آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۷

چکیده

نظام های اقتصادی در معرض سه سؤال اساسی قرار می گیرند و با توجه به پاسخ های آنها به این سؤالات مورد ارزیابی قرارمی گیرند. این سؤالات عبارتند از: چه کالایی تولید شود؟ چگونه کالا تولید شود؟ و برای چه کسی کالا تولید شود؟ مکتب نظام سرمایه داری محض, که در ادبیات امروزی می توان آن را با نام اقتصاد مبتنی بر بازار شناسایی کرد, در پی پاسخ به این سؤالات در چهارچوب مکانیسم بازار و با رویکرد پوزیتویستی است. در این رویکرد علم اقتصاد از اخلاق فاصله می گیرد و در حد یک رویکرد مهندسی و ریاضی به مسائل اقتصادی ظاهر می گردد. با این حال مفهوم "شکست بازار" به طور عمده ناکارآمدی اتکاء مفرط به مکانیسم بازار و لزوم دخالت دولت در حل مسائل اقتصادی را مطرح می نماید. این ناکارآمدی در مواردی چون تخصیص منابع, لزوم تولید کالای عمومی و نیز عدم توانایی و یا عدم تمایل بخش خصوصی در پاسخگویی به مسائل را مطرح می نماید که نهایتاً منجر به پدید آمدن دولت های رفاه و بسط علم اقتصاد به سمت بخش عمومی می گردد. لیکن مفهوم شکست بازار در ادبیات اقتصادی امروزی نتوانست سرپوشی به ناتوانی بازار در درک و به کارگیری اخلاق و مبانی ارزشی در حل مسائل متعدد اقتصادی و اجتماعی داشته باشد. در مقایسه با نظام مبتنی بر بازار, پاسخ نظام اقتصادی اسلام در یک فضای سه وجهی قابل بررسی می باشد. در این نظام نقش اجتناب ناپذیر بازار در قیمتگذاری محصولات و عوامل تولید مورد تأکید قرار می گیرد و البته بدون لحاظ مباحث حقوقی و اخلاقی پاسخ های لازم صادر نمی شود. این هم آمیختگی و اعمال قیودات در پاسخ به سؤال های اقتصادی پارادایمی را به وجود می آورد که مباحث اقتصادی و نظام اقتصادی اسلامی را از دیگر نظام های اقتصادی متمایز می نماید. بر این اساس لزوما هر کالایی قابل تولید نیست و فقط مبحث قیمت های نسبی و موضوع قدرت خرید ملاک تصمیم گیری پیرامون تخصیص منابع و مصرف کالا و خدمات نمی گردد, ضمن اینکه حداکثر سازی سود تنها ملاک تصمیم گیری برای بنگاه تولیدی محسوب نمی شود. مقاله حاضر ضمن بررسی مقایسه ای دو نظام اقتصاد مبتنی بر بازار و اقتصاد اسلامی جنبه های اخلاقی و حقوقی مورد تأکید نظام اقتصادی اسلام در پاسخ به سؤالات مذکور در کنار فاصله گرفتن علم اقتصاد مبتنی بر بازار از مبانی ارزشی و اخلاقی را مورد دقت و تجزیه و تحلیل قرار می دهد. در این چهارچوب مباحثی نظیر انسان اقتصادی از دیدگاه اسلامی و شکل گیری انسان اخلاق گرا درپیدایش زمینه های لازم برای پاسخ به سؤالات مطروحه در نظام اقتصاد اسلامی مورد توجه قرار می گیرد. همچنین در این نظام موضوع عدالت اجتماعی و نقش نهاد های اجتماعی اسلامی در راستای پاسخ به سؤالات فوق مورد تأکید است. این مقاله در پایان برای عملیاتی کردن آموزه های اخلاقی در رفتارهای اقتصادی کشور تاسیس فلسفه نوین تعلیم و تربیت و بازسازی نهاد آموزش و پرورش بر محور اخلاق توحیدی و نیز به-کارگیری فناوری نوین اطلاعات برای نظارت بر عملکرد واحدهای اقتصادی در جهت تأمین حقوق اجتماعی را پیشنهاد می دهد.

The Ethic and Social Justice Approaches in Responses of the Economic Systems of Capitalism and Islam to the Fundamental Questions in Economy

The economic systems are assessed and qualified with the following fundamental questions: what to produce? How to produce? And For whom to produce? Pure capitalism system answers to these questions through the market mechanism in the framework of positivism approach. In this method the economics distances from the ethic theme and it enthusiasms towards mathematic and engineering theme tune. The main challenge of this system is the market failure. In fact, the market inefficiency and failure is involved in subjects like resources allocations and inability or intendancy of private sector in producing of public goods and services which has led the pure capitalism system toward the mixed system and appearance of welfare states. Nevertheless, the concept of market failure couldn#8217;t be able to explain the inability of the market in recognizing and applying of ethical values in the solving of different social and economic problem. On the other hand, the answers of Islamic economic system can be inspected in a triangle dimension. In this system the role of market in setting of price on products and production factors as well as allocation of resources is inevitable. However, answers to the above question in this system cannot be issued unless considering and applying of Islamic law (Sharia) and ethical values. This integration of factors and making restrictions in response to the above mentioned questions forms a new paradigm which distinguishes the Islamic economic system from other systems. According to this system the market#8217;s price signal wouldn#8217;t be sufficient condition for demand and production. Also, relative prices, profit maximization and purchasing power could not be the only reasons for resource allocations and decision makings for productions and consumptions. Hence, the current paper aims to compare two above mentioned system. Also, it is aimed to precisely analysis the ethical and legal aspects of Islamic economic system approach in response to the above asked questions as well as the departure of classical economics from the ethical values attitudes. In this context, subjects like economic man in Islamic perspective and forming of human moral behavior are considered as the main groundwork of Islamic economic system in responses to the above asked questions. Furthermore, in this paper, the social justice issue and the role of Islamic social institution like Islamic public bail (social guarantees) as well as Islamic government in determination of social interests and directing and influencing of private sector#8217;s activities based on the asked questions are emphasized.

تبلیغات