل حکومت عدل محور و گسترش رفاه و آسایش و کلمه ى توحید در میان مردم، بایستى زمینه ها و شرائط آن مهیا شود که از مهمترین زمینه هاى ظهور آن حضرت مى توان آمادگى جهانیان براى پذیرش آن منجى مصلح و مهیّا شدن یارانى کارآمد براى ایشان و ... را نام برد که نقش و تأثیر اصلى آن به عهده ى خود مردم است اما برخى کج اندیشان شبهاتى در مورد نقش مردم در ظهور حضرت مهدى (عج) و امورى که ظهور را نزدیک مى کند وارد کرده اند که به برخى از این شبهات پاسخ داده شده است.
برخى قایل اند که فساد و ظلم، سبب نزدیک تر شدن ظهور مى شود; آیا این سخن درست است که قبل از ظهور نباید هیچ گونه حرکت اصلاحى انجام داد و یا دست به قیام زد، تا ظلم و فساد همه جا را فراگیرد و ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) نزدیک تر گردد؟
بهروز محمدی منفرد
مأموریت اساسى بزرگ منجى عالم و تحقق بخش اهداف انبیا و اولیا، برپایى قسط و عدالت در سراسر این کره ى خاکى و اشاعه ى یکتاپرستى و برچیدن هرگونه ظلم و جور و فساد و تباهى است. روایات پرشمارى بیانگر آن اند که این انقلاب عظیم و سترگ آن گاه رخ مى دهد که ظلم و فساد و تباهى جهان را فراگیرد و حکومت هاى دین ستیز و عدل ستیز و مستکبران، گستره ى زمین خاکى را تحت بیرق خود آورند.
الف) پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود:
یملا الارض قسطاً و عدلا کما ملئت ظلماً و جوراً[1]; زمین پر از قسط و عدل مى شود، هم چنان که پر از ظلم و جور شده بود.
ب) ابى جعفر(علیه السلام) فرمود:
لا یخرج المهدى حتى یرقى الظلمة[2]; مهدى (عج) ظهور نمى کند مگر آن گاه که ظلمت و تاریکى سراسر جهان را فراگیرد.
ج) امام باقر(علیه السلام) فرمود:
لا یظهر المهدى الا على خوف شدید و زلزال و فتنة تصیب الناس و ما هون قبل ذلک و سیف قاطع بین العرب واختلاف شدید بین الناس و تشتّت فى دینهم و تغیر فى مالهم حتى یتبین الموت صاحا و مساواً من عظم ما یرى من لکب الناس و...[3]
برخى غیرمتخصصان و ناآشنایان با اندیشه ى ژرف مهدویت، از این روایات چنین برداشت کرده اند که کثرت ظلم و فساد در جامعه، زمینه ساز ظهور و سبب تسریع در ظهور آن منجى مصلح خواهد شد. بنابراین کار ظالمان و مفسدان در زمین شایسته است، زیرا ظهور حضرت را نزدیک مى کند و در مقابل، کسانى که در صدد اصلاح جامعه هستند و جلوى فساد و تباهى را مى گیرند کارشان ناشایست است، زیرا ظهور حضرت را به تأخیر مى اندازد.
از نظر اینان، هر گناه و هر ظلم و هر تبعیض و هر حق کشى و هر بلیه اى، به حکم این که مقدمه ى صلاح کلى است و انفجار را قریب الوقوع مى کند، رواست; پس بهترین کمک به تسریع در ظهور و بهترین شکل انتظار، ترویج و اشاعه ى فساد است...
