آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰

چکیده

متن

پیش‏گفتار
روحانیت‏حامل امانتى الهى و مسوولیتى ویژه و انحصارى است وارزش و جایگاه او نیز در همین مسوولیت است.
اداى این مسوولیت و ابلاغ پیام و هدایت مردم به ابزار و وسایل‏ویژه‏اى نیاز دارد که بدون آن، ایفاى این مهم ناممکن و یاکم‏رنگ است.
این نوشتار به دنبال آن است که در حد مقدور، مشکلات «ابلاغ‏»را ریشه‏یابى کرده و عوامل موفقیت و تنگناهاى آن را بررسى کند.
یکى از این مشکلات که به مرور از اهمیت‏بیشترى برخوردار مى‏شودچگونگى ارتباط روحانیت‏با مردم، به ویژه نسل جوان است.
عوامل متعددى در ساختار ارتباط روحانیت‏با مردم دخیل است که‏در زیر به آن‏ها مى‏پردازیم:
الف) برنامه درسى
برنامه درسى حوزه، به‏ویژه در سطوح عالى آن، از جهات متعددى‏قابل نقد و بررسى است.
پاره‏اى از متون رایج در حوزه که تمامى وقت محصلان علوم دینى به‏آن اختصاص یافته است، پاسخ گوى تمامى نیازهاو سوالات امروزى‏نیست و در قالب زمانى خاص تنظیم شده است وشیوه خاصى از گفتارو حتى اندیشه را ایجاد مى‏نماید.
ب) شناسایى مخاطب
در کنار موارد بالا براى انتقال اندیشه و گسترش معارف دینى‏شناخت دقیق مخاطب ضرورت مى‏یابدمبلغ باید میزان یادگیرى و توانایى ذهنى مخاطبان و مراحل عینى‏و انتزاعى تفکر آنان را بداند و شیوه تدریس و جذب متعلم رابشناسد; از اقتضائات سنى افراد آگاه باشد و با ترکیب قومى وبافت جمعیتى اقوام مختلف آشنا باشد، و میزان سواد و تحصیلات‏مخاطبان خود را بداند.
علومى که زمینه چنین شناختى را فراهم مى‏کند عبارتند از:
روان‏شناسى تفاوت‏هاى فردى و روان‏شناسى اجتماعى و روان‏شناسى رشدو روان‏شناسى کودک و بلوغ و نوجوانى و جامعه‏شناسى و قوم‏شناسى‏و... که آگاهى اجمالى از آن‏ها براى مبلغ ضرورى است.
گرچه چنین علومى به صورت مستقل و به شکل امروزى آن در حوزه‏هارایج نبوده است اما بى‏توجه‏اى به آن باعث ضعف در ارتباط بامخاطبان خواهد شد. بنابراین پیشنهاد مى‏شود براى برقرارى‏ارتباط بین متون درسى حوزه و نیازهاى زمان و به‏ویژه برقرارى‏رابطه صمیمى و عاطفى و عمیق مبلغان با مردم، این دروس دربرنامه درسى عمومى حوزه و به‏ویژه رشته تبلیغ وارد شود.
به کارگیرى اصطلاحات علمى
استفاده از اصطلاحات علمى و فقهى و تفسیرى و فلسفى و... دراجتماع با شیوه ابلاغ و داب انبیا که مطابق روایت «نحن‏معاشرالانبیاء امرنا ان نکلم الناس على قدر عقولهم‏» است‏منافات دارد.
پاره‏اى از اوقات مبلغان ارجمند، مفاهیم خاصى را در پاسخ به‏سوالات مردم یا در سخنرانى‏ها به کار مى‏برند، در حالى که شنونده‏یا سؤال کننده معناى آن را به خوبى نمى‏داند، لذا ارتباط وابلاغ مطلوب حاصل نمى‏شود.
