آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۶۰

چکیده

متن

قمه زنی و کارهایی همانند آن، پیشینه ای در روزگار امامان معصوم(ع) ندارد. این شیوه از عزاداری از روزگار صفویه به وسیله قزلباشان و یا روزگار قاجاریه به وجود آمده است :
    الف. روایات و گرایش های تاریخی: شماری برای جواز و روایی قمه زنی به پاره ای از روایات و گزارش های تاریخی استناد کرده اند. که ما در جای خود به نقد و بررسی آن پرداخته و به این نتیجه رسیده ایم که قمه زنی و امثال آن هیچ دلیل شرعی نه به گونه ای خاص و نه به گونه ای عام ندارد.
        در این مقاله، از زوایای دیگری چون:
    1. زیان رساندن به بدن
    2. وهن مذهب
    به بحث و بررسی قمه زنی و کارهایی همانند آن خواهیم پرداخت:
        1. زیان رساندن به بدن
    برخی از فقیهان از بُعد زیان رساندن به نفس، به قمه زنی و کارهایی همانند آن نگریسته اند. از باب نمونه: از شیخ عبدالکریم حائری سوال شده است: تیغ زدن به سر در روز عاشورا جایز است یا نه ؟
    ایشان در پاسخ فرموده اند: در صورتی که مضر به نفس نباشد جایز است. برخی از شاگردان ایشان نیز، همین دیدگاه را تایید کرده اند. فتوای به جواز از سوی آقای حائری و برخی از شاگردان ایشان مشروط است.
    پرسش اصلی در این جا این است که آیا تفکیک بین قمه زنی و ضرر امکان پذیر است آیا این سخن که قمه زنی جایز است مگر این که ضرر به نفس داشته باشد این استثناء استثناء شی از نفس نیست.؟
    این سخن مانند آن است که گفته شود خوردن قطعه های لامپ مهتابی (برخی از صوفیان کردستان چنین کارهایی انجام می دهند.) جایز است مگر این که ضرر داشته باشد. افزون براین، از آیت الله حائری و شاگردان ایشان از بُعد ضرر بر نفس سوال شده است و آنان نیز از همان بُعد به پاسخ پرداخته اند. و حال آن که این مساله از ابعاد دیگر هم قابل طرح است مثل این که اگر قمه زنی سبب وهن و نفرت و گریز دیگران از مذهب شود و یا سبب وحشت و آزار تماشاگران و اعراض آنان از عزاداری شود، قمه زنی چه حکمی دارد؟
    فتوای به جواز در شرایطی صادر شده که تنها نسبت به بُعد اضرار بر نفس حساسیت بوده است و مانند امروز قمه زنی زیر انتقاد دشمنان اسلام و تشیع به ویژه بنگاه های استکباری و صهیونیستی نبوده است. دشمنان اسلام به ویژه اسکبار جهانی امروزه این گونه مسائل را دستاویزی برای مبارزه با اسلام شیعی و انقلاب اسلامی ایران قرار می دهند. از این روی حساسیت های دیگری به جز اضرار بر نفس مطرح است. که با توجه به آن باید این مقوله از عالمان و فقیهان پرسیده شود.
    یکی از هوا داران قمه زنی می گوید: علماء در فتواهایشان آورده اند که قمه زنی اگر به مرگ انسان بینجامد اشکال دارد و اما ضررهایی کمتر از آن اشکالی ندارد. این نسبت به فقهای شیعه نادرست است. چرا که معنای این سخنان این است که قطع اعضای بدن و ناکار آمد شدن آنها و یا از دست دادن قوای جسمی و روحی جایز است در حالی که هیچ فقیهی چنین سخنی نگفته است.
    یکی دیگر با تشبیه قمه زنی به روزه می گوید: گاهی در پی ضررهایی که بر بدن وارد می شود اهداف عالی تری هست. از باب نمونه، در روزه گرفتن، بدن ضعیف می شود ولی منافع معنوی دارد. قرآن فرموده: لعلکم تتقون 28، قمه زنی هم از این قانون مستثنی نیست.
