مهدی گل هستی
آرشیو
چکیده
متن
همه توحیدگرایان و غیب باوران جهان به نوعی، به منجی جهانی ایمان دارند، اما پیروان دین خاتم، تصویر دقیقتر و ملموستری از آن را ارائه میدهند. از دیدگاه مکتب حیات بخش شیعه که دلباخته خاندان رسالت است، منجى آخرالزمان، امام دوازدهم، حضرت مهدى (عج) است. البته خاستگاه این مدعا نه یک حدس و احتمال، بلکه متن دین و چشمهسار زلال وحى است.
خدا، ستایشگر مهدى(ع)
بر اساس گواهى مفسران شیعه و سنی و مورخان اسلام شناس، آیاتى بسیار در قرآن مجید وجود دارد که به مسئله مهم مهدویت و موعودگرایى اشاره دارد. آیات ذیل نیز بر همین مسئله تأکید دارند. به علاوه در این زمینه، یک حدیث قدسی را نقل میکنیم.
1. (وَ نُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُواْ فِى الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَ ارِثِینَ)[1]؛ «ما مىخواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روى زمین قرار دهیم».
امام على(ع) در توضیح این آیه فرموده است: «لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْیا عَلَیْنا بَعْدَ شِماسِهَا عَطْفَ الضَّرُوس عَلَى وَلَدِها؛[2] دنیا پس از سرکشى به ما روى مىکند، چونان شتر ماده بدخو که به بچه خود مهربان گردد». سپس این آیه را تلاوت کرد.
نیز آن امام همام در تفسیر این آیه فرمود: «هُمْ آلِ مُحمّد یَبْعَثَ اللّهُ مَهْدِیهِمْ بَعدَ جُهْدِهِمْ، فَیَعِزُّهُمْ وَ یُذِلُّ عَدُوِّهِمْ؛[3] این گروه آل محمد(ص) هستند. خداوند مهدىِ آنها را بعد از زحمت و فشارى که بر آنان وارد مىشود، بر مىانگیزد و به آنها عزت مىدهد و دشمنانشان را ذلیل و خوار مىکند».
2. )بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَّکمْ إِن کنتُم مُّؤْمِنِینَ...([4]؛ «آنچه خداوند براى شما باقى گذارده، برایتان بهتر است، اگر ایمان داشته باشید...».
گرچه مخاطب این آیه قوم شعیب است منظور از «بقیّة اللّه» سود و سرمایه حلال و یا پاداش الهى است، ولى هر موجود نافعی که از طرف خداوند براى بشر باقى مانده و مایه خیر و سعادت او باشد، بقیةاللّه به شمار می رود.[5]
در روایات متعدد بقیّة اللّه، به وجود حضرت مهدى(ع) تفسیر شده است؛ از جمله امام باقر(ع) فرموده است: «أَوَّلُ مَا یَنْطِقُ بِهِ القَائِم(ع) حِینَ خَرَجَ هذِهِ الآیة: )بَقِیَّةُ اللّهِ خَیْرِ لَّکمْ إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنِینَ(، ثُمَّ یَقُولُ: أَنَا بَقِیَّةُ اللّهِ وِ حُجَّتُهُ وَ خَلِیفَتُهُ عَلَیْکمْ فَلا یُسَلِّمْ عَلَیْهِ مُسَلِّمٌ إِلاَّ قَالَ: أَلسَّلاَمُ عَلَیْک یَا بَقِیَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ؛ نخستین سخنى که امام مهدى(ع) پس از قیام خود مىگوید، این آیه است: )بَقِیَّةُ اللّهِ خَیْرِ لَّکمْ إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنِینَ(. سپس مىگوید: منم بقیة الله و حجت و خلیفه او در میان شما. آن گاه هیچ کس بر او سلام نمىکند، مگر اینکه مىگوید: أَلسَّلاَمُ عَلَیْک یَا بَقِیَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ.[6]
3. (اعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ یُحْىِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا...)[7]؛ «بدانید خداوند زمین را بعد از مرگ آن زنده مىکند».
امام باقر(ع) در پاسخ این سؤال که احیا کننده زمین بعد از مرگ آن، چه کسى است؟ فرمود: «یُحیِیهَا اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِالْقَائِمِ بَعْدَ مَوْتِهَا یَعْنِی بِمَوْتِهَا کفْرَ أَهْلِهَا...؛[8] خداوند بعد از آنکه زمین با کفر و نافرمانى اهلش مُرد، آن را به وسیله حضرت قائم(ع) زنده مىکند».
4. امیرمؤمنان على(ع) از رسول خدا(ص) چنین نقل کرد: (در شب معراج) وقتى مرا به آسمان گردش دادند، خدایم به من وحى کرد و فرمود: «یَا مُحَمَّدُ! إِنِّی اطَّلَعْتُ عَلَى الْأَرْضِ اطِّلَاعَةً فَاخْتَرْتُک مِنْهَا فَجَعَلْتُک نَبِیّاً وَ شَقَقْتُ لَک مِنِ اسْمِی اسْماً، فَأَنَا الْمَحْمُودُ وَ أَنْتَ مُحَمَّدٌ، ثُمَّ اطَّلَعْتُ الثَّانِیَةَ....؛[9] «اى محمد! به راستى من نظرى به زمین کردم و تو را از آن برگزیدم و تو را پیامبر قرار دادم و از نام خودم براى تو نامى بازگرفتم. من محمودم و تو محمدى. سپس دوباره نظرى افکندم و على را در آن انتخاب کردم و او را وصى تو و خلیفه تو و شوهر دختر تو و پدر نژاد تو قرار دادم و براى او نیز نامى از نامهاى خود را برگرفتم. من علىّ اعلایم و او على است، و فاطمه و حسن و حسین را از نور شما آفریدم. سپس ولایت آنها را به فرشتگان عرضه داشتم. هر کس پذیرفت، نزد من از مقربان شد.
اى محمد! اگر بنده مرا عبادت کند، تا بریده شود و مانند مشک بپوسد و با انکار ولایت آنان نزد من آید، من او را در بهشتم جا ندهم و زیر عرشم سایه نبخشم. اى محمد! دوست دارى آنها را ببینى؟
عرض کردم: آرى، پروردگارا.
خداى عزّوجلّ فرمود: سر بلند کن.
سر بلند کردم، و ناگاه انوار على، فاطمه، حسن، حسین، على بن حسین، محمد بن على، جعفر بن محمد، موسى بن جعفر، على بن موسى، محمد بن على، على بن محمد، حسن بن على و محمد بن حسن قائم را دیدم. و «قائم» در وسط آنها مانند ستاره درخشنده بود.