جدا انگارى
گاهى تحصیلات علوم دینى و حضور در حوزه‏ها باعث جدایى و ایجادفاصله بین طلاب با اقشار دیگر است. تفاوت علاقه‏ها و گرایش‏ها درصنف روحانیت‏با دیگران، دو حوزه فکرى و فرهنگى متفاوت راایجاد مى‏نماید که مانع مهم و مؤثرى در ایجاد ارتباط است. این‏معضل اگر با کوچک شمردن حوزه فکرى و فرهنگى دیگران وتقدس‏گرایى همراه باشد، مشکل بزرگ‏ترى را ایجاد مى‏کند.
براى رفع این مشکل ایجاد ارتباط صمیمى و مستمر در دوران‏تحصیلات جوانان حوزوى با دیگر جوانان و احترام دایمى به تفکرات‏و گرایشات و علاقه‏ها و فرهنگ دیگر جوانان ضرورى است و مانع‏جدایى فرهنگى جوانان حوزه با دیگر جوانان خواهد شد.
مداخله در مناقشات سیاسى
حکومت اسلامى تفکر نوینى را در عالم سیاست مطرح کرده و راه‏جدیدى را گشوده و ره‏آوردى بس‏گران قیمت را عرضه کرده است. اماجناح بندى‏هاى سیاسى خرد و کلان که غالبا یک یا هر دو طرف آن‏روحانى است، ضربات جبران ناپذیرى را بر حیثیت روحانیت واردکرده و موجبات تضعیف پایگاه روحانیت در بین مردم را فراهم‏آورده است. غالب جبهه‏گیرى‏ها ناشى از تعصبات حزبى و گروهى- ونه براساس استدلالات قویم و منطقى و مصالح عمومى- است، سخنان‏کوبنده و تند و تیغ از نیام برآمده زبان و قلم، براى طرف‏مقابل آبرو و حیثیتى برجا نمى‏گذارد که مردم آن را حفظ کنند.
شکستن حرمت‏ها و برباد رفتن حیثیت‏ها، اولین دست‏آوردى است که‏بعد از هر موضع‏گیرى سیاسى و جناح‏بندى نصیب دو جناح و در مراحل‏بعد، دامن‏گیر صنف روحانیت مى‏شود.
حضرت امام(ره) در این باره فرموده‏اند:
«مطلب دیگرى که باز انسان را مى‏ترساند که خداى ناخواسته‏مبادا این انقلاب به واسطه این مطلب صدمه ببیند... این است که‏بین آقایان در بلاد اختلاف باشد... این‏که شما خیال کنید که نه‏من براى خدا این آقا را مثلا به او چه مى‏کنم، این اشتباه است.
براى خدا نیست... این عیبى که شما در او مى‏گویید، درخودتان‏نیست؟... اگر از اختلاف ماها، آن‏هم اختلافى که من شک ندارم درسر دنیاست، نه براى خدا، اگر این اختلافات موجب اختلاف بین مردم‏بشود و موجب این بشود که شکست‏بخورد جمهورى اسلامى و تا قرن‏هانتواند سرش را بلند کند این جرمى است که خدا مى‏بخشد ما را؟» (1)
انتظار این که در مواجهه سیاسى بر اساس (فبشر عبادالذین‏یستمعون‏القول فیتبعون احسنه) (2) ، شرافت و قداست انسانى حفظ شود،تاکنون به مرحله عمل درنیامده است. رقابت‏هاى سیاسى ناسالم،دل‏ها را از یکدیگر مى‏برد. مهر و عاطفه‏ها را به خشم و کینه‏تبدیل مى‏کند و مردم را از روحانیت جدا مى‏کند، دوستان را ناامید و دشمنان را امیدوار خواهد کرد. علاوه بر این، خوراک‏تبلیغاتى مناسبى نیز براى رسانه‏هاى آن‏ها فراهم مى‏کند.