این گروه طبعاً به مصلحان و مجاهدان و آمران به معروف و ناهیان از منکر با نوعى بغض و عداوت مى نگرند; زیرا آنان را از تأخیراندازان ظهور حضرت مهدى(عج) مى شمارند; و از اهل فساد راضى هستند; چرا که مقدمات ظهور را فراهم مى نمایند و برعکس، اگر خود هم اهل گناه نباشند، در عمق ضمیر و اندیشه، با نوعى رضایت به گناهکاران و عاملان فساد مى نگرند; زیرا اینان مقدمات ظهور را فراهم مى آورند.[4]
البته چنین تفکرى تازگى ندارد و یکى از اصول فلسفه ى مارکس به شمار مى آید. مارکسیست ها مى گویند:
کورک (دمل) هر قدر فسادش زیادتر باشد، زودتر دهن باز مى کند و منفجر مى شود; پس در جامعه نیز براى به وجود آمدن انقلاب، باید فساد را بیشتر کرد.[5]
اینان در فرضیه ى اصلاح یا انقلاب، مخالف اصلاح هستند و مى گویند: اصلاح، انقلاب را به تأخیر مى اندازد، پس اصلاح بد است; و قایل به اخلال هستند و مى گویند نابسامانى موجه است; چون نابسامانى تضاد و کشمکش را بیشتر مى کند و وقتى کشمکش بیشتر شد، جنگ و مبارزه شدیدتر شده، انقلاب سریع تر انجام مى شود.[6]
تردیدى نیست که انتشار چنین تفکر مسمومى سبب بسترسازى هایى براى مقابله با اصلاحات و آرمان هاى اسلام ناب مى گردد و فساد و تباهى را، که بسیار با هواى نفس سازگار است، در میان جامعه مى گستراند و لا ابالى گرى ها و بى بندوبارى ها و ظلم و ستم ها، رنگ و بوى دینى به خود مى گیرند و برخى با این بهانه که «هدف وسیله را توجیه مى کند» تمامى کارهاى خود را در راه رسیدن به آن انقلاب مقدس و متعالى، توجیه مى نمایند. برخى از پاسخ هاى این اندیشه ى باطل عبارت اند از:
الف) شرایط و زمینه هاى ایجاد هر پدیده اى با علایم و نشانه هاى آن تفاوت دارد. عوامل و شرایط ایجاد هر پدیده، لازمه ى آن است و از آن جدایى ندارد و تا وجود پیدا نکند آن محقق نمى شود; بنابراین، بین شرایط و زمینه هاى هر پدیده با خود آن نسبت استلزامى و انفکاک ناپذیرى برقرار است و آن شرایط در شکل گیرى پدیده، نقش کلیدى دارند. اما نشانه ها و علایم یک پدیده، تنها، از وقوع یا نزدیکى وقوع آن پدیده خبر مى دهند و هیچ نقشى در ایجاد آن ندارند و ممکن است پدیده محقق شود
بدون آن که نشانه هاى وعده داده شده براى آن محقق شده باشد. حال باید روشن شود که آیا گسترش فساد و ظلم در جامعه، شرط و زمینه ى ظهور است یا علامت و نشانه ى آن؟ با ژرف اندیشى در روایات روشن مى گردد که زیاد شدن تباهى و فساد و ظلم از نشانه هاى ظهور به شمار مى آید، نه زمینه و شرط و سبب ظهور; بنابراین، گسترش فساد و تباهى هیچ نقشى در اصل ظهور ندارد، تا آرمان تشکیل حکومت عدل گستر مهدى(علیه السلام)، با آن قوام و تحقق پیدا کند، بلکه وجود این ظلم ها و فسادها، همگان را از نزدیکى ظهور یا وقوع آن آگاه مى کند. و این روایات، صرفاً، وضعیت زمان ظهور حضرت را توصیف مى کنند.
ب) این گونه روایات حاکى از کثرت ظلم و فساد هستند، نه کثرت و فراوانى ظالمان و فاسدان; چه بسا تعداد کمى ظالم و فاسد در زمین وجود داشته باشند، ولى چنان ظلم و فسادى به پا کنند که سراسر جهان را فراگیرد; بنابراین در این روایات، فراوانى ظلم و فساد مورد عنایت قرار گرفته است نه پرشمار بودن ظالمان و فاسدان و این مطلب منافاتى با تلاش انسان ها و مؤمنین در ایجاد حرکات اصلاحى و حکومت عدل و مخالفت با فساد ندارد. شیخ صدوق(رحمه الله)روایتى از امام صادق(علیه السلام) نقل مى کند، مبنى بر این که «این امر تحقق نمى پذیرد، مگر این که هر یک از شقى و سعید به نهایت کار خود برسند.»
پس سخن در این است که گروه سُعدا و اشقیا هر کدام به نهایت کار خود برسند، سخن در این نیست که سعیدى در کار نباشد و فقط اشقیا به منتهى درجه ى شقاوت برسند».[7]
ج) روایاتى که تکالیف مؤمنین را در زمان غیبت بیان مى دارند; روایات پرشمارى، تکالیف و وظایف بسیارى را براى منتظران ظهور حضرت مهدى(عج) در دوران غیبت و قبل از ظهور بیان مى کنند که به برخى از آنها اشاره مى شود.
1. خودسازى و تهذیب نفس: امام صادق(علیه السلام) فرمود:
هر کس دوست دارد از اصحاب حضرت قائم(علیه السلام) باشد، باید منتظر باشد و در این حال به پرهیزکارى و اخلاق نیکو رفتار نماید، در حالى که منتظر باشد،...[8]
2. آماده شدن براى از بین بردن فتنه ها.[9]
3. اطاعت از امام:
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
طوبى لشیعة قائمنا المنتظرین لظهور فى غیبته والمطیعین له فى ظهوره. اولئک اولیاء الله الذین لا خوف علیهم و لا هم یحزنون[10]; خوشا به حال پیروان قائم ما، کسانى که در دوران غیبتش منتظر ظهور ایشان اند و در زمان ظهورش، از او اطاعت مى کنند، ایشان اولیاى الهى هستند، کسانى که هیچ خوف و حزنى بر آنان نیست.
