شیوههاى تحصیل و تدریس در حوزههاى علمیه
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
درآمد
حوزههاى شیعه آبشار پر برکت علم و معرفت است که بیش از هزار سال است نداى قرآنى «فلولا نفر من کل فرقة . . .» (1) را لبیک مىگوید و علوم و معارف را از گنجینههاى علم الهى یعنى قرآن و اهل بیت استخراج مىکند و با اندیشهاى زلال بیابانهاى تشنه فکر بشرى را سیراب مىکند .
آرى، حوزه، غنىترین و با سابقهترین دانشگاه سرزمینهاى اسلامى است . هر چند مکان آن از مدینه تا نجف، سامرا، قم، اصفهان، مشهد و . . . در تغییر بوده، ولى این محفل علمى همیشه پویا بوده و به رشد و بالندگى و تکامل خویش ادامه داده است .
اکنون که ما حوزویان، میراثدار این ذخیره پر بها هستیم، چه نیکوست که آن را شکوهمندتر از همیشه حفظ کنیم و با برنامهریزى دقیق، نظام آن را بالندهتر کنیم .
براى رسیدن به این هدف، لازم استبه گذشته پر بار حوزه نظر کنیم و عوامل رشد و ترقى آن را جستجو کنیم تا رمز پیشرفت و تکامل آینده را به دست آوریم .
عالمان بزرگ شیعه، در حوزههاى عراق چگونه تدریس کردند که مرحوم آخوند خراسانى رحمه الله را پروریدند، شیوههاى تدریس مرحوم میرزاى شیرازى رحمه الله چگونه بود که در مکتب سامرا مجتهدان برجستهاى پرورش یافتند و روش تحصیل بزرگان ما چگونه بوده است که در مدت کوتاهى مراتب بالاى علمى را طى مىکردند و همچون شیخ اعظم انصارى رحمه الله ، علامه طباطبائى رحمه الله کتابهاى پر ارزشى براى ما به یادگار گذاشتند .
ما در این نوشتار، رویکردى توصیفى به شیوههاى تدریس، تحصیل، مباحثه و نگارش در سلف صالح خواهیم داشت و به نقاط قوت و ضعف هر روش اشاره مىکنیم .
مراحل تحصیل در حوزههاى علمیه
در حوزههاى علمیه شیعه، هر طلبه به طور معمول سه مرحله درسى را طى مىکند:
الف) مرحله مقدمات
در نظام فعلى حوزه علیمه قم، این مرحله شامل پایههاى اول تا سوم است و هدف اصلى در این دوره، آموزش ادبیات عرب (صرف، نحو، معانى و بیان و) . . . و آشنایى با دروس پایه مثل منطق و فقه است که به طور معمول از کتابهاى جامع المقدمات، سیوطى، مغنى و تلخیصهاى آن، المنطق و یا تلخیص المنطق و . . . استفاده مىشود .
هدفهاى فرعى در این مرحله، بالا بردن اطلاعات عمومى مثل ادبیات فارسى و مستدل شدن و تثبیت عقاید در طلاب است .
ب) مرحله سطح
در نظام فعلى حوزه، این مرحله شامل پایههاى چهارم تا دهم است . در این دوره اهداف زیر تعقیب مىشود:
1 - بالا بردن قدرت فهم متون فقهى و اصولى;
2 - آشنا شدن با روشهاى استنباط از آیات و احادیث;
3 - خواندن یک دوره کامل فقه و اصول;
4 - تعمیق عقاید و گسترش اطلاعات عمومى طلاب به وسیله دروس عمومى .
در این دوره به طور معمول در علم اصول کتابهایى نظیر: معالم الاصول یا اصول الاستنباط، اصول الفقه، رسائل، کفایة الاصول تدریس مىشود .
در علم فقه، کتابهایى نظیر شرح لمعه و مکاسب تدریس مىشود .
این مرحله بین چهار تا هفتسال طول مىکشد که زمان آن بستگى به استعداد و تلاش طلاب دارد .