محدودیت افق فکرى
تنگ نظرى دربرخورد با مسایل اجتماعى و شناختى، از آفات بزرگ‏ارتباط مبلغ با مخاطب است. براى هر انسانى، به خصوص در اوان‏نوجوانى، در هر مورد سوالات و شبهات فراوانى ایجاد مى‏شود.
سؤال و شک، در هر مورد که باشد، مقدمه یقین است و یقینى که پس‏از شک و سؤال به‏وجود آمده باشد، خدشه‏ناپذیر است. بنابراین، شک‏کردن به معناى کفر و الحاد نیست.
برخورد با غضب و خشونت در مقابله با تشکیکات اعتقادى بنیادخام پندارى است. هر پدیده‏اى برخورد مناسب خود را مى‏طلبد وبرخوردهاى غیر مناسب، نه تنها شک را از بین نمى‏برد، بلکه قضیه‏را پیچیده‏تر مى‏کند. این گفته بدان معنا نیست که ما اجازه‏داریم شک و تردید ایجاد کنیم.
هنر مبلغ وادار کردن معقول مخاطب به بیان شبهات ذهنى و کشف‏ذهنیات و پاسخ‏گویى حکیمانه و منطقى به آن‏ها است، نه مبارزه بابروز آن .
قرآن همواره بر استفاده از حکمت و موعظه حسنه در برخورد بااندیشه‏هاى مخالف تاکید ورزیده است و برخورد خشن را در آخرین‏مرحله و پس از دعوت عالمانه و حکیمانه و تنها در صورتى مجازمى‏داند که طرف مقابل در مقام لجاج و عناد باشد.
رعایت اعتدال در معیشت
غرق شدن در زخارف دنیا و خروج از اعتدال باعث جدایى مردم ازروحانیت مى‏شود امام(ره) در این‏باره مى‏فرمایند:
«من به سهم خودم هیچ‏نگرانى ندارم راجع به این انقلاب،... این‏انقلاب ان‏شاءالله محفوظ مى‏ماند و آسیبى از خارج به او نخواهدرسید. لکن آن چیزى که انسان را یک قدرى‏نگران مى‏کند، دو تامطلب است که مربوط به عموم روحانیت است... یکى قضیه این‏که ازآن زى روحانیت که زى‏طلبگى بوده است، اگر ما خارج شویم،... خوف‏این است که یک شکستى به روحانیت‏بخورد و شکست‏به روحانیت،شکست‏به اسلام است... اگر چنانچه ما از زى متعارف روحانیت‏خارج‏بشویم و خداى ناخواسته توجه به مادیات پیدا کنیم، در صورتى که‏خودمان را با اسم «روحانى‏» معرفى کنیم این ممکن است منتهى‏بشود به این‏که روحانیت‏شکست‏بخورد... اگر خداى ناخواسته‏خودتان توجه‏تان به دنیا باشد و حریص بر دنیا، مردم دیگر ازشما باور نمى‏کنند، بلکه انحراف در آن‏ها پیدا مى‏شود».
منبر
منبر قدیمى‏ترین ابزار براى ارشاد است که هم‏اینک نیز کارایى‏مؤثرى دارد. اما در عین حال به دلیل ابداع ابزار متنوع‏آموزشى، به بازنگرى‏هایى احتیاج دارد.
براى پربارتر شدن منبر سزاوار است که:
الف) موضوع آن از قبل براى مردم تعیین شده باشد;ب) مردم، شنوندگانى فعال، جستجوگر و پرسش‏گر باشند;ج) مردم در انتخاب موضوع بحث، دخالت داشته باشند;د) گوینده از طریق پرسش و پاسخ با مردم رابطه برقرار کند;ه) نیازهاى مردم مورد نظر گوینده باشد;و) در ضمن سخنرانى از ابزار تدریس استفاده شود;ز) فنون و مهارت‏هاى جلب توجه شنونده مورد نظر باشد;ح) طرح یا متن از پیش تعیین شده‏اى تنظیم شده باشد;ط) براى گفته‏هاى خود سند ذکر کند;ى) منابع جدیدى براى مطالعه ذکر نماید.