    در پاسخ باید گفت: قیاس قمه زنی به روزه از جهات گوناگون مخدوش است:
    1. روزه تکلیفی است که ریشه در آیات و روایات دارد و هیچ فقیهی در وجوب آن تردید نکرده است.
    2. افزون بر این، روزه ضربه بربدن نیست بلکه بدن را باز سازی می کند و صدها فائده روحی و جسمانی دارد که به برخی از آنها در آیات و روایات اشاره شده است.
    3. علاوه بر این، اگر هر نوع اذیت و آزاری که فوائدی برای بدن داشته باشد جایز باشد باید بسیاری از ریاضت های ممنوع همانند ریاضت هایی که مرتاضان هندی دارند جایز باشد.
         2. وهن مذهب
    قمه زنی و همانند آن از زاویه «وهن مذهب» و پیامدهای منفی آن نسبت به اسلام و مذهب تشیع نیز در خور بحث و بررسی است. نگرش به این گونه کارها از این زاویه، بسیار در خور اهمیت است. در روزگاری که به برکت انقلاب اسلامی، گرایش مردم به تشیع روز افزون شده است. و منطق و عقلانیت مبانی تشیع و صفا و پاکی رهبران آن به ویژه امام خمینی و مقام معظم رهبری، دنیای امروز را شیفته و دلداده مذهب اهل بیت کرده، انجام کارهایی سوال برانگیز که پشتوانه استدلالی محکمی هم ندارد ،موجب گریز و بیزاری مردم نسبت به مذهب می شود، و بزرگ ترین ستم به مذهب اهل بیت است. برفرض که بگوییم و معتقد باشیم که قمه زنی هیچ گونه ضرری به نفس ندارد و یا این که قمه زنی دارای دلیل های محکم فقهی است. به قیمت پای بندی به یکی از شعائر غیر واجب و تکالیف دینی، نمی توان اصل دین و مذهب را قربانی کرد و مردم جهان را بدبین به مذهب تشیع نمود و آن را مکتبی خرافی، بی منطق و خشونت طلب جلوه داد.
    تاکید امامان معصوم بر تقیه، همه جا به خاطر ترس از مخالفان نیست بلکه در بسیاری از موارد برای حفظ حرمت و وزانت شیعه است. یعنی در مواردی که مخالف، درکی از معارف عالیه شیعه ندارد و به نظر او پذیرش مساله ای به عنوان دین و مذهب برای او دشواری نماید، باید به گونه ای عمل کرد که بدبینی او تحریک و تشدید نشود، بلکه هر چه ممکن است، باید چهره دین و مذهب را زیباتر و دل پذیر تر جلوه داد. تا غیر مسلمانان تشویق به دین شوند. بر همین اساس امام صادق (ع) می فرماید:
    کُونوا لنا زینا وَ لا تَکونُوا علینا شَیْنا حَبَبونا الی الناس و لاتَبْغَضُونا الیهم، فجُروا الینا کل مودهٍ و ادفعُوا عنا کل شر.2
    زینت ما باشید نه سبب زشتی و بی آبرویی ما. ما را محبوب مردم گردانید و مبغوض ایشان نکنید. پس محبت آنها را به ما جلب کنید و هر گونه بدی را از ما دور سازید.
        و نیز علی (ع) می فرماید:
    ان احسَنَ الزی ما خَلَطَک بالناس و جَمَلکَ بینهم و کف السنتهم عنک 3.
    همانا نیکو ترین زینت و زیبایی چیزی است که تو را با مردم آمیخته سازد و تو را در میان مردم زیبا سازد و زبانشان را از بد گویی تو باز دارد.
        و نیز امام صادق (ع) می فرماید:
    ایاکُم اَنْ تَعْمَلُوا عَمَلاً یُعیرُونابِهِ، فانَ ولدً السُوءِ یُعیِرُ وَالَدُهُ بِعَمَلِهِ، کُونُوا لِمَنْ انْقَطَعُتُم اِلَیهِ زَیْناً وَ لا تَکُونُوا عَلیهِ شَیْناً ... 4
    مبادا کاری کنید که ما را بدان سرزنش کنند. همانا فرزند بد، پدرش را به کردار او سرزنش کنند. برای کسی که به او دل داده اید (امام خود) زینت باشید و عیب و ننگ او نباشید.