عرض کردم: پروردگارا! اینها کیاناند؟ فرمود: امامان، و این است قائم؛ آن که حلال مرا، حلال کند، و حرام مرا، حرام کند، و به وسیله او از دشمنانم انتقام بکشم و او راحت دوستان من است و او است که دل شیعیانت را از ظالمان و منکران و کافران شفا مىدهد و لات و عزّا را تر و تازه بیرون مىآورد و آنها را مىسوزاند و مردم در آن روز به آنها فریفته شوند و در آزمایش قرار گیرند؛ آزمایشی سختتر از فتنه گوساله و سامرى».[10]
چهارده پرتو از چهارده معصوم(ع)
امامان معصوم(ع) نیز در موقعیتها و مناسبتهاى گوناگون، سخن از مهدى موعود به میان آورده و شیعیان و پیروانشان را به انتظار دیدار خورشید آخرالزمان ترغیب و تشویق کردهاند. آن بزرگواران چنان به انتظار مهدى باوران، رنگ معنویت بخشیدهاند که آن را بهترین اعمال امت دانستهاند: «أَفْضَلُ أعمال أُمَّتى إِنْتِظارُ الفَرَجِ».[11]
در ادامه، این نوشتار شما را با چهارده کلام نورانى از چهارده معصوم(ع) درباره امام عصر(ع) مهمان میسازد.
1. از صلب امام حسین(ع)
رسول خدا(ص) فرمود: «وَجَعَلَ مِنْ صُلْبِ الحُسَینِ أَئِمَّةَ یَقُومُونَ بِأَمْرى وَ یَحْفَظُونَ وَصِیَّتى، التّاسِعُ مِنْهُم قائِمٌ أهلِ بَیتىِ، وَ مَهْدِىُّ أُمَّتِى، أَشْبَهُ النَّاسِ بى فى شَمائِلِهِ وَ أَقْوالِهِ و افعاله؛[12] و خداوند از صلب حسین، امامانى را قرار داد تا امر مرا اقامه و وصیتم را حفظ کنند. نهمین آنها، قائم اهلبیت من و هدایت شده امتم مىباشد که شبیهترین مردم به من از نظر خَلق و خُلق و گفتار و رفتار است».
2. شبیه پیامبر(ص)
امام على(ع) در حالى که به امام حسین(ع) مینگریست، فرمود: «إنَّ إِبْنىِ هذَا سَیّدٌ، کما سَمَّاهُ رَسُولُ اللّهِصلى الله علیه وآله وسلم سَیِّداً، وَ سَیَخْرِجُ اللَّهُ مِنْ صُلْبِهِ رَجُلاً بِاسْمِ نَبِیِّکمْ، یُشْبِهُهُ فِى الخَلْقِ وَالخُلُقِ...؛[13] این پسرم (امام حسین(ع)) سرور و مهتر است، همچنان که رسول خدا(ص) او را سرور و آقا نامیده است. و خداوند از نسل او مردى را بر خواهد انگیخت که نام او، نام پیامبرتان و خِلقت و خُلق و خُوى او شبیه آن حضرت است».
3. از نسل فاطمه(س)
حضرت فاطمه زهرا(س) خطاب به جابر بن عبدالله انصارى فرمود: «هذِهِ أَسْماءُ الأَوصِیاء، أَوَّلُهُمْ إِبْنُ عَمِّى وَ أَحَدَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِى وَ آخِرُهُمُ القائِمُ؛[14] (در این کتاب و نوشته) اسامى جانشینان رسول خدا(ص) است: نخستین آنان پسر عمویم (على(ع)) است و سپس یازده نفر از فرزندانم، که آخرین آنها قائم(ع) است».
4. دوازدهمین امام شیعه
امام حسن مجتبى(ع) فرمود: «الأئمّة بعد رسول اللّه(ص) إثنا عشر، تسعة من صلب أخى الحسین، و منهم مهدىّ هذه الأمّة؛[15] امامانِ بعد از رسول خد1(ص) 12 نفرند که نه نفر آنان از پشت و نسل برادرم حسین است و از جمله آن نُه نفر، مهدى این امت است».
5. قائم اهلبیت(ع)
محمّد بن ابى عمیر از حضرت صادق(ع) و آن حضرت از حسین بن على(ع) نقل میکند:
«فِی التَّاسِعِ مِنْ وُلْدِی سُنَّةٌ مِنْ یُوسُفَ وَ سُنَّةٌ مِنْ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ وَ هُوَ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ یُصْلِحُ اللَّهُ تَعَالَى أَمْرَهُ فِی لَیْلَةٍ وَاحِدَةٍ؛[16] در نهمین فرزند من، سنّتى از یوسف و سنّتى از موسى بن عمران خواهد بود، و او قائم ما اهل بیت است و خداوند مقدمات ظهور او را در یک شب فراهم خواهد کرد».
6. مایه خشنودى خدا
امام سجاد(ع) در ضمن دعایى فرمود: «[أَللَّهُمَ]... اجْعَلْنِى مِنْ خِیارِ مَوَالِیهِ شِیعَتِهِ، وَ أَشَدِّهِمْ لَهُ حُبّاً، وَ أَطْواعِهِمْ لَهُ طَوعاً...، وَارْزُقْنِى الشَّهادَةَ بَینَ یَدَیْهِ حَتَّى أَلْقاک وَ أَنْتَ عَنِّى رَاضٍ؛[17] [پروردگارا!] مرا از شایستهترین ولایت پذیران، و از شدیدترین دوستداران، و از فرمانبردارترین شیعیانش[امام مهدى(ع)] قرار ده ...! و شهادت در محضرش را روزىام کن تا تو را در آن حال که از من راضى هستى، ملاقات کنم».
7. ارزش امامشناسى
از امام باقر(ع) نقل شده است: «... وَ مَنْ ماتَ وَ هُوَ عارِفٌ لإمامِهِ لایَضُرُّهُ تَقَدُّمُ هَذَ الأَمْرِ أَو تَأَخُّرُهُ، وَ مَنْ ماتَ عارِفاً لإمامِهِ کانَ کمَنْ هُوَ مَعَ القائِمِ فِى فُسْطاطِهِ؛[18] هرکس امام خویش را بشناسد، تقدّم و یا تأخّر این امر [ظهور ]به او ضرر نمىرساند؛ [ زیرا] کسى که با شناخت و معرفت امامش از دنیا برود، مانند کسى است که با حضرت قائم(ع) در خیمهاش باشد».