پ) مرحله درس خارج
این مرحله عالىترین دوره دروس حوزوى محسوب مىشود که با هدف مجتهد شدن طلاب در دو رشته فقه و اصول و توان استنباط احکام از منابع اصیل (کتاب، سنت، عقل، اجماع) برپا مىشود و معمولا متن درسى خاصى ندارد . ولى براى نظم بخشیدن به مطالب، مباحثبراساس کفایة الاصول در اصول فقه و جواهر الکلام، تحریر الوسیله و عروة الوثقى در فقه طرح مىشود و در حقیقت این دوره تحقیقاتى حوزه محسوب مىشود .
در سالهاى اخیر، رشتههاى تخصصى تفسیر و کلام و تبلیغ نیز در کنار فقه و اصول تشکیل شده است که متخصصان و محققانى در آن رشتهها تربیت مىکنند .
از آنجا که رسیدن به قوه اجتهاد بستگى به استعداد و تلاش شخصى افراد دارد، لذا زمان این دوره براى افراد متفاوت است . ولى این دوره دست کم شش سال طول مىکشد .
شیوههاى تدریس در درسهاى مقدمات و سطح
غالب اساتید در این دوره از یک الگوى تدریس پیروى مىکنند که شش مرحله را در بردارد:
1 - مطالعه قبل از تدریس، که شامل مطالعه کتاب درسى و حواشى و شروح آن مىشود .
2 - روخوانى درس با رعایت کامل قواعد ادبیات که گاهى قسمتى از آن به عهده شاگردان گذاشته مىشود .
3 - بیان مطالب درس به صورت دستهبندى شده و به اصطلاح «خارج درس» .
4 - تطبیق مطالب گفته شده با متن کتاب مورد تدریس به صورت جمله به جمله .
5 - بیان مطالبى خارج از کتاب (از حواشى و شروح یا نظریات خاص استاد) که در ضمن درس بیان مىشود; ولى برخى اساتید براى جلوگیرى از مشوش شدن ذهن طلاب، آن مطالب را در پایان درس ذکر مىکنند .
6 - پاسخ گویى به سؤالات شاگردان در سه مرحله .
الف) قبل از شروع درس; ب) در حین درس; پ) بعد از درس .
بررسى: نقاط قوت و ضعف فراوانى براى این دو دوره گفته شده که به برخى از آنها اشاره مىکنیم .
الف) نقاط قوت
1 - وجود اساتید مجرب و توانمند در حوزههاى علمیه در دوره سطح و مقدمات .
2 - اهمیت دادن به مباحث اخلاقى در کنار تدریس علوم حوزوى .
3 - بالا بردن قدرت هوش و فهم طلاب از طریق دقت در عبارات پیچیده کتابهاى درسى .
4 - به کار بردن مدل واحد در آموزش کتابهاى درسى به طورى که گاهى یک عبارت کوتاه یا مثال در ادبیات، فقه یا اصول به صورت ضربالمثل در مىآید و مطالب زیادى را به شنونده القا مىکند .
ب) نقاط ضعف
1 - عدم توجه کافى به ادبیات معاصر عرب .
2 - استفاده از کتابهاى قدیمى و در پارهاى موارد ناقص و مغلق که موجب محروم ماندن طلاب از روشهاى جدید آموزشى و دور ماندن آنها از تحقیقات جدید در عرصه آن علوم مىشود .
البته، در سالهاى اخیر گامهاى مؤثرى در رفع این دو اشکال برداشته شده است . ولى هنوز قسمتى از مشکل باقى است .
3 - استفاده از اساتیدى که دوره «تربیت مدرس» را براى رشته مورد تدریس نگذراندهاند که موجب ناکامى برخى از اساتید و تغییر سریع آنان و اتلاف وقت طلاب مىشود .
4 - عدم توجه به تدریس تاریخ فقه و اصول که در نتیجه، عدم شناخت طلاب از سبکهاى خاص فقه و اصول را به دنبال دارد .
5 - نبودن مثالهاى مناسب در کتابهاى اصول .
6 - طولانى بودن دوران سطح که موجب خستگى و دلسردى برخى طلاب مىشود .
7 - استفاده کمتر از روشهاى کمک آموزشى براى تدریس دوره سطح در حال حاضر بیشتر از روش سمعى استفاده مىشود .
8 - عدم توجه کافى به تفسیر و علوم قرآن در دروس حوزه .