    اگر برخی فقها در گذشته، براساس شرائط و مصالحی موجود به جواز قمه زنی فتوا داده اند اما امروزه که شرائط با زمان های پیشین متفاوت است نمی توان همانند پی به جواز آن حکم کرد. به همین جهت فقهای معاصر از زاویه وهن مذهب به این موضوع پرداخته اند. از باب نمونه در پرسش های گوناگون از کارهایی چون قمه زنی، قفل زنی، استفاده از زنجیرهای خاردار که سبب جاری شدن خون از بدن می شود. همچنین صورت و سینه خود را به زمین مالیدن به گونه ای که خون جاری شود، از آتش گذشتن و ... از فقها و مراجع معاصر سوال شده است. بسیاری از آنان چون مرحوم آیت الله فاضل لنگرانی، آیت الله بهجت، و همچنین آیت الله صافی گلپایگانی فرموده اند: هر عملی که موجب وهن مذهب شود جایز نیست. 5
    آیت الله سیستانی در پاسخ فرموده اند: باید از کارهایی که عزاداری را مخدوش می کند پرهیز کرد. 6
    مرحوم آیت الله تبریزی فرموده اند :
    مجالس عزاداری برای تعظیم شعائر الهی است و باید به صورتی واقع شود که تعظیم معصومین (ع) بالاخص ابی عبدالله الحسین (ع) و اظهار حزن و شیون بر مصائب وارده باشد. 7
        آیت الله مکارم شیرازی به صراحت گفته اند:
    کارهایی که نوشته اید مناسب این مراسم نیست و موجب وهن مذهب می شود. 8
    مقام معظم رهبری با شرح بیشتری در چند پرسش و پاسخ به حکم این گونه کارها پرداخته اند. از جمله از ایشان سوال شده است:
  
    آیا قمه زنی به طور مخفی جایز است یا این که فتوای حضرت عالی عمومیت دارد؟
    ایشان در پاسخ فرموده اند:
    قمه زنی افزون بر این که از نظر عرفی از مظاهر حزن و اندوه محسوب نمی شود و سابقه ای در عصر ائمه علیهم السلام و زمان های بعد از آن ندارد و تاییدی هم به شکل خاص یا عام از معصوم علیه السلام در مورد آن نرسیده است، در زمان حاضر موجب وهن و بد نام شدن مذهب می شود. بنابر این، در هیچ حالتی جایز نیست. 9
    این فتوا دارای چند نکته اساسی و مهم است که می تواند دلیل و شاهدی بر جایز نبودن قمه زنی و کارهایی همانند آن باشد.
    1. قمه زنی از نگاه عرف از مظاهر و مصادیق عزاداری نیست.
    2. سابقه ای در روزگار امامان معصوم (ع) و پس از آن نداشته است.
    3. تاییدی هم به شکل خاص یا عام درباره قمه زنی نیامده است.
    4. در زمان حاضر نیز موجب وهن و بد نام شدن مذهب شیعه می شود.
    و در پاسخ چند سوال دیگر که به پاره ای از مصادیق دیگر غیر از قمه زنی، سوال شده فرموده اند:
    هر کاری که برای انسان ضرر داشته باشد و یا باعث وهن دین و مذهب گردد حرام است و مومنین باید از آن اجتناب کنند. و مخفی نیست که بیشتر این امور باعث بدنامی مذهب اهل بیت(ع) می شود و این از بزرگ ترین ضررها و خسارت هاست. 10
    برخی برای آن که ثابت کنند قمه زنی وهن مذهب نیست گفته اند:
    چون دشمنان نمی پسندند دلیل آن نسیت که قمه زنی وهن مذهب باشد و ما از آن دست بر داریم، و سپس با استناد به برخی از آیات از جمله: یا حَسْرَهً عَلَی العِبادِ مَا یاتِیهِم مِن رَسُولٍ اِلا کانوُا بِهِ یَسْتَهْزئُونَ11 و سخنان برخی از بزرگان را یادآور شده اند از جمله آیت الله بروجردی که حکم خدا با مسخره کردن عوض نمی شود و سخنان امام خمینی در توصیه به شورای نگهبان که فرمودند: مبادا از حرف های خارجی ها بترسیم و در پیاده کردن احکام خدا سستی کنیم. 12
    افزون بر این، این کارها مخصوص ما نیست، در واتیکان نیز، مسیحی ها با شیشه بدن خود را زخمی می کنند و سینه خیز روی زمین راه می روند ...