روشن است که رعایت‏شرایط بالا در همه‏جا و همه وقت، ممکن نیست،اما در صورتى که هدف منبر و سخنرانى، ایجاد شناختى پایدارباشد، نه موقتى و گذرا، رعایت آن‏ها تا حد امکان لازم است.
نماز جماعت
از دیدگاه اسلام، مسجد مرکز تفقد و یتیم‏نوازى و رسیدگى به‏مشکلات و چاره‏جویى بیچارگان و نماز جماعت نیز به عنوان محورحضور و غیاب و تفقد حال مسلمانان تلقى مى‏شود. جماعتى که‏براساس این محورها نباشد، اهداف عالى آن برآورده نخواهد شد.
بى‏خبرى امام جماعت از حال مامومین و عدم برقرارى رابطه‏اى‏عاطفى و مستمر با آنان مانعى مؤثر در ابلاغ و رویج‏شایسته‏معارف دینى است.
حضرت امیر مومنان(ع) در نامه‏اى که به مالک‏اشتر بعد از نصب اوبه فرماندارى مصر مى‏نویسد، مى‏فرماید:
«ثم تفقد من امورهم مایتفقدالوالدان من ولدهما و لا یتفاقمن‏فى نفسک شیى‏ء قویتهم به و لاتحقرن لطفا تعاهدتهم به و ان قل‏فانه داعیه لهم الى بذل‏النصیحه لک و حسن الظن بک‏» (3) ;
مالک! همان‏گونه که پدر و مادر، فرزندان خود را تفقد مى‏کنند،تو نیز مردم را مورد تفقد قرار ده، هیچ امرى را در جهت تقویت‏آن‏ها بزرگ مشمار و هیچ لطفى را در راه خدمت‏به آن‏ها کوچک مدان‏هر چند به ظاهر کم باشد. این کار موجب مى‏شود که آن‏ها نصیحت‏خود را از تو دریغ نکنند و نسبت‏به تو خوشبین شوند.
پس از اشاره‏اى گذرا به موانع و مشکلات تبلیغ راه‏کارها وپیشنهاداتى براى بهبود وضع موجود ارایه مى‏شود.
تواضع و خضوع عامل نفوذ در دل‏ها
صفت «تواضع‏» ملکه‏اى اخلاقى است که باید در جان مبلغ رسوخ‏کرده باشد، و به مرحله خضوع رسیده باشد.
تواضع مبلغ نه تنها ظاهر بلکه باید باطن را نیز شامل شود.
پیامبر معظم اسلام(ص) به عنوان برترین انسان و موفق‏ترین مبلغ‏عالم، پیوسته خود را همانند دیگران مى‏دانستند و از هر چه تلقى‏برترى‏طلبى داشته باشد، پرهیز مى‏فرمودند. مثلا هرگاه بر مرکبى‏سوار مى‏شد و دیگرى مى‏خواست‏به عنوان احترام در رکاب ایشان‏برود، در ابتدا درخواست مى‏کردند که او هم سوار شود، اما اگرامتناع مى‏کرد، مى‏فرمود: «تقدم امامى و ادرکنى فى‏المکان الذى‏ترید» (4) .