شیوههاى تحصیل در دوره مقدمات و سطح
در این مورد، شیوههاى مختلفى وجود دارد که کاملترین آنها شیوهاى است که شامل مراحل زیر مىشود:
1 - پیش مطالعه: یعنى مطالعه کتاب درسى مربوط پیش از شروع درس استاد که موجب مىشود تا شاگرد آمادگى ذهنى و حساسیت روحى پیدا کند و مطالب را در کلاس زودتر دریافت کند و اشکالات علمى و با ارزشى مطرح سازد .
هر چند ممکن است در پیش مطالعه در روزهاى اول 20% مطلب فهمیده شود، ولى کمکم زیادتر مىشود .
2 - حضور در درس: حضور در کلاس موجب برکات علمى و معنوى است; هر چند مىتوان از نوار نیز استفاده کرد، ولى این مورد براى مواقع ضرورى مناسب است .
3 - مطالعه درس پس از تدریس استاد که با مراجعه به حواشى و کتابهایى که در شرح آن کتاب درسى نوشته شد همراه است و موجب تعمیق فهم مطالب مىگردد و طلبه را براى مباحثه آماده مىسازد .
4 - مباحثه مطالب تدریس شده که موجب تثبیت آن در ذهن مىگردد و ابهامات درس را برطرف مىکند . این مطلب از امتیازات حوزه است که بسیارى از مراکز علمى از آن بىبهرهاند .
5 - خلاصه یا شرح نویسى: پس از مراحل فوق، طلاب پر تلاش اقدام به خلاصهنویسى کتابهاى مفصل مىکنند . همانگونه که بر کتابهاى موجز و مختصر شرح مىنویسند تا مطالب در ذهن آنها تثبیت و در دفتر ثبتشود .
تذکر: برخى از طلاب ممکن استبعضى از مراحل فوق را حذف کنند که در دراز مدت موجب ضعف علمى آنان مىگردد .
بررسى: در مورد شیوه تحصیل دوره مقدمات و سطح حوزه نقاط قوت و ضعف فراوانى گفته شده که به برخى از آنها اشاره مىکنیم:
الف) نقاط قوت
1 - آزادى طلاب در انتخاب درس و استاد .
2 - مباحثه کردن .
3 - تعلیم ادبیات عرب به طور عمیق و مستدل .
4 - بحث و مناظره بین استاد و شاگرد با رعایت احترام استاد .
5 - آزادى طلاب در جهت رشد علمى و جهشهاى علمى متناسب با استعداد خویش .
6- اهمیت دادن به تزکیه نفس .
7 - میسر بودن تدریس همراه با تحصیل براى طلاب در طى دوره سطح .
8 - آشنایى طلاب با سبک استدلال فقیهان سلف .
ب) نقاط ضعف
1 - ضعف حافظه طلاب; چرا که در این دوره بر قدرت فهم تکیه مىشود و کمتر بر حفظ مطالب و قواعد تاکید مىشود .
2 - ضعف قدرت نگارش به دلیل اجبارى نبودن نوشتن مقالات و مطالب تحقیقى (البته این دو مطلب در سالهاى اخیر تا حدودى در حال جبران شدن است).
3 - طولانى بودن دوران تحصیل در مقدمات و سطح .
4 - تعداد افراد در کلاسها از حد معمول و متعارف زیادتر است که موجب پایین آمدن کیفیت درس مىشود .
شیوههاى تدریس درس خارج
روشهاى تدریس خارج را از چند جهت مىتوان تقسیم کرد:
اول: از جهتشکل درس
الف) سبک سامرایى (شاگرد محورى) ; ب) سبک کلاسیک (استاد محورى) ; پ) سبک دو مرحلهاى; ث) تحقیق جمعى .
دوم: از جهت محتوا و کیفیت درس
الف) ترتیب و چینش درس:
1 - روش قدما; 2 - روش آیةالله بروجردى رحمه الله; 3 - روش امام خمینى رحمه الله; 4 - روش سه بخشى; 5 - روش چهار بخشى .
ب) سبکهاى خاص در فقه:
1 - سبک فقهالحدیث; 2 - فقه مبتنى بر اصول; 3 - فقه مقارن; 4 - فقه پویا (هماهنگ با زمان و مکان). پ) سبکهاى خاص در اصول:
1 - سبک فلسفى; 2 - سبک عرفى .
سوم: از جهتخصوصیات درس
الف) زمان مطلوب یک دوره اصول:
1 - دورههاى طولانى; 2 - دورههاى کوتاه; 3 - زمان استنباط .
