آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۶

چکیده

در بازاندیشی به الگوها و رویکردهای برنامه ریزی توسعه سرزمینی در دهه های اخیر دیدگاه غالب همواره توجه به پارادایم فضایی و به تبع آن توازن و پایداری نظام سکونتگاهی است .درحالی که ردیابی تجارب برنامه ریزی توسعه فضایی در بسیاری از کشورهای جنوب و به ویژه برنامه های توسعه در ایران همواره تمرکز بر سیاست های غالب توسعه ملّی - منطقه ای شهرگرایی شتابان بوده است. این چنین روند توسعه شهرنشینی و ناپایداری سکونتگاه های روستایی در پیرامون شهرها یکی دیگر از جلوه های اجتماعی_ اقتصادی و کالبدی _ فضایی متمایز است. این جلوه نامتوازن نظام سکونتگاهی از طریق شکل گیری پدیده هایی همچون الحاق روستاها به شهرها، خزش شهری و به ویژه اسکان غیر رسمی در پیرامون شهرها همراه شده است. این پژوهش با روش اسنادی و تحلیل محتوی در ادبیات نظری و تجربیات برنامه ریزی فضایی و توسعه منطقه ای درپی دستییابی به الگوی نظری مطلوب درنظام مدیریت شهری_روستایی درحریم کلان شهرها است. با تعمیق درنظام مدیریت روستایی سه رویکرد غالب قابل تحلیل و ارزیابی است.دررویکرد تمایز فضایی_ عملکردی شهری_روستایی همواره انتزاع پذیری دو زیر نظام سکونتگاهی درپیرامون کلان شهرها برای دستیابی به الگوی مدیریت توسعه کالبدی و اجتماعی_اقتصادی مورد توجه است.رویکرد دوم نظام مدیریت فضایی شهر و پیرامون کلان شهرها بر اساس برنامه ریزی ساختاری_راهبردی مبتنی بر حاکمیت اعمال مدیریت شهری متمرکز است. درحالی که رویکرد سوم بدنبال مدیریت یکپارچه شهری_روستایی است.این الکو با دسترسی به ادبیات برنامه ریزی توسعه فضایی پایدار درچارچوب پارادایم فضایی بدنبال پیوند ساختاری_عملکردی با تعادل و توازن کالبدی_فضایی و اجتماعی_اقتصادی نظام سکونتگاههای شهری و روستایی در پیرامون کلان شهرها است. نتایج این پژوهش حاکی از پذیرش و چگونگی مدل مفهومی برای تحقق پذیری رویکرد سوم برای پایداری و مدیریت شهر و سکونتگاههای روستایی پیرامون کلان شهری است.

تبلیغات