    در پاسخ سخنان یاد شده باید گفت: نکته مهمی که از آن غفلت شده این است که بین تمسخر پیامبران در ابلاغ پیام وحی و همچنین احکام مسلم شرعی با کاری که مشروعیت آن ثابت نشده بسیار تفاوت است. قیاس این دو به هیچ روی درست نیست. بی تردید، اگر دشمن ما را به جهت عقاید و اعمال مسلم دینی مسخره کند، کم ترین توجهی نمی کنیم. اما قمه زنی همان گونه که اشاره شد هیچ دلیل شرعی چه خاص و چه عام ندارد. بلکه شیوه ای از عزاداری است که به وسیله خود مردم به وجود آمده است. و نمی توان آن را جزء دین به شمار آورد. اگر دشمنان، ما را به خاطر اصل عزاداری و یا گریه بر سید الشهداء و... مسخره کنند توجه نمی کنیم چرا که در خود دین و روایات به این امور سفارش شده است. ما از مسخره کردن دشمن نمی ترسیم. از بد نمایاندن اسلام و مذهب به ملت ها می ترسیم. ما از آن می ترسیم که پا فشاری ما بر برخی از اعمالی که سابقه چندانی ندارد بهانه و دستاویزی به دست دشمنان بدهد و آنها با استفاده از آن، ملت هایی را که تشنه مکتب و مذهب تشیع اند ازآن بیزار کنند. در قرآن آمده است:
    یَا ایها الذینَ وَ اَمنُوا لاتَقُولُوا راعِنَا و قُولُوا انُظُرنا وَ اسْمَعُوا و لِلْکافِرینَ عَذْابٌ اَلِیٌم 13
    آیه شریفه می گوید: به جای «راعنا» بگوئید: «انظرنا»
    این آیه زمانی نازل شد که یهودی ها به واژه «راعنا» ایراد گرفته و به وسیله آن پیامبر و مسلمانان را مسخره می کردند زیرا «راعنا» همان گونه که در ذیل آیه در تفسیرها آمده هم به معنای «مهلت بده» و هم «ما را مراعات کن» به کار برده می شود و هم به معنای «ما را تحمیق کن» مسلمانان که با واژه «راعنا» با پیامبر گفت و گو می کردند مورد تمسخر یهود قرار می گرفتند. خداوند به مومنان گوشزد کرد که شما می توانید با تغییر یک کلمه در گفت وگوی با پیامبر اسلام این سوژه را از دست دشمن بگیرید. به جای «راعنا» بگویید : «انظرنا» یعنی به ما توجه کن.13 از آیه شریفه استفاده می شود که مسلمانان باید در برنامه های خود به گونه ای عمل کنند که بهانه به دست دشمن نیفتد. مقصود عالمانی که امروزه با قمه زنی و کاهایی همانند آن مخالفت دارند نیز همین است. آنان بر این باورند زمانی که شود با شیوه های بهتری عزاداری کرد که سبب دستاویز دشمنان نشود.
    افزون بر این ها، مقایسه قمه زنی و امثال آن با کارهای غلطی که برخی از مسیحیان انجام می دهند، باعث جواز آن نمی شود. بلکه شک و تردیدها را بیشتر می کند و بحث تقلید از بیگانگان را در اذهان پدیدار می سازد. آیا عمل پیروان شریعت تحریف شده مسیحیت برای ما حجت است ؟ علاوه بر این، آداب و رسوم غلط برخی از ملت ها به دین آنها مستند نیست تا سبب وهن و بد نامی دین آنان شود. بسیاری از سنت های قومی و ملی نادرست تنها برای تفریح و خوش گذرانی است اما متاسفانه قمه زنی مستند به دین و مذهب می شود و بر داشت دیگران نیز از این کار همین است. حتی برخی از معترضان، شیعه را با همین مراسم معرفی می کنند.