ب) زمان مطلوب یک دوره فقه و لزوم تخصص در آن .
پ) زمان و مکان مطلوب هر جلسه درس .
ث) تعداد شاگردان در هر جلسه درس .
ت) تعداد جلسات درس در طول سال تحصیلى .
اول: شیوههاى تدریس درس خارج از جهتشکل درس
در باره این شیوهها توضیح مختصرى مىدهیم و به نقاط قوت و ضعف آنها اشاره مىکنیم .
1 - سبک سامرائى یا مکتب سامرا و یا روش شاگرد محورى
این روش درس خارج میرزاى شیرازى بزرگ رحمه الله است که بعدا در کربلا ادامه یافت، (2) که متاسفانه اکنون در حوزههاى علمیه به فراموشى سپرده است . در این شیوه میرزاى بزرگ رحمه الله فرعى فقهى را مطرح مىکرد و تمامى مطالب مربوط به آن را به کمک شاگردان و با بحثهاى طرفین مورد بررسى قرار مىداد و حتى چیزى را به عنوان «اصول موضوعى» نمىپذیرفت .
در این سبک شاگردان محور بحث هستند و استاد سخنران جلسه نیست، بلکه در پایان به جمعبندى نظریات و نتیجهگیرى مىپردازد .
در این روش شروع درس مشخص بود، اما پایان آن روشن نبود و گاهى تا هفتساعت ادامه مىیافت . (3)
2 - سبک کلاسیک (استاد محورى)
این روش متاخران حوزه نجف و قم است و امروزه متداولترین روش تدریس در حوزه علمیه قم است .
در این سبک، استاد یک فرع فقهى یا اصولى را مطرح مىکند و اقوال و دلایل آن را بررسى مىکند و در پایان نظر خویش را بیان مىکند .
در این شیوه استاد فعال است و مانند یک سخنران عمل مىکند و شاگردان کمتر فعال هستند . (4) این سبک خود به چند قسم فرعى تقسیم مىشود که عبارتند از:
الف) استاد محورى با بحثهاى نامنظم;
ب) استاد محورى با تکیه بر اصطلاحات;
پ) استاد محورى همراه با نظم در مطالب و سادهگویى;
ث) استاد محورى همراه با نوشتن درس و پخش آن بین طلاب .
3 - سبک دو مرحلهاى
در این شیوه درس در دو جلسه برگزار مىشود: در جلسه اول، استاد به صورت روش استاد محورى مطالب را بیان مىکند و به شاگردان کمتر فرصتسؤال و اشکال داده مىشود . ولى جلسه دوم به صورت شاگرد محورى اداره مىشود تا افراد کم استعداد یا ضعیف بتوانند کمبود خود را جبران کنند .
این شیوه، از جهت کیفیتبرگزارى جلسه دوم درس به چند قسم فرعى تقسیم مىشود که عبارتند از:
الف) روش مرحوم آخوند خراسانى رحمه الله : در این شیوه، شاگردان قوى و مستعدتر، درس استاد را براى شاگردان ضعیف، در جلسه دوم تقریر مىکنند و آن را مورد بحث و بررسى قرار مىدهند تا طلاب ضعیف بتوانند بهتر از درس استفاده کنند و ابهامهاى درس براى آنها برطرف شود . (5)
مرحوم آیةالله بروجردى رحمه الله نیز اصرار داشتند تا همین شیوه را در قم پیاده کنند که عملى نشد . (6)
ب) روش مرحوم آیةالله سید محمد باقر درچهاى رحمه الله : ایشان صبحها در مسجد نو اصفهان، درس فقه و اصول تدریس مىکردند و عصرها هم همان درس را براى افرادى که در کلاس صبح حضور نداشتند و یا درس را خوب درک نکرده بودند تکرار مىکردند .
پ) روش جلسه پرسش و پاسخ همراه با درس روزانه: در این شیوه، استاد بعد از جلسه اول درس، ساعتى را تعیین مىکند تا شاگردان در کنار او جمع شوند و پاسخگوى سؤالات و اشکالات آنان مىشود .