روشن است که، وجود این وظایف و تکالیف در عصر غیبت و قبل از ظهور، همگى با راضى و بى تفاوت بودن نسبت به فساد و ظلم و تباهى در جامعه منافات صریح دارند. اگر چنین باشد، باید ملتزم شد به این که بسیارى از تکالیف (اتیان واجبات و ترک محرمات) براى نزدیک نمودن ظهور امام زمان(علیه السلام) تخصیص بخورد و در این مقطع زمانى بسیارى از تکالیف از انسان ها ساقط شود. ولى لازم باطل است، به این معنا که هیچ دلیلى بر تخصیص خوردن تکالیف در این عصر نداریم; بنابراین ملزوم هم باطل مى شود.
شهید مطهرى مى گوید:
این (رها کردن تکلیف) برخلاف یک اصل قطعى اسلامى است; یعنى انتظار ظهور حضرت حجت(علیه السلام)هیچ تکلیفى را از ما ساقط نمى کند، نه تکلیف فردى و نه اجتماعى. شما در شیعه و اهل تسنن، یک عالم پیدا نمى کنید که بگوید انتظار ظهور حضرت حجت یک تکلیف کوچک را از ما ساقط مى کند.[11]
و برعکس، دلیل بر همیشگى بودن تکالیف داریم، امام صادق(علیه السلام)مى فرماید:
حَلالُ محمد حلالٌ ابداً الى یومِ القیامة و حَرامُهُ حرامٌ ابداً الى یومِ القیامة[12].
د) مهدى یاوران: هر حرکت اصلاحى و هر انقلابى براى محقق شدن باید مسیر طبیعى و عادى اش را طى کند و بلکه تحقق هر پدیده اى در این عالم هستى اسباب و مقدماتى دارد. امام صادق(علیه السلام)مى فرماید:
ابى الله أن یجرى الاشیاء الا بأسباب;[13] اراده ى خداوند به این تعلق گرفته است که هیچ چیزى جز به واسطه ى اسبابش محقق نشود.
و سنت الهى بر آن تحقق گرفته است که سرنوشت انسان ها به دست خودشان رقم بخورد:
(انّ الله لا یغیّر ما بقوم حتى یغیروا ما بأنفسهم;)[14]
و حکومت عدل محور و جهانى امام مهدى(علیه السلام) نیز از این قاعده مستثنا نیست و براى محقق شدن، نیازمند مقدمات و وسایلى از جمله وجود یارانى صالح و به دور از وسوسه هاى شیطانى و پاک از لوث پلیدى ها و صاحب کرامات انسانى و سازماندهى ایشان است.
امام صادق(علیه السلام) در وصف ایشان مى فرماید:
براى حضرت مهدى(عج) مردانى است که استوارى دل هایشان براى دین خدا، همانند آهن است... خداوند به وسیله ى آنها امام و پیشواى حق را یارى مى کند.[15]
این امام بزرگوار در جاى دیگرى مى فرماید:
.
________________________________________
[1]. محمد محمدى رى شهرى، میزان الحکمه، ج اول، (قم: دارالحدیث، چ اول) ص 178.
[2]. صافى گلپایگانى،منتخب الاثر، (قم: انتشارات حضرت معصومه(س))، ص 540.
[3]. همان، ص 539.
[4]. مرتضى مطهرى، قیام و انقلاب حضرت مهدى(عج)، (قم: انتشارات صدرا، 1379ش)، ص 54 ـ 55.
[5]. موسوى همدانى، پاسخ به پرسشهاى دینى، (قم: دفتر انتشارات اسلامى)، ص 44.
[6]. مرتضى مطهرى، فلسفه ى تاریخ، (قم: انتشارات صدرا)، ج 1، ص 89 ـ 90.
[7]. مرتضى مطهرى، قیام و انقلاب امام مهدى(عج)، همان، ص 57 ـ 58.
[8]. محمدتقى موسوى اصفهانى، مکیال المکارم، (قم: ایران نگین)، ج 2، ص 428.
[9]. ر. ک: نهج البلاغه، ترجمه ى فیض الاسلام، خطبه ى 150.
[10]. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 357، باب ما روى عن الصادق، ح 54.
[11]. مرتضى مطهرى، سیرى در سیره ى ائمه اطهار، (قم: انتشارات صدرا)، ص 295.
[12]. محمدبن یعقوب کلینى، الکافى، (تهران: دارالکتب الاسلامیة، 1365ش)، ج 1، ص 58.
[13]. کلینى، همان، ص 183، و محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، (بیروت: مؤسسة الوفاء، 1404 ق)، ج 2، ص 90.
[14]. سوره ى رعد، آیه ى 11.
[15]. محمدباقر مجلسى، همان، ج 52، باب 26، ص 307 ـ 308، ح 82.

تبلیغات