8. عصاره انبیا و اولیا
امام صادق(ع) فرمود: «وَ سَیِّدُنا القائِمُ مُسْنِدٌ إِلَى الکعْبَةِ وَ یُقُولُ: یا مَعْشَرَ الخَلائِقِ أَلا وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَنْظُرَ إِلى آدَمَ وَ شَیْثٍ فَها أَنَا ذا آدَمُ وَ شَیْث، ... أَلا وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَنْظُرَ إِلى مُحَمَّدٍ وَ أَمیرِالمُؤمنینَ فَها أَنا ذا مُحمَّدٌ وَ أَمیرُالمُؤمنینَ. أَلا وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَنْظُرَ اِلَى الحَسَنِ وَالحُسَینِ فَها أَنَا ذا الحَسَنُ والحُسَینُ، أَلا وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَنْظُرَ إِلى الأئِمَّةِ مِنْ وُلْدِ الحُسَینِ فَها أَنَا ذا الأَئِمَّةُ ...؛[19] آقا و سرور ما قائم، بر دیوار کعبه تکیه مىزند و مىفرماید: اى گروه مردمان! هرکس مىخواهد آدم و شیث را ببیند، من همان آدم و شیثم ... هرکس مایل است تا محمد و امیرمؤمنان را تماشا کند، من همان محمد و امیرمؤمنان هستم. هرکس مىخواهد امام حسن و امام حسین را مشاهده کند، من همان امام حسن و امام حسینم. هرکس مىخواهد امامان معصوم از نسل امام حسین(ع) را بنگرد، من همان امامان معصوم مىباشم...».
9. آزمایش الهى
امام موسى کاظم(ع) فرمود: «... إِذَا فُقِدَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ، فَاللَّهَ اللَّهَ فِی أَدْیَانِکمْ لایُزِیلُکمْ أَحَدٌ عَنْهَا یَا بُنَیَّ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ مِنْ غَیْبَةٍ حَتَّى یَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ مَنْ کانَ یَقُولُ بِهِ إِنَّمَا هِیَ مِحْنَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ امْتَحَنَ بِهَا خَلْقَهُ وَ لَوْ عَلِمَ آبَاؤُکمْ وَ أَجْدَادُکمْ دِیناً أَصَحَّ مِنْ هَذَا لَاتَّبَعُوهُ فَقُلْتُ یَا سَیِّدِی مَنِ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ قَالَ: یَا بُنَیَّ عُقُولُکمْ تَصْغُرُ عَنْ هَذَا وَ أَحْلاَمُکمْ تَضِیقُ عَنْ حَمْلِهِ وَ لَکنْ إِنْ تَعِیشُوا فَسَوْفَ تُدْرِکوه؛[20] محمّد بن على بن جعفر از برادرش موسى بن جعفر(ع) نقل کرده که آن حضرت فرمود: هنگامى که فرزند پنجمى از امام هفتم غایب گردد، دور نکند شما را احدى از دینتان. فرزندم! براى صاحب این امر (حضرت حجّت(ع)) چارهای جز غایب شدن نیست و آن قدر این غیبت طول مىکشد و ادامه مییابد که کسانى که به صاحب این امر قائل و معتقد هستند، از آن برمىگردند. این غیبت، امتحان و آزمایشی از خداى عزّوجلّ است که خلایق را با آن مىآزماید و اگر پدران شما و اجدادتان دینى صحیحتر از این سراغ داشتند، حتماً آن را پیروى و تبعیّت مىکردند.
راوى مىگوید: عرض کردم: اى سرور و آقاى من! پنجم از فرزند هفتم کیست؟
حضرت فرمود: فرزندم! عقول شما از درک آن قاصر است و وسعت و توان حمل آن را ندارد، ولى اگر زنده بمانید، به زودى درکش خواهید کرد».[21]
10. تحقق ظهور
امام رضا(ع) به دعبل خزاعى فرمود: «یَا دِعْبِلُ! أَلإِمَامُ بَعْدِی مُحَمَّدٌ ابْنِی وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ ابْنُهُ عَلِیٌّ وَ بَعْدَ عَلِیٍّ ابْنُهُ الْحَسَنُ وَ بَعْدَ الْحَسَنِ ابْنُهُ الْحُجَّةُ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ فِی غَیْبَتِهِ الْمُطَاعُ فِی ظُهُورِهِ وَ لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیَا إِلَّا یَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِک الْیَوْمَ حَتَّى یَخْرُجَ فَیَمْلَأَهَا عَدْلًا کمَا مُلِئَتْ جَوْراً؛[22]
(دعبل خزاعى گفت: چون قصیده خود را براى حضرت امام رضا(ع) خواندم، امام از شنیدن آن سخت بگریست، آن گاه رو به من کرد و فرمود: اى خزاعى! روح القدس با زبان تو این دو بیت[23] را خواند! مىدانى این امام کیست؟) آن گاه (در پاسخ) فرمود: اى دعبل! امام بعد از من پسر من محمد است و بعد از او على پسر او، بعد از او پسرش حسن و بعد از حسن پسرش، حجت قائم منتظر است که (اهل ایمان) در زمان غیبتش انتظار او را مىکشند و بعد از ظهورش از وى فرمانبردارى مىکنند. اگر از عمر دنیا جز یک روز نمانده باشد، خداوند آن روز را چندان طولانى مىگرداند تا او بیاید و جهان را پر از عدل کند، چنان که پر از ظلم شده باشد».[24]
11. هشدار به جاهلان
امام جواد(ع) از پدرانش از امام على(ع) نقل فرمود: «... لاتُعاجِلُوا الأمْرَ قَبْلَ بُلُوغِهِ، فَتَنْدِمُوا، وَ لا یَطُولَنَّ عَلَیْکمُ الأَمَدَ، فَتَقْسُوَا قُلُوبُکمْ ...؛[25] پیش از فرا رسیدن زمان امر [ظهور] عجله نکنید؛ [زیرا که] پشیمان مىشوید و [نیز ] آن را دور نپندارید که دلها و قلبهایتان را قساوت مىگیرد...».
12. انتظار فرج
امام هادى(ع) فرمود:
«إِذَا رُفِعَ عَلَمُکمْ مِنْ بَیْنِ أَظْهُرِکمْ فَتَوَقَّعُوا الْفَرَجَ مِنْ تَحْتِ أَقْدَامِکم؛[26] هر گاه پیشواى شما [دانش شما ] از میان شما برداشته شود، از زیر پاى خود منتظر فرج باشید».[27]
13. شرط نگاه به مهدى(ع)
امام حسن عسکرى(ع) خطاب به احمد بن اسحاق قمى: «... لَولا کرامَتُک عَلى اللَّهِ وَ عَلَى حُجَجِهِ ما عَرَضْتُ عَلَیک إِبْنى هذَا إِنَّهُ سَمِّىُّ رَسُولِ اللّهِ وَ کنِیُّهُ الذّى یَمْلأُ الأَرضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً کما مُلِئَتْ جَوراً وَ ظُلْماً...؛[28] اگر نزد خداى تعالى و حجّتهایش (امامان) ارجمند و بزرگوار نبودى، پسرم [امام عصر(ع)] را به تو نشان نمىدادم. همانا او همنام و همکنیه رسول خداست؛ کسى است که زمین را از قسط و عدل، پر مىسازد، همان طور که از ظلم و جور پر شده است».
14. تربیت یافتگان خداى
بنا به نقل ابىعمرو عمروى (ابى عمر العامرى) از نواب خاص، امام مهدى(ع) فرمود: «نَحْنُ صَنَائِعُ رَبِّنا وَالْخَلْقُ بَعْدُ صَنَائِعُنا؛[29] ما به وسیله پروردگارمان ساخته و تربیت شدهایم و مردم ساخته شده و تربیت یافته ما هستند».
خوشا به حال موعودگرایان و مهدى باوران؛ آنان که به عشق مهدى زندهاند و با عشقش مىمیرند و با امید شفاعتش در روز محشر به پا مىخیزند. چه بزرگ و غرور آفرین است این نعمت! و اگر چنین نعمتى را خداى ارزانى نداشته بود، چه سرنوشت دردناک و آینده هولناکى داشتیم. خدای را سپاسگزاریم که اکنون که در عصر غیبت به سر میبریم، مورد توجه و عنایت او هستیم؛ چنان که خودش به دستگیرى ما نوید داده است: «... إِنّا غَیرُ مُهْمَلِینَ لِمُراعاتِکمْ، وَ لا ناسِینَ لَذِکرِکمْ، وَ لَولا ذلِک لَنَزَلَ بِکمُ اللَّأواءُ، وَاصْطَلَمَکمُ الأَعْدَاءُ ...؛[30] همانا ما در رعایت حال شما کوتاهى نمىکنیم و شما را از یاد نمىبریم؛ که در غیر این صورت، سختىها و گرفتارىها بر شما فرو مىآیند و دشمنان، شما را ریشه کن میکنند و از بین مىبرند».
به امید روز و لحظه رؤیت سیماى تابان و ظهور دلانگیزش!
پینوشتها
1 . قصص/5.
2 . نهج البلاغه، دشتى، ص 206، قصار 209، انتشارات مشهور، قم، 1380.
3 . تفسیر نمونه، مکارم شیرازى، ج16، ص18، دارالکتب الاسلامیه، قم، 1367ش. (به نقل از: تفسیر نورالثقلین، ج4، ص110.)
4 . هود/ 86.
5 . تفسیر نمونه، ج 9، ص 204.
6 . همان، به نقل از: تفسیر صافى، ذیل آیه فوق؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص331؛ اعلام الورى بأعلام الهدى، ص463 (با اندکى اختلاف در تقدیم و تأخیر الفاظ).
7 . حدید / 17.
8 . کمال الدین، ج 2، ص 668؛ بحارالانوار، ج 51، ص 54؛ اثبات الهداة، شیخ حر عاملى، ج 3، ح 238.
9 . کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، ج1، ص253.
10 . کمال الدین، ترجمه کمرهاى، ج 1، ص364 و 365.
11 . خصال، شیخ صدوق، ترجمه سید احمد زنجانى فهرى، مقدمه، ص 29، انتشارات علمیه اسلامیه، اول، تهران، بىتا.
12 . أعلام الورى بأعلام الهدى، شیخ طبرسى، ص 398، اسلامیه، سوم، تهران، 1390 ق.
13 . بحارالانوار، علامه مجلسى، ج 51، ص 39 و 116، (اسلامیه، تهران، مختلف).
14 . اصول کافى، ج1، ص442؛ الاحتجاج، طبرسى، ص67.
15 . موسوعة کلمات الامام الحسن(ع)، ص 272، پژوهشکده باقرالعلوم(ع)، اول، نشر معروف، قم، 1423 ق. به نقل از: بحارالانوار، ج36، ص383، ح1.
16 . إعلام الورى بأعلام الهدى، ص 427؛ بحارالانوار، ج 51، ص 133؛ کمال الدین، ج 1، ص 317؛ موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 317.
17 . اقبال الاعمال، سید بن طاووس، ص364، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1367ش؛ بحارالانوار، ج95، ص234؛ مصباح المتهجّد، ص698 و...
18 . بحارالانوار، ج23، ص78 - 77؛ اصول کافى، ج1، ص371.
19 . بحارالانوار، ج 53، ص 9.
20 . علل الشرائع، شیخ صدوق، ج1، باب علت الغیبه، ص244 - 245، انتشارات داورى، اول، قم؛ الکافى، ج 1، ص 336؛ اعلام الهدایة، مجمع جهانى اهلبیت(ع)، ج9، ص220، انتشارات مجمع جهانى اهلبیت، اول، قم، 1422ق.
21 . علل الشرائع، ترجمه سید محمد جواد ذهنى تهرانى، ج 1، ص 783، (انتشارات مؤمنین، اول، قم، 1380 ش).
22. بحار الأنوار، ج 49، ص 238، به نقل از عیون اخبارالرضا(ع).
22 . بحار الأنوار، ج 49، ص 238، به نقل از عیون اخبارالرضا(ع).
23 . آن دو بیت شعر عبارت بود از:
خُرُوجُ إِمَامٍ لَا مَحَالَةَ خَارِجٌ
یقُومُ عَلَى اسْمِ اللَّهِ وَ الْبَرَکَاتِ
یمَیزُ فِینَا کُلَّ حَقٍّ وَ بَاطِلٍ
وَ یجْزِی عَلَى النَّعْمَاءِ وَ النَّقِمَاتِ
ظهور امامى که ناچار مىباید بیاید، حتمى است. او به نام خدا و برکات او قیام مىکند تا در میان ما هر حقى را از باطل تمیز دهد و پاداش هر نعمت و نقمتى را عطا کند.
24 . مهدى موعود (ترجمه جلد سیزدههم بحار)، على دوانى، باب سیزدهم، ص: 383 – 384، دارالکتب الاسلامیه، بیست و هشتم، تهران، 1378 ق، با اندکى تغییر و تخلیص.
25 . خصال، شیخ صدوق، ج2، ص622، جامعه مدرسین، اول، قم، 1362 ش؛ بحارالانوار، ج 10، ص100.
26 . الکافی، کلینى، باب فى الغیبه، ج 1، ص 341، کتابفروشى علمیه اسلامیه، تهران، دوم، 1362 ش.
27 . همان.
27. این روایت به سه گونه معنى مىشود:
1. هر گاه امام شما غایب شد، همیشه و در هر حال مثل اینکه چیزى را به آسانى از زیر پاى خود برمیگیرید. انتظار فرج داشته باشید؛ اگر چه فرج و ظهور امام نزد خدا دور باشد.
2. هر گاه علوم و معارف دینى از میان شما رخت بربندد و جهان را جهالت و بىخبرى فراگیرد، بدانید که فرج نزدیک است.
3. هر گاه امام شما غایب شود، سر به زیر اندازید و گوشهگیرى و شکیبایى ورزید که شکیبایى کلید فرج و گشایش است. (اصول کافى، ترجمه سید جواد مصطفوى، ج 2، ص 142،کتابفروشى علمیه اسلامیه، اول، تهران.
28 . کشف الغمه فى معرفة الائمّه، على بن عیسى اربلى، ج 2، ص 526، بنىهاشمى، اول، تبریز، 1381 ق؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج، 2، ص 384.
29 . الاحتجاج على أهل اللجاج، احمد بن على طبرسى، ج 2، ص 467، نشر مرتضى، اول، مشهد، 1403 ق؛ بحارالانوار، ج 53، ص 178.