ت) روش مرحوم اصفهانى (کمپانى) رحمه الله : در این شیوه، استاد، درس را چند روز قبل مىنویسد و متن آن تکثیر مىشود و در اختیار طلاب قرار مىگیرد . این روش موجب مىشود تا طلاب فرصت پیش مطالعه و دقت و اشکال پیدا کنند و خود را براى بحثبا استاد آماده کنند و در حقیقت این جزوهها جاى یک جلسه درس را مىگیرد . این شیوه براى اولین بار به دست مرحوم کمپانى در نجف اجرا شد (7) و اکنون نیز در حوزه علمیه قم، برخى از اساتید معظم درس خارج از این روش استفاده مىکنند .
ث) استفاده از نوار درسى قبل از درس استاد: برخى از اساتید درس خارج که قبلا یک دوره درس را القا فرمودهاند و به صورت نوار درآمده است . شاگردان مىتوانند قبل از درس از نوار استفاده کنند و به پیش مطالعه درس بپردازند و خود را براى سؤال و اشکال در جلسه درس استاد آماده کنند .
4 - سبک تحقیقى جمعى
در این روش، استاد و شاگرد اصطلاحى مطرح نیست و چند نفر یک موضوع فقهى یا اصولى را انتخاب مىکنند و مورد مطالعه و بررسى قرار مىدهند .
آنگاه در یک جلسه علمى، یافتههاى خود را با دیگران در میان مىگذراند و به نظریات همدیگر اشکال مىکنند و یا در مقابل اشکالات دیگران از نظریات خود دفاع مىکنند، و در نهایت هر کس یک نظرى را انتخاب مىکند . این شیوه خود به چند صورت انجام مىگیرد:
الف) بدون حضور استاد;
ب) با حضور یکى از اساتید درس خارج;
پ) همراه با متن ثابت، مثل جواهر الکلامدر فقه;
ت) بدون متن ثابت، لیکن گاهى یک نفر در یک موضوع تحقیق مىکند و حاصل آن تکثیر مىشود و در اختیار دیگران قرار مىگیرد تا محور بحث قرار گیرد .
این سبک مورد توجه مرحوم عیاشى و علامه مجلسى رحمه الله بوده است (8) و اکنون نیز در جلسات استفتاى برخى مراجع مورد عمل واقع مىشود که از با برنامهترین و جالبترین آنها جلسه تحقیق جمعى مقام معظم رهبرى (دامتبرکاته) است . (9)
در دانشگاهها نیز براى تدوین پایاننامهها، وقتى استاد راهنما تعیین مىکنند، در حقیقت همین روش را دنبال مىکنند .
بررسى: هر کدام از این شیوهها امتیازات خاص خود را دارد، هر چند ممکن است اشکالاتى را نیز در پى داشته باشد .
در این نوشتار کوتاه، فرصت آن نیست که تمامى نقاط قوت و ضعف بیان شود و مورد ارزیابى قرار گیرد ولى ما به برخى از آنها اشاره مىکنیم و قضاوت را به عهده خوانندگان گرامى مىگذاریم .
البته انگیزه ما از طرح این مباحثخردهگیرى بر کسى نیست، بلکه زحمات طاقتفرساى همه اساتید معظم و آیات عظام درس خارج که بحق پرچمداران فقه آل محمد صلى الله علیه وآله هستند، قابل تقدیر است .
پس به نقل برخى از نقاط ضعف و قوت از زبان بزرگان حوزه اکتفا مىکنیم .
الف) نقاط قوت
1 - برخى امتیازات مکتب سامرا
مجتهدپرورى مکتب سامرا معروف است و لذا افرادى مثل آخوند خراسانى رحمه الله ، میرزاى نائینى رحمه الله، شهید شیخ فضل الله نورى قدس سره، سید محمد فشارکى و . . . از دستپروردگان این مکتب هستند . (10)
فعال کردن شاگردان که امروزه مورد توجه روانشناسان تعلیم تربیت است، (11) امتیاز دیگر این مکتب است . همانطور که توجه به تحقیق و دقت و تکیه بر فکر کردن، از نقاط قوت این روش است .
2 - سبک استاد محورى
اداره کلاس درس به صورت منظم و مرتب و نظم در بیان (در برخى اقسام فرعى آن) از نقاط قوت این سبک است .
همانطور که مشخص بودن موضوع درس، موجب مىشود تا مباحثبه زودى به نتیجه برسد و بحث از موضوع خارج نشود .