    قمه زنی و حکم حاکم
    در بخش گذشته با نقل و نقد و بررسی دلیل ها و شواهد جواز قمه زنی به این نتیجه رسیدیم که این گونه کارها هیچ گونه دلیل شرعی به صورت خاص و یا عام ندارد و در سیره امامان معصوم (ع) نیز چنین شیوه هایی از عزاداری دیده نشده است. و اینک با صرف نظر از مطالب گذشته و با فرض این که این گونه عزاداری ها جایز یا مستحب و یا حتی واجب باشد، اگر حاکم اسلامی نسبت به گونه ای از عزاداری حکمی داد و از آن منع کرد تکلیف چیست؟ وظیفه فقهایی که آن نوع از عزاداری را مشروع وبه جواز یا استحباب آن فتوا داده اند چیست؟ آیا می توانند بر نظر و فتوای خود اصرار داشته باشند و مردم را نیز بدان فرا بخوانند.؟ افزون بر این، اگر کسی از مرجعی تقلید می کند که قمه زنی را جایز می داند، آیا با نهی حکومتی و حکم حاکم برای او جایز است که در این مسئله برابر نظر و فتوای مرجع خود عمل کند و قمه بزند؟
    در جای خود ثابت کرده ایم که اگر حاکم و ولی فقیه در روزگار غیبت حکم داد بر همگان چه مقلدان حاکم و چه مقلدان دیگر مراجع و حتی خود مراجع واجب است که از حکم حکومتی حاکم اسلامی پیروی کنند. چرا که ادله حجیت و نفوذ حکم حاکم عام است و همگان را در بر می گیرد. 
    همه کسانی که حکم حاکم را پذیرفته اند به عمومیت نفوذ حکم و لزوم پیروی از آن فتوا داده اند.
        از باب نمونه صاحب جواهر درباب رویت هلال و روزه گرفتن و افطار کردن می نویسد:
    بل الظاهر عدم الفرق فی ذلک بین الحاکم الاخر و غیره فیجب الصوم او الفطر علی الجمیع. 14
    در لزوم پیروی، تفاوتی بین حاکم دیگر و غیر او نیست، همگان موظفند از حکم حاکم پیروی کنند و با حکم او روزه بدارند و روزه بگشایند.
    شیخ انصاری نیز در بحث «مزاحمت فقها با حاکم اسلامی» با اشاره به این که اگر فقیه دارای شرائط در قلمرو اختیارات خود حکمی صادر کرد، آیا فقیه دیگری حق دارد حکم او را نقض کند، یا این که همه باید پیرو نظر وحکم او باشند.؟ پس از اشاره به ادله پیروی از حکم، می نویسد:
    هذا کله مضافا الی اختلال المصالح المنوطه الی الحکام سیما فی مثل هذا الزمان شاع فیه القیام بوظائف الحکام ممن یدعی الحکومه و کیف کان فقد تبین مما ذکرنا عدم جواز مزاحمه فقیه لمثله فی کل الزام قولی او فعلی یجب الرجوع الی الحاکم. 15
    «افزون بر دلیل هایی که آمد، در مزاحمت فقیه و نقض حکم او اختلال نظام پیش می آید و آن دسته از مصالح اجتماعی که به وسیله حاکمان سر و صورت می گیرد مختل می شود. همان گونه که در روزگار ما مدعیان حکومت و مزاحمان با حکم حاکم بسیار شده اند به هر حال، از آن چه گفتیم روشن شد: اگر فقیهی حکم فعلی و یا قولی الزام آوری را در اموری که مربوط به حکم است، بیان کند، جایز نیست دیگر فقها برای حکم او مزاحمت ایجاد کنند.» البته فرض یاد شده در صورتی است که حکومتی بر مبنای اسلام تشکیل نشده باشد و همه فقها وظیفه داشته باشند در امور ولایی دخالت کنند. اما اگر حکومت اسلامی تشکیل شده باشد و در راس آن فقیهی دارای شرائط، مانند زمان ما با شد به طریق اولی دیگر فقها در مسائل حکومتی حق مزاحمت ندارند. چرا که در این صورت فردی معین، به این کارها می پردازد و دخالت دیگران در چنین مواردی مزاحمت با حاکم اسلامی است. که بی شک ادله ولایت فقیه مورد مزاحمت را در بر نمی گیرد. افزون بر این، اختلال نظام و هرج و مرج که شیخ انصاری نیز بدان اشاره کرده بودند در این جا نیز، پیش می آید.
    بسیاری از دیگر فقها نیز به نفوذ حکم حاکم و عمومیت آن تصریح کرده اند. نگارنده در جای دیگر برخی از این گفته ها را آورده است. 16
    در این جا تنها به یک نمونه دیگر بسنده می کنیم: مرحوم آیت الله خویی در ذیل سخن زیر از سید محمد کاظم یزدی: «و لا یختص اعتبار حکم الحاکم بمقلدیه بل هو نافذ بالنسبه الی الحاکم الاخر...17» می نویسد:
    «و علی تقدیره لا یفرق فیه بین مقلدیه و مقلدی غیره حتی المجتهد الاخر و ان کان اعلم و الناس کلهم مقلدوه و لا مقلد لهذا المجتهد الحاکم اصلا بمقتضی اطلاق الدلیل18»
    اگر حجیت قول حاکم را پذیرفتیم ،در حجیت و نفوذ آن، بین مقلدان خود او و مقلدان دیگر مراجع، تفاوتی نیست. همه وظیفه دارند پیروی کنند. و بلکه مجتهد دیگر، هر چند اعلم باشد و همه مردم مقلد او باشند و فقیه حاکم هیچ مقلدی نداشته باشد، موظف است از حاکم پیروی کند؛ زیرا ادله اطلاق دارند.
    با نگاهی به تاریخ نیز، می یابیم که همه فقها بر این اصل مهر تایید زده اند. از باب نمونه استفاده از تنباکو عملی جایز و مباح بود اما وقتی میرزای شیرازی بزرگ ،به خاطر مصالح اسلام و کشور اسلامی حکم به تحریم دادند همگان از مردم عادی تا مراجع از آن پیروی کردند. و وقتی که حکومت ایران برای شکستن آن حکم، به مراجع نجف و ایران مراجعه کرد، همگان در پاسخ گفتند:
    «آن چه را میرزای شیرازی فرموده، حکم است نه فتوا، و اطاعت آن، بر همه لازم است.19»
    و یا میرزای آشتیانی فرمود: این حکم از جناب میرزای شیرازی است و حکم جنابشان درباره مجتهد و مقلد نافذ و واجب الاتباع است. 20
    امام خمینی نیز، با اشاره به حکم میرزای شیرازی می فرماید: چون حکم حکومتی بود برای فقهای دیگر نیز، واجب الاتباع بود. 22
    نمونه ای دیگر، در روزگار مرجعیت سید ابوالحسن اصفهانی، فردی از شیعیان را بدون جهت در مکه کشتند. ایشان در آن سال حج را تحریم کردند. و یا پس از حادثه سیاه و خونین مکه، به دستور امام خمینی حج تعطیل شد. نماز جماعت با آن همه اجر و ثوابی که دارد در دوران نهضت و پیش از انقلاب برای مدتی تعطیل شد. 23
    افزون بر همه این موارد تاریخی، شهید صدر می نویسد:
    اگر حاکم شرعی، فرمانی جهت مصلحت صادر کرد حتی کسانی که معتقدند که مصلحتی را که حاکم تشخیص داده است، اهمیتی ندارد، نمی توانند مخالفت کنند. بلکه باید از آن پیروی کنند. 24
    با توجه به سخنان و مبانی یاد شده، حتی اگر کسی از مرجعی تقلید می کند که او قمه زنی را جایز و یا مستحب می داند، با نهی و حکم صریح ولی فقیه، قمه زنی جایز نیست .در این مسئله نه تنها مقلد که مرجع نیز نمی تواند به فتوای خود عمل کند. بر همین اساس بسیاری از عالمان بزرگ و مراجع تقلید پس از آن که رهبری از قمه زنی نهی کردند پیروی از حکم ایشان را واجب دانستند. از باب نمونه: مرحوم آیت الله لنکرانی پس از حکم به تحریم قمه زنی می فرمایند :
    گذشته از اینها، اعمال فوق مورد نهی مقام معظم ولایت امر مسلمین قرار گرفته و حکم معظم له واجب الاتباع است. خداوند به ملت معتقد و هوشیار و سیاست فهم ایران توفیق تبعیت از احکام الهی و عزاداری مورد رضایت بقیه الله را عنایت فرماید.
    آیت الله اراکی، با این که در این موضوع پیرو آیت الله حائری است ولی پس از حکم مقام معظم رهبری اعلام کردند:
    دستور ولی امر مسلمین جهان مبنی بر جایز نبودن این اعمال برای همه لازم الاطاعه و قابل اجرا است. 25
    آیت الله شاهرودی، آیت الله بنی فضل، آیت الله مظاهری و بسیاری از دیگر فقیهان پیروی از حکم ایشان رابر همگان لازم دانستند. 26
    همچنین آیت الله مشکینی،27 و بسیاری از علمای لبنان از جمله علامه فضل الله شیخ محمد مهدی شمس الدین رئیس مجلس اعلای شیعیان لبنان، سید حسن نصر الله و... حمایت و پشتیبانی خود را از سخنان رهبری اعلام داشتند و از شیعیان لبنان و دیگر مناطق جهان نیز خواستند که از رهنمودهای ایشان پیروی کنند. 28
    پی نوشت ها:
    1. سوره بقره، آیه 183.
    2. وسائل الشیعه، ج 8 ص 400.
    3. غرر الحکم و درر الکلم، ج 5 ص 510 .
    4. اصول کافی، ج2 ص 219؛ وسائل الشیعه، ج 11ص 471 حدیث یاد شده را با اندک تفاوتی نقل کرده است.
    4. مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید، ج 3 ص 33.
    5. همان مدرک.
    6. همان مدرک.
    7. همان مدرک.
    8. اجوبه الاستفتائات ص 324 -326.
     9. همان مدرک.
    10. در بخش آینده در این باره توضیح بیشتری خواهیم داد.
    11. سوره یس، آیه 30.
    12. سخنان امام خمینی در جمع اعضای شورای نگهبان، صحیفه امام، مجموعه آثار امام خمینی، ج 18 ص 241، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)
    13. بقره آیه 104.
    14. التفسیر الکبیر، فخر رازی، ج 3 ص 224، دار احیا ء التراث العربی ؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی، ج 2 ص 57، دار احیاء التراث العربی.
    سخنان مقام معظم رهبری در تاریخ 43/1 /76 در اجتماع بزرگ مردم مشهد در صحن امام خمینی.
    15. پیرامون عزاداری عاشورا، ص 42.
    16. جواهر الکلام، ج 19 ص 390.
    17. المکاسب، شیخ انصاری، 157، چاپ تبریز .
    18. مجله فقه ،ش 2 ص 63 -65 ،مقاله حکم حاکم و رویت هلال.
    19. عروه الوثقی، 370، کتاب الصوم، دار الکتب الاسلامیه.
    20. مستند عروه الوثقی، سید ابوالقاسم خویی، ج 2 ص 114، کتاب الصوم.
    21. تحریم تنباکو، تیموری، 117، شرکت سهامی کتاب های جیبی، تهران.
    22. قرار داد رژی، کربلاییی، ص 84 _- 87، 89، 109، 123.
    23. ولایت فقیه، ص 150.
    24. پیرامون عزاداری عاشورا، ص 55.
    25. الفتاوی الواضحه، ص 116 مسئله 23.
    26. پیرامون عزاداری عاشورا، ص 37.
    27. همان مدرک.
    28. همان مدرک. ص 48 - 60 .

تبلیغات