برخى از مظاهر عملى «تواضع‏» که مى‏توان در رفتار و برخورد بادیگران به‏کار بست عبارتند از:
پیش‏قدم شدن در سلام و هرگونه رابطه کلامى دیگر; مقدم داشتن‏محترمان و پیرمردان; توجه کامل به سخن مردم، مخصوصا کودکان;بها دادن به سؤال دیگران هرچند به ظاهر ساده باشد; مشورت درامور، حتى در طرح مطالب و موضوعات تبلیغى; پرهیز از هر آن‏چه‏که از آن بوى نخوت و برترى‏طلبى استشمام مى‏شود که قرآن کریم‏نیز در این باره مى‏فرماید:
(تلک‏الدارالاخره نجعلها للذین لایریدون علوا فى‏الارض ولا فساداوالعاقبه للمتقین) (5)
تواضع در گفتار و نگاه
قرآن کریم، مدارا و نرمى در سخن و عمل پیامبر عظیم‏الشان رارحمتى الهى و درشتى و سخت‏گیرى را موجب پراکندگى مى‏داند ومى‏فرماید:
(فبما رحمه من‏الله لنت لهم ولو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من‏حولک.) (6)
تجلى تواضع آدمى در ظاهر به سخن گفتن و نگاه کردن است. اولین‏گام ارتباط، حتى قبل از ارتباط کلامى، ارتباط دیدارى است. شیوه‏نگاه کردن در ایجاد صمیمیت‏ها یاانزجار قلوب از یکدیگر بسیارمؤثر است. به هرحال، در هر یک از این‏ها ظرایفى نهفته است که‏از طریق تجربه شخصى و مطالعه قابل حصول است، در مورد شیوه‏نگاه کردن پیامبر(ص) آمده است که:
«یسوى نظره بین‏اصحابه‏».
و فرزدق کیفیت نگاه امام سجاد(ع) را چنین توصیف مى‏کند:
«یغضى حیاء و یغضى من مهابته....»
بى توقعى
احیاگرى اندیشه انسانى با هیچ شغل دیگرى قابل مقایسه نیست. درعین حال و با همه بزرگى و عظمت کار، اگر مبلغ اداى وظیفه رابه رخ دیگران بکشد یا این‏که در قبال اداى تکلیف از دیگران‏توقع، حتى توقع سلام و تشکرى داشته باشد، ارزش خویش را تنزل‏داده است.
دل سوزى
یکى از ویژگى‏هاى بى‏نظیر مبلغان الهى، رحمت و شفقت و دل سوزى‏درباره مردم است. آن‏ها علاوه بر آن‏که در غم و شادى دنیاى مردم،خود را شریک مى‏دانند، بیش‏تر نگران زندگى اخروى آنان هستند.
قرآن کریم خطاب به مردم دل‏سوزى پیامبر(ص) را چنین توصیف‏مى‏فرماید:
(لقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم‏بالمؤمنین رووف رحیم‏») (7) .
اگر مردم بپذیرند که مبلغ اسلامى براى هدایت آن‏ها دل مى‏سوزاندبه او مى‏گروند. چنین باورى روابط سالم و پایدار عاطفى وصمیمیت همیشگى ایجاد خواهد کرد و موجب خواهد شد که کلام مبلغ‏در جان مستمعان تاثیر شگرفى داشته باشد.
تشکیلات
امروزه بر هیچ خردورزى پوشیده نیست که هر تلاش گسترده و موفق‏به «تشکیلات‏» نیاز دارد.
سیاست‏گذارى و برنامه‏ریزى و گزینش و تهیه امکانات و رسیدگى به‏مشکلات و ارایه آموزش و تغذیه علمى و اطلاع رسانى و بررسى‏پیشرفت کار و ارزیابى آن و ارایه اطلاعات کامل درباره ترکیب‏جمعیتى و تبلیغات قبلى و نکات قوت و ضعف فرهنگى منطقه‏جغرافیایى از عوامل ضرورى توفیق و پیشرفت تبلیغات دینى است.
تداوم و استمرار تبلیغ
یکى از موانع برقرارى ارتباطهاى صمیمانه و عاطفى، مقطعى بودن‏«تبلیغات‏» است. این امر، علاوه بر این‏که موجب گسست و بریدگى‏و فراموشى آموخته‏هاى قبلى مى‏شود، صمیمیت‏هاى ایجاد شده قبلى وروابط اخلاقى و عاطفى مردم و روحانى را نیز مخدوش مى‏کند.
بسیار اتفاق مى‏افتد که شهرستان یا روستاهایى سالیانه به مدت‏حداکثر یک یا دو ماه پذیراى روحانى و مبلغ است و تا سال دیگرروحانى به خود نمى‏بیند و یا روحانى قبلى را نخواهد دید، بلکه‏با چهره‏اى جدید آشنا خواهد شد.
در حالى که ارسال پیامبران تقریبا به صورت مداوم و پیوسته‏بوده، به‏گونه‏اى که بین آن‏ها یا دوران فترتى وجود نداشته یااین‏که بسیار اندک بوده است. قرآن کریم با تاکید بر این‏واقعیت مى‏فرماید:
(لقد ارسلنا رسلنا تترا) (8) .
بى‏تردید ما پیامبران‏مان را پیاپى فرستادیم.
یکى از اصلى‏ترین دلایل ارسال پى در پى انبیا یادآورى‏هاى مکرر وبرقرارى رابطه صمیمانه بامردم است که خود، نوعى آموزش عملى‏است.
مرحوم علامه طباطبایى(ره) ذیل آیه مبارکه زیر مى‏فرماید:
(و لتکن منکم امه یدعون الى الخیر و یامرون بالمعروف و ینهون‏عن‏المنکر...) (9)
«... تردیدى نداریم که عمل در همه شوون خود برمدار علم‏مى‏چرخد که با قوت علم تقویت و با تضعیف علم، تضعیف و به‏شایستگى علم، عمل نیز شایسته و به فساد علم، عمل نیز فاسدخواهد شد.
خداى متعال، وضعیت علم و عمل را بدین صورت مثال مى‏زند:
(والبلد الطیب یخرج نباته باذن ربه والذى خبث لایخرج الانکدا) (10)
و تردید نداریم که اثر علم و عمل بر یکدیگر ظاهر مى‏شود. علم،قوى‏ترین انگیزه عمل و عمل واقعى و مشهود، بزرگ‏ترین معلم انسان‏است‏». (11)
نیروى انسانى مؤثرترین عامل در تبلیغ
مهم‏ترین ابزار تبلیغ، نیروى انسانى مفید و کارآمد است. آن‏چه‏بیش از قدرت علمى و تخصصى اهمیت دارد ویژگى‏هاى روانى وخصلت‏هاى شخصیتى مبلغ است.
مبلغ باید از نظر سنى در شرایط مناسب و نزدیک به گروه مخاطبان‏باشد. هم‏چنین باید علاوه بر دارا بودن بنیه علمى، نیرویى تلاش‏گرو فعال و عاشق علم باشد، زیرا در این صورت قادر است مسیر علمى‏خود را تعیین نماید.
مناسب است روحانى، قبل از اعزام، لااقل در چند ماه، سلسله‏دروسى درباره مردم‏شناسى و شیوه‏هاى تبلیغ را بگذراند و منابع‏مطالعاتى مناسب در زمینه روان‏شناسى و تعلیم و تربیت وجامعه‏شناسى عمومى با مشاورت اساتید فن براى مبلغان فراهم شود.
اخلاق
سرمایه عظیم مبلغان، اخلاق الهى آن‏ها است. هر که را از این درگران‏قدر نصیبى نباشد، بى‏تردید فردى مناسب براى ترویج دین مقدس‏اسلام نیست. در بیان نورانى حضرت امیر(ع) آمده است.
«انکم لاتسعوا الناس باموالکم و لکن تسعوهم باخلاقکم‏» (12)
مبلغ پیش از آن‏که با زبان خود سخن بگوید با عمل خود به دیگران‏درس مى‏آموزد و مصداق بارز فرموده على(ع) است که «کونوا دعاه‏للناس بغیرالسنتکم‏».
اهمیت مدارس
امروزه درصد قابل توجه‏اى از کودکان راهى مدارس مى‏شوند. نسل‏آینده ما، ترکیبى از نسل مدرسه امروز است. از این جهت ارتباطروحانى با مدرسه از اهمیت ویژه‏اى برخوردار است.
غالب مردم، اواخر دوره راهنمایى و دبیرستان را مهم‏ترین سنین‏مدرسه مى‏دانند، اما واقعیت این است که این دوران، در عین‏بحرانى بودن، به اهمیت دوران دبستان نیست.
در دوره دبستان، شخصیت کودک در حال شکل گرفتن است و به آسانى‏مى‏توان اخلاق فاضله یا رذیله را به او آموخت. کودک در این‏دوران به رفتار یا اعتقاد خاصى عادت ندارد و مى‏توان از طریق‏تشویق و تهدید او را به کارى وادار کرد و باورهاى دینى را به‏سهولت در او تضعیف یا تقویت نمود و در نهایت، دوست داشتن ومحبت کردن را به او آموخت.
تاثیرگذارى دینى و اخلاقى و... در اواخر دوره راهنمایى ودوران دبیرستان و دانشگاه به سهولت دوران دبستان نیست. از این‏رو ضرورى مى‏نماید که فرهیخته‏گان حوزوى بیش از هر چیز - سن‏تاثیرپذیرى - دوران دبستان و حتى پیش دبستانى را دریابند.
از این رو پیشنهاد مى‏شود که در هر مدرسه ابتدایى، روحانى ومبلغى با پست‏سازمانى «مشاور» حضور داشته باشد.
انجام این مهم به برنامه‏ریزى آموزشى خاصى نیازمند است و مبلغ،باید واحدهاى فراوانى را در «روان‏شناسى‏» به ویژه در«روان‏شناسى کودک و نوجوان‏» و «مشاوره و راهنمایى‏» اعم ازمشاوره تحصیلى و روانى و ژنتیکى بگذراند، در غیر این صورت،امید چندانى به موفقیت نیست. فایده این کار آن است که:
اولا) کودکان از هدایت‏هاى دینى به صورت مداوم بهره‏مند شده وصمیمانه با روحانى مدرسه رابطه برقرار مى‏کنند، به‏گونه‏اى که‏این رابطه، تقریبا به صورت پایدار در طول دوران تحصیل اعم از;دبستان و راهنمایى و دبیرستان و حتى دانشگاه محفوظ خواهدماند. به شرط آن‏که موضوع «تداوم‏» همان‏گونه که قبلا بیان شدرعایت‏شود.
ثانیا) کودکان به دلیل کمبود محبت در برخى خانواده‏ها و هم‏زمان‏با شکل‏گیرى شخصیت، محبت صمیمانه رهبرى دینى را جایگزین‏محبت‏هاى از دست رفته خواهند کرد و محبت‏هاى این دوران است که‏هیچ زمانى فراموش نخواهد شد.
در پایان یادآورى مى‏شود که این نوشتار اشاره‏اى کوتاه به‏مساله مهم تبلیغ و ارتباط روحانى و مردم بود که توجه روزافزون به آن ضرورتى اجتناب‏ناپذیر است. نسل آینده از آن کسى‏است که سرمایه گذارى بیشترى را در مسایل فرهنگى به کار بسته‏باشد.
پى نوشت:
1 سخنرانى حضرت امام 28/4/21362 زمر (39):17، 18.
3 نهج‏البلاغه، نامه‏53.
4 بحارالانوار، ج‏16، ص‏236.
5 قصص (28):83.
6 آل عمران (3):159.
7 توبه(9): 128.
8- مومنون (23): 44.
9- آل عمران(3): 104.
10- اعراف (7): 58 .
11- المیزان المجلد الثالث. الطبعه الثالثه بیروت، ص 372.
12- شرح نهج‏البلاغه ابن ابى الحدید جلد6، ص 338.

تبلیغات