3 - سبک دو مرحلهاى
فعال بودن شاگردان در جلسه دوم درس باعث مىشود تا عمل یادگیرى بهتر صورت گیرد، همانطور که این جلسات موجب پرورش اساتید قوى براى آینده حوزه و معرفى چهرههاى با استعداد مىشود . همچنین، شاگردان را به مطالعه و دقتبراى حضور در جلسه دوم وادار مىکند .
4 - سبک تحقیقى جمعى
این شیوه، براى افرادى که چند سال درس خارج گذراندهاند و کسانى که بیرون از حوزهها مشغول فعالیت هستند بسیار مفید است و افراد را به فعالیت علمى مفیدى مىکشاند و پیشرفتبیشترى را به دنبال دارد و سبک مجتهدپرورى است، لذا بزرگان بر اجراى آن اصرار دارند . (12)
در حقیقت اگر این سبک تحت نظر استاد صورت پذیرد همان، سبک سامرایى است .
ب) نقاط ضعف
به هر کدام از این شیوهها اشکالاتى وارد کردهاند که احتیاج به بررسى دقیق دارد . تا بتوانیم قضاوت صحیحى ارایه دهیم .
1 - در مکتب سامرایى: نپذیرفتن اصل موضوعى در بحث و مشخص نبودن زمان پایان درس موجب بىنظمى در بحث و خستگى شاگردان مىگردد .
2 - در روش استاد محورى: فعال نبودن شاگردان و عدم فرصت کافى براى سؤال و اشکال کردن و نامنظم بودن یا مغلق گویى در برخى از اقسام فرعى این شیوه مىتواند به عنوان اشکال مطرح شود .
3 - در سبک دو مرحلهاى: این روش وقت زیادى را از اساتید محترم و شاگردان اشغال مىکند .
بررسى بیشتر نقاط قوت و ضعف و بیان بزرگان و مراجع را به فرصت دیگرى موکول مىکنیم .
دوم: شیوههاى تدریس درس خارج از جهت محتوا و کیفیت
الف: چینش و ترتیب درس
1 - روش قدما : تا قبل از مرحوم آیةالله بروجردى رحمه الله براین بود که ابتدا «اصل» در مساله بیان مىشد و سپس دلایل آن بیان مىشد . (13)
2 - روش آیةالله بروجردى رحمه الله : ایشان ابتدا سیر تاریخى مساله را بررسى مىکردند و سپس دلایل مساله را مورد نقد و بررسى قرار مىدادند و اگر دلیلى نبود به سراغ ادله فقاهتى (اصول عملیه) مىرفتند . (14)
3 - روش امام خمینى قدس سره : ایشان ابتدا دلایل مساله را بررسى مىکردند و سپس اقوال علما را تجزیه و تحلیل مىکردند . مىفرمودند: اول ببینیم خودمان از ادله چه مىفهمیم، آنگاه به بررسى نظریات دیگران مىپرداختند . (15)
4 - روش سه بخشى : در برخى از درسهاى حوزه علمیه قم به این ترتیب عمل مىشود:
اول، ذکر اقوال علما در مساله تا سیماى کلى و عمومى مساله روشن شود;
دوم، بیان دلایل موافق و مخالف و نقض و ابرام آنها;
سوم، جمعبندى و نتیجهگیرى .
5 - روش چهار بخشى : این روش نیز در برخى از درسهاى فعلى حوزه علمیه قم مرسوم است که بدین ترتیب عمل مىشود:
اول، ذکر موضوع مساله و تقسیمبندىهاى آن;
دوم، بیان اقوال موافق و مخالف;
سوم، بیان دلایل از قرآن، روایات، عقل، اجماع و نقد آنها و در صورت لزوم بیان اصل در مساله;
چهارم، جمعبندى اقوال و دلایل و نتیجهگیرى .
بررسى: هر کدام از این روشها نقاط قوت و ضعفى دارد که مجال بیان آنها در این مختصر نیست ولى کاملترین روش، شیوه چهارم به نظر مىرسد; هر چند از جهت عدم بیان سیر تاریخى مساله، ناقص است .
ب) سبکهاى خاص در فقه
در تدریس خارج فقه حوزههاى علمیه، روشهاى مختلفى به کار گرفته مىشود که در اینجا به آنها اشاره مىکنیم .