30 . الخرائج والجرائح، قطب راوندى، ج 2، ص 903، مدرسه امام مهدى، اول، قم، 1409؛ بحارالانوار، ج 53، ص 175.
خدا، ستایشگر مهدى(ع)
بر اساس گواهى مفسران شیعه و سنی و مورخان اسلام شناس، آیاتى بسیار در قرآن مجید وجود دارد که به مسئله مهم مهدویت و موعودگرایى اشاره دارد. آیات ذیل نیز بر همین مسئله تأکید دارند. به علاوه در این زمینه، یک حدیث قدسی را نقل میکنیم.
1. (وَ نُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُواْ فِى الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَ ارِثِینَ)[1]؛ «ما مىخواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روى زمین قرار دهیم».
امام على(ع) در توضیح این آیه فرموده است: «لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْیا عَلَیْنا بَعْدَ شِماسِهَا عَطْفَ الضَّرُوس عَلَى وَلَدِها؛[2] دنیا پس از سرکشى به ما روى مىکند، چونان شتر ماده بدخو که به بچه خود مهربان گردد». سپس این آیه را تلاوت کرد.
نیز آن امام همام در تفسیر این آیه فرمود: «هُمْ آلِ مُحمّد یَبْعَثَ اللّهُ مَهْدِیهِمْ بَعدَ جُهْدِهِمْ، فَیَعِزُّهُمْ وَ یُذِلُّ عَدُوِّهِمْ؛[3] این گروه آل محمد(ص) هستند. خداوند مهدىِ آنها را بعد از زحمت و فشارى که بر آنان وارد مىشود، بر مىانگیزد و به آنها عزت مىدهد و دشمنانشان را ذلیل و خوار مىکند».
2. )بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَّکمْ إِن کنتُم مُّؤْمِنِینَ...([4]؛ «آنچه خداوند براى شما باقى گذارده، برایتان بهتر است، اگر ایمان داشته باشید...».
گرچه مخاطب این آیه قوم شعیب است منظور از «بقیّة اللّه» سود و سرمایه حلال و یا پاداش الهى است، ولى هر موجود نافعی که از طرف خداوند براى بشر باقى مانده و مایه خیر و سعادت او باشد، بقیةاللّه به شمار می رود.[5]
در روایات متعدد بقیّة اللّه، به وجود حضرت مهدى(ع) تفسیر شده است؛ از جمله امام باقر(ع) فرموده است: «أَوَّلُ مَا یَنْطِقُ بِهِ القَائِم(ع) حِینَ خَرَجَ هذِهِ الآیة: )بَقِیَّةُ اللّهِ خَیْرِ لَّکمْ إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنِینَ(، ثُمَّ یَقُولُ: أَنَا بَقِیَّةُ اللّهِ وِ حُجَّتُهُ وَ خَلِیفَتُهُ عَلَیْکمْ فَلا یُسَلِّمْ عَلَیْهِ مُسَلِّمٌ إِلاَّ قَالَ: أَلسَّلاَمُ عَلَیْک یَا بَقِیَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ؛ نخستین سخنى که امام مهدى(ع) پس از قیام خود مىگوید، این آیه است: )بَقِیَّةُ اللّهِ خَیْرِ لَّکمْ إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنِینَ(. سپس مىگوید: منم بقیة الله و حجت و خلیفه او در میان شما. آن گاه هیچ کس بر او سلام نمىکند، مگر اینکه مىگوید: أَلسَّلاَمُ عَلَیْک یَا بَقِیَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ.[6]
3. (اعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ یُحْىِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا...)[7]؛ «بدانید خداوند زمین را بعد از مرگ آن زنده مىکند».
امام باقر(ع) در پاسخ این سؤال که احیا کننده زمین بعد از مرگ آن، چه کسى است؟ فرمود: «یُحیِیهَا اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِالْقَائِمِ بَعْدَ مَوْتِهَا یَعْنِی بِمَوْتِهَا کفْرَ أَهْلِهَا...؛[8] خداوند بعد از آنکه زمین با کفر و نافرمانى اهلش مُرد، آن را به وسیله حضرت قائم(ع) زنده مىکند».
4. امیرمؤمنان على(ع) از رسول خدا(ص) چنین نقل کرد: (در شب معراج) وقتى مرا به آسمان گردش دادند، خدایم به من وحى کرد و فرمود: «یَا مُحَمَّدُ! إِنِّی اطَّلَعْتُ عَلَى الْأَرْضِ اطِّلَاعَةً فَاخْتَرْتُک مِنْهَا فَجَعَلْتُک نَبِیّاً وَ شَقَقْتُ لَک مِنِ اسْمِی اسْماً، فَأَنَا الْمَحْمُودُ وَ أَنْتَ مُحَمَّدٌ، ثُمَّ اطَّلَعْتُ الثَّانِیَةَ....؛[9] «اى محمد! به راستى من نظرى به زمین کردم و تو را از آن برگزیدم و تو را پیامبر قرار دادم و از نام خودم براى تو نامى بازگرفتم. من محمودم و تو محمدى. سپس دوباره نظرى افکندم و على را در آن انتخاب کردم و او را وصى تو و خلیفه تو و شوهر دختر تو و پدر نژاد تو قرار دادم و براى او نیز نامى از نامهاى خود را برگرفتم. من علىّ اعلایم و او على است، و فاطمه و حسن و حسین را از نور شما آفریدم. سپس ولایت آنها را به فرشتگان عرضه داشتم. هر کس پذیرفت، نزد من از مقربان شد.
اى محمد! اگر بنده مرا عبادت کند، تا بریده شود و مانند مشک بپوسد و با انکار ولایت آنان نزد من آید، من او را در بهشتم جا ندهم و زیر عرشم سایه نبخشم. اى محمد! دوست دارى آنها را ببینى؟
عرض کردم: آرى، پروردگارا.
خداى عزّوجلّ فرمود: سر بلند کن.
سر بلند کردم، و ناگاه انوار على، فاطمه، حسن، حسین، على بن حسین، محمد بن على، جعفر بن محمد، موسى بن جعفر، على بن موسى، محمد بن على، على بن محمد، حسن بن على و محمد بن حسن قائم را دیدم. و «قائم» در وسط آنها مانند ستاره درخشنده بود.
عرض کردم: پروردگارا! اینها کیاناند؟ فرمود: امامان، و این است قائم؛ آن که حلال مرا، حلال کند، و حرام مرا، حرام کند، و به وسیله او از دشمنانم انتقام بکشم و او راحت دوستان من است و او است که دل شیعیانت را از ظالمان و منکران و کافران شفا مىدهد و لات و عزّا را تر و تازه بیرون مىآورد و آنها را مىسوزاند و مردم در آن روز به آنها فریفته شوند و در آزمایش قرار گیرند؛ آزمایشی سختتر از فتنه گوساله و سامرى».[10]
چهارده پرتو از چهارده معصوم(ع)
امامان معصوم(ع) نیز در موقعیتها و مناسبتهاى گوناگون، سخن از مهدى موعود به میان آورده و شیعیان و پیروانشان را به انتظار دیدار خورشید آخرالزمان ترغیب و تشویق کردهاند. آن بزرگواران چنان به انتظار مهدى باوران، رنگ معنویت بخشیدهاند که آن را بهترین اعمال امت دانستهاند: «أَفْضَلُ أعمال أُمَّتى إِنْتِظارُ الفَرَجِ».[11]
در ادامه، این نوشتار شما را با چهارده کلام نورانى از چهارده معصوم(ع) درباره امام عصر(ع) مهمان میسازد.
1. از صلب امام حسین(ع)
رسول خدا(ص) فرمود: «وَجَعَلَ مِنْ صُلْبِ الحُسَینِ أَئِمَّةَ یَقُومُونَ بِأَمْرى وَ یَحْفَظُونَ وَصِیَّتى، التّاسِعُ مِنْهُم قائِمٌ أهلِ بَیتىِ، وَ مَهْدِىُّ أُمَّتِى، أَشْبَهُ النَّاسِ بى فى شَمائِلِهِ وَ أَقْوالِهِ و افعاله؛[12] و خداوند از صلب حسین، امامانى را قرار داد تا امر مرا اقامه و وصیتم را حفظ کنند. نهمین آنها، قائم اهلبیت من و هدایت شده امتم مىباشد که شبیهترین مردم به من از نظر خَلق و خُلق و گفتار و رفتار است».
2. شبیه پیامبر(ص)
امام على(ع) در حالى که به امام حسین(ع) مینگریست، فرمود: «إنَّ إِبْنىِ هذَا سَیّدٌ، کما سَمَّاهُ رَسُولُ اللّهِصلى الله علیه وآله وسلم سَیِّداً، وَ سَیَخْرِجُ اللَّهُ مِنْ صُلْبِهِ رَجُلاً بِاسْمِ نَبِیِّکمْ، یُشْبِهُهُ فِى الخَلْقِ وَالخُلُقِ...؛[13] این پسرم (امام حسین(ع)) سرور و مهتر است، همچنان که رسول خدا(ص) او را سرور و آقا نامیده است. و خداوند از نسل او مردى را بر خواهد انگیخت که نام او، نام پیامبرتان و خِلقت و خُلق و خُوى او شبیه آن حضرت است».
3. از نسل فاطمه(س)
حضرت فاطمه زهرا(س) خطاب به جابر بن عبدالله انصارى فرمود: «هذِهِ أَسْماءُ الأَوصِیاء، أَوَّلُهُمْ إِبْنُ عَمِّى وَ أَحَدَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِى وَ آخِرُهُمُ القائِمُ؛[14] (در این کتاب و نوشته) اسامى جانشینان رسول خدا(ص) است: نخستین آنان پسر عمویم (على(ع)) است و سپس یازده نفر از فرزندانم، که آخرین آنها قائم(ع) است».
4. دوازدهمین امام شیعه
امام حسن مجتبى(ع) فرمود: «الأئمّة بعد رسول اللّه(ص) إثنا عشر، تسعة من صلب أخى الحسین، و منهم مهدىّ هذه الأمّة؛[15] امامانِ بعد از رسول خد1(ص) 12 نفرند که نه نفر آنان از پشت و نسل برادرم حسین است و از جمله آن نُه نفر، مهدى این امت است».
5. قائم اهلبیت(ع)
محمّد بن ابى عمیر از حضرت صادق(ع) و آن حضرت از حسین بن على(ع) نقل میکند:
«فِی التَّاسِعِ مِنْ وُلْدِی سُنَّةٌ مِنْ یُوسُفَ وَ سُنَّةٌ مِنْ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ وَ هُوَ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ یُصْلِحُ اللَّهُ تَعَالَى أَمْرَهُ فِی لَیْلَةٍ وَاحِدَةٍ؛[16] در نهمین فرزند من، سنّتى از یوسف و سنّتى از موسى بن عمران خواهد بود، و او قائم ما اهل بیت است و خداوند مقدمات ظهور او را در یک شب فراهم خواهد کرد».
6. مایه خشنودى خدا
امام سجاد(ع) در ضمن دعایى فرمود: «[أَللَّهُمَ]... اجْعَلْنِى مِنْ خِیارِ مَوَالِیهِ شِیعَتِهِ، وَ أَشَدِّهِمْ لَهُ حُبّاً، وَ أَطْواعِهِمْ لَهُ طَوعاً...، وَارْزُقْنِى الشَّهادَةَ بَینَ یَدَیْهِ حَتَّى أَلْقاک وَ أَنْتَ عَنِّى رَاضٍ؛[17] [پروردگارا!] مرا از شایستهترین ولایت پذیران، و از شدیدترین دوستداران، و از فرمانبردارترین شیعیانش[امام مهدى(ع)] قرار ده ...! و شهادت در محضرش را روزىام کن تا تو را در آن حال که از من راضى هستى، ملاقات کنم».
7. ارزش امامشناسى
از امام باقر(ع) نقل شده است: «... وَ مَنْ ماتَ وَ هُوَ عارِفٌ لإمامِهِ لایَضُرُّهُ تَقَدُّمُ هَذَ الأَمْرِ أَو تَأَخُّرُهُ، وَ مَنْ ماتَ عارِفاً لإمامِهِ کانَ کمَنْ هُوَ مَعَ القائِمِ فِى فُسْطاطِهِ؛[18] هرکس امام خویش را بشناسد، تقدّم و یا تأخّر این امر [ظهور ]به او ضرر نمىرساند؛ [ زیرا] کسى که با شناخت و معرفت امامش از دنیا برود، مانند کسى است که با حضرت قائم(ع) در خیمهاش باشد».
8. عصاره انبیا و اولیا
امام صادق(ع) فرمود: «وَ سَیِّدُنا القائِمُ مُسْنِدٌ إِلَى الکعْبَةِ وَ یُقُولُ: یا مَعْشَرَ الخَلائِقِ أَلا وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَنْظُرَ إِلى آدَمَ وَ شَیْثٍ فَها أَنَا ذا آدَمُ وَ شَیْث، ... أَلا وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَنْظُرَ إِلى مُحَمَّدٍ وَ أَمیرِالمُؤمنینَ فَها أَنا ذا مُحمَّدٌ وَ أَمیرُالمُؤمنینَ. أَلا وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَنْظُرَ اِلَى الحَسَنِ وَالحُسَینِ فَها أَنَا ذا الحَسَنُ والحُسَینُ، أَلا وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَنْظُرَ إِلى الأئِمَّةِ مِنْ وُلْدِ الحُسَینِ فَها أَنَا ذا الأَئِمَّةُ ...؛[19] آقا و سرور ما قائم، بر دیوار کعبه تکیه مىزند و مىفرماید: اى گروه مردمان! هرکس مىخواهد آدم و شیث را ببیند، من همان آدم و شیثم ... هرکس مایل است تا محمد و امیرمؤمنان را تماشا کند، من همان محمد و امیرمؤمنان هستم. هرکس مىخواهد امام حسن و امام حسین را مشاهده کند، من همان امام حسن و امام حسینم. هرکس مىخواهد امامان معصوم از نسل امام حسین(ع) را بنگرد، من همان امامان معصوم مىباشم...».
9. آزمایش الهى
امام موسى کاظم(ع) فرمود: «... إِذَا فُقِدَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ، فَاللَّهَ اللَّهَ فِی أَدْیَانِکمْ لایُزِیلُکمْ أَحَدٌ عَنْهَا یَا بُنَیَّ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ مِنْ غَیْبَةٍ حَتَّى یَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ مَنْ کانَ یَقُولُ بِهِ إِنَّمَا هِیَ مِحْنَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ امْتَحَنَ بِهَا خَلْقَهُ وَ لَوْ عَلِمَ آبَاؤُکمْ وَ أَجْدَادُکمْ دِیناً أَصَحَّ مِنْ هَذَا لَاتَّبَعُوهُ فَقُلْتُ یَا سَیِّدِی مَنِ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ قَالَ: یَا بُنَیَّ عُقُولُکمْ تَصْغُرُ عَنْ هَذَا وَ أَحْلاَمُکمْ تَضِیقُ عَنْ حَمْلِهِ وَ لَکنْ إِنْ تَعِیشُوا فَسَوْفَ تُدْرِکوه؛[20] محمّد بن على بن جعفر از برادرش موسى بن جعفر(ع) نقل کرده که آن حضرت فرمود: هنگامى که فرزند پنجمى از امام هفتم غایب گردد، دور نکند شما را احدى از دینتان. فرزندم! براى صاحب این امر (حضرت حجّت(ع)) چارهای جز غایب شدن نیست و آن قدر این غیبت طول مىکشد و ادامه مییابد که کسانى که به صاحب این امر قائل و معتقد هستند، از آن برمىگردند. این غیبت، امتحان و آزمایشی از خداى عزّوجلّ است که خلایق را با آن مىآزماید و اگر پدران شما و اجدادتان دینى صحیحتر از این سراغ داشتند، حتماً آن را پیروى و تبعیّت مىکردند.
راوى مىگوید: عرض کردم: اى سرور و آقاى من! پنجم از فرزند هفتم کیست؟
حضرت فرمود: فرزندم! عقول شما از درک آن قاصر است و وسعت و توان حمل آن را ندارد، ولى اگر زنده بمانید، به زودى درکش خواهید کرد».[21]
10. تحقق ظهور
امام رضا(ع) به دعبل خزاعى فرمود: «یَا دِعْبِلُ! أَلإِمَامُ بَعْدِی مُحَمَّدٌ ابْنِی وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ ابْنُهُ عَلِیٌّ وَ بَعْدَ عَلِیٍّ ابْنُهُ الْحَسَنُ وَ بَعْدَ الْحَسَنِ ابْنُهُ الْحُجَّةُ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ فِی غَیْبَتِهِ الْمُطَاعُ فِی ظُهُورِهِ وَ لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیَا إِلَّا یَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِک الْیَوْمَ حَتَّى یَخْرُجَ فَیَمْلَأَهَا عَدْلًا کمَا مُلِئَتْ جَوْراً؛[22]
(دعبل خزاعى گفت: چون قصیده خود را براى حضرت امام رضا(ع) خواندم، امام از شنیدن آن سخت بگریست، آن گاه رو به من کرد و فرمود: اى خزاعى! روح القدس با زبان تو این دو بیت[23] را خواند! مىدانى این امام کیست؟) آن گاه (در پاسخ) فرمود: اى دعبل! امام بعد از من پسر من محمد است و بعد از او على پسر او، بعد از او پسرش حسن و بعد از حسن پسرش، حجت قائم منتظر است که (اهل ایمان) در زمان غیبتش انتظار او را مىکشند و بعد از ظهورش از وى فرمانبردارى مىکنند. اگر از عمر دنیا جز یک روز نمانده باشد، خداوند آن روز را چندان طولانى مىگرداند تا او بیاید و جهان را پر از عدل کند، چنان که پر از ظلم شده باشد».[24]
11. هشدار به جاهلان
امام جواد(ع) از پدرانش از امام على(ع) نقل فرمود: «... لاتُعاجِلُوا الأمْرَ قَبْلَ بُلُوغِهِ، فَتَنْدِمُوا، وَ لا یَطُولَنَّ عَلَیْکمُ الأَمَدَ، فَتَقْسُوَا قُلُوبُکمْ ...؛[25] پیش از فرا رسیدن زمان امر [ظهور] عجله نکنید؛ [زیرا که] پشیمان مىشوید و [نیز ] آن را دور نپندارید که دلها و قلبهایتان را قساوت مىگیرد...».
12. انتظار فرج
امام هادى(ع) فرمود:
«إِذَا رُفِعَ عَلَمُکمْ مِنْ بَیْنِ أَظْهُرِکمْ فَتَوَقَّعُوا الْفَرَجَ مِنْ تَحْتِ أَقْدَامِکم؛[26] هر گاه پیشواى شما [دانش شما ] از میان شما برداشته شود، از زیر پاى خود منتظر فرج باشید».[27]
13. شرط نگاه به مهدى(ع)
امام حسن عسکرى(ع) خطاب به احمد بن اسحاق قمى: «... لَولا کرامَتُک عَلى اللَّهِ وَ عَلَى حُجَجِهِ ما عَرَضْتُ عَلَیک إِبْنى هذَا إِنَّهُ سَمِّىُّ رَسُولِ اللّهِ وَ کنِیُّهُ الذّى یَمْلأُ الأَرضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً کما مُلِئَتْ جَوراً وَ ظُلْماً...؛[28] اگر نزد خداى تعالى و حجّتهایش (امامان) ارجمند و بزرگوار نبودى، پسرم [امام عصر(ع)] را به تو نشان نمىدادم. همانا او همنام و همکنیه رسول خداست؛ کسى است که زمین را از قسط و عدل، پر مىسازد، همان طور که از ظلم و جور پر شده است».
14. تربیت یافتگان خداى
بنا به نقل ابىعمرو عمروى (ابى عمر العامرى) از نواب خاص، امام مهدى(ع) فرمود: «نَحْنُ صَنَائِعُ رَبِّنا وَالْخَلْقُ بَعْدُ صَنَائِعُنا؛[29] ما به وسیله پروردگارمان ساخته و تربیت شدهایم و مردم ساخته شده و تربیت یافته ما هستند».
خوشا به حال موعودگرایان و مهدى باوران؛ آنان که به عشق مهدى زندهاند و با عشقش مىمیرند و با امید شفاعتش در روز محشر به پا مىخیزند. چه بزرگ و غرور آفرین است این نعمت! و اگر چنین نعمتى را خداى ارزانى نداشته بود، چه سرنوشت دردناک و آینده هولناکى داشتیم. خدای را سپاسگزاریم که اکنون که در عصر غیبت به سر میبریم، مورد توجه و عنایت او هستیم؛ چنان که خودش به دستگیرى ما نوید داده است: «... إِنّا غَیرُ مُهْمَلِینَ لِمُراعاتِکمْ، وَ لا ناسِینَ لَذِکرِکمْ، وَ لَولا ذلِک لَنَزَلَ بِکمُ اللَّأواءُ، وَاصْطَلَمَکمُ الأَعْدَاءُ ...؛[30] همانا ما در رعایت حال شما کوتاهى نمىکنیم و شما را از یاد نمىبریم؛ که در غیر این صورت، سختىها و گرفتارىها بر شما فرو مىآیند و دشمنان، شما را ریشه کن میکنند و از بین مىبرند».
به امید روز و لحظه رؤیت سیماى تابان و ظهور دلانگیزش!
پینوشتها
1 . قصص/5.
2 . نهج البلاغه، دشتى، ص 206، قصار 209، انتشارات مشهور، قم، 1380.
3 . تفسیر نمونه، مکارم شیرازى، ج16، ص18، دارالکتب الاسلامیه، قم، 1367ش. (به نقل از: تفسیر نورالثقلین، ج4، ص110.)
4 . هود/ 86.
5 . تفسیر نمونه، ج 9، ص 204.
6 . همان، به نقل از: تفسیر صافى، ذیل آیه فوق؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص331؛ اعلام الورى بأعلام الهدى، ص463 (با اندکى اختلاف در تقدیم و تأخیر الفاظ).
7 . حدید / 17.
8 . کمال الدین، ج 2، ص 668؛ بحارالانوار، ج 51، ص 54؛ اثبات الهداة، شیخ حر عاملى، ج 3، ح 238.
9 . کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، ج1، ص253.
10 . کمال الدین، ترجمه کمرهاى، ج 1، ص364 و 365.
11 . خصال، شیخ صدوق، ترجمه سید احمد زنجانى فهرى، مقدمه، ص 29، انتشارات علمیه اسلامیه، اول، تهران، بىتا.
12 . أعلام الورى بأعلام الهدى، شیخ طبرسى، ص 398، اسلامیه، سوم، تهران، 1390 ق.
13 . بحارالانوار، علامه مجلسى، ج 51، ص 39 و 116، (اسلامیه، تهران، مختلف).
14 . اصول کافى، ج1، ص442؛ الاحتجاج، طبرسى، ص67.
15 . موسوعة کلمات الامام الحسن(ع)، ص 272، پژوهشکده باقرالعلوم(ع)، اول، نشر معروف، قم، 1423 ق. به نقل از: بحارالانوار، ج36، ص383، ح1.
16 . إعلام الورى بأعلام الهدى، ص 427؛ بحارالانوار، ج 51، ص 133؛ کمال الدین، ج 1، ص 317؛ موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 317.
17 . اقبال الاعمال، سید بن طاووس، ص364، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1367ش؛ بحارالانوار، ج95، ص234؛ مصباح المتهجّد، ص698 و...
18 . بحارالانوار، ج23، ص78 - 77؛ اصول کافى، ج1، ص371.
19 . بحارالانوار، ج 53، ص 9.
20 . علل الشرائع، شیخ صدوق، ج1، باب علت الغیبه، ص244 - 245، انتشارات داورى، اول، قم؛ الکافى، ج 1، ص 336؛ اعلام الهدایة، مجمع جهانى اهلبیت(ع)، ج9، ص220، انتشارات مجمع جهانى اهلبیت، اول، قم، 1422ق.
21 . علل الشرائع، ترجمه سید محمد جواد ذهنى تهرانى، ج 1، ص 783، (انتشارات مؤمنین، اول، قم، 1380 ش).
22. بحار الأنوار، ج 49، ص 238، به نقل از عیون اخبارالرضا(ع).
22 . بحار الأنوار، ج 49، ص 238، به نقل از عیون اخبارالرضا(ع).
23 . آن دو بیت شعر عبارت بود از:
خُرُوجُ إِمَامٍ لَا مَحَالَةَ خَارِجٌ
یقُومُ عَلَى اسْمِ اللَّهِ وَ الْبَرَکَاتِ
یمَیزُ فِینَا کُلَّ حَقٍّ وَ بَاطِلٍ
وَ یجْزِی عَلَى النَّعْمَاءِ وَ النَّقِمَاتِ
ظهور امامى که ناچار مىباید بیاید، حتمى است. او به نام خدا و برکات او قیام مىکند تا در میان ما هر حقى را از باطل تمیز دهد و پاداش هر نعمت و نقمتى را عطا کند.
24 . مهدى موعود (ترجمه جلد سیزدههم بحار)، على دوانى، باب سیزدهم، ص: 383 – 384، دارالکتب الاسلامیه، بیست و هشتم، تهران، 1378 ق، با اندکى تغییر و تخلیص.
25 . خصال، شیخ صدوق، ج2، ص622، جامعه مدرسین، اول، قم، 1362 ش؛ بحارالانوار، ج 10، ص100.
26 . الکافی، کلینى، باب فى الغیبه، ج 1، ص 341، کتابفروشى علمیه اسلامیه، تهران، دوم، 1362 ش.
27 . همان.
27. این روایت به سه گونه معنى مىشود:
1. هر گاه امام شما غایب شد، همیشه و در هر حال مثل اینکه چیزى را به آسانى از زیر پاى خود برمیگیرید. انتظار فرج داشته باشید؛ اگر چه فرج و ظهور امام نزد خدا دور باشد.
2. هر گاه علوم و معارف دینى از میان شما رخت بربندد و جهان را جهالت و بىخبرى فراگیرد، بدانید که فرج نزدیک است.
3. هر گاه امام شما غایب شود، سر به زیر اندازید و گوشهگیرى و شکیبایى ورزید که شکیبایى کلید فرج و گشایش است. (اصول کافى، ترجمه سید جواد مصطفوى، ج 2، ص 142،کتابفروشى علمیه اسلامیه، اول، تهران.
28 . کشف الغمه فى معرفة الائمّه، على بن عیسى اربلى، ج 2، ص 526، بنىهاشمى، اول، تبریز، 1381 ق؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج، 2، ص 384.
29 . الاحتجاج على أهل اللجاج، احمد بن على طبرسى، ج 2، ص 467، نشر مرتضى، اول، مشهد، 1403 ق؛ بحارالانوار، ج 53، ص 178.
30 . الخرائج والجرائح، قطب راوندى، ج 2، ص 903، مدرسه امام مهدى، اول، قم، 1409؛ بحارالانوار، ج 53، ص 175.