1 - سبک فقه الحدیث
این شیوه درسى آیةالله بروجردى رحمه الله در علم فقه بود . در این روش، براى بررسى یک فرع فقهى به علم «اصول فقه» کمتر توجه مىشود و سعى مىکنند با بررسى پیشینه تاریخى هر مساله و با توجه خاص به علم رجال و طبقهبندى راویان حدیث و برطرف کردن تقطیع احادیث، حکم هر مساله را از احادیث مربوط به آن استخراج کنند . و در صورت ضرورت و لزوم به علم اصول یا اصول عملیه پناه مىبرند . (16)
2 - سبک فقه مبتنى بر اصول
در این شیوه، تکیه اصلى بر اصول است و سعى مىکنند با تکیه بر قواعد اصولى دلایل را بررسى کنند .
در این روش، به علم رجال توجهى نمىشود و گاهى فرضهایى در فقه مطرح مىشود که در طول عمر انسان یک بار هم اتفاق نمىافتد .
لذا برخى از بزرگان براین شیوه خرده گرفتهاند که افراط اصول موجب دورى انسان از فهم عرفى مىشود که شارع، طبق آن سخنان خود را القا فرموده است . (17)
3 - سبک فقه مقارن
این شیوه که یادگار شیخ طوسى رحمه الله است، براستفاده از اقوال عامه و بررسى آنها تکیه مىکند . اولین کتاب در این زمینه، خلاف شیخ است که در آنجا سعى شده تا نظریات شیعه و سنى آورده و مقایسه شود .
این سبک را مرحوم آیةالله بروجردى رحمه الله احیا کرده ایشان همانطور که به شان نزول آیات اهمیت مىداد، به سیر تاریخى و موقعیت صدور حدیث هم اهمیت مىداد . و آن را در فهم احادیث مؤثر مىدانست . (18)
4 - سبک فقه پویا (هماهنگ با زمان و مکان)
این شیوه، از دیرباز مورد توجه علماى شیعه بوده است . آثار تاثیر زمان و مکان در اجتهاد را در فتواى میرزاى بزرگ رحمه الله در تحریم تنباکو مىتوان ملاحظه کرد .
امام خمینى قدس سره این سبک را حیاتى تازه بخشید و فرمود: «زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند» . (19)
البته در مورد مقدار و حدود دخالت زمان و مکان در مصادیق، موضوعات، متعلق احکام و در نتیجه در اجتهاد و صدور حکم و فتوا، بحثبسیار است، (20) ولى این مطالب منافاتى با اینکه فقه پویا یک سبک فقهى است، ندارد .
پ) سبکهاى خاص در اصول فقه
اصول فقه در درسهاى خارج حوزه علمیه با دو روش متفاوت مورد بحث قرار مىگیرد .
1 - سبک فلسفى
بیان مطالب و قواعد اصولى براساس اصطلاحات فلسفى و داخل کردن مباحث فلسفى و حقیقى با مباحث اعتبارى و عرفى اصول، از خصوصیات این روش است . این شیوه در زمان شیخ انصارى رحمه الله کمکم پا به عرضه وجود گذاشت، در حوزه نجف به اوج خود رسید و علم اصول به صورت علم نیمه معقول درآمد که در حواشى مرحوم کمپانى رحمه الله کاملا ظاهر مىشود . (21)
لذا برخى بزرگان براین شیوه خرده گرفتهاند که موجب خلط مباحث اصول و فلسفه شده و از عرفى بودن دوره کرده است و باعث تورم علم اصول شده است .
2 - سبک عرفى
از آنجا که پیدایش علم اصول براى کمک در فهم و تحلیل مفاهیم قرآن و حدیث است و آن دو براساس لغات و اصطلاحات عرف شکل گرفته است .
پس، اساس علم اصول در مباحثخود مثل عام و خاص، مطلق و مقید و . . . مبتنى بر ارتکازات عرفى مردم است .
این شیوه از زمان شیخ طوسى رحمه الله در عده و تا زمان حاضر ادامه داشته است . (22)
شیوههاى تحصیل درس خارج
همانطور که روشهاى تدریس درس خارج گوناگون بود، شیوههاى تحصیل آن نیز متفاوت است . طلاب با توجه به استعداد و ذوق خود، شیوههاى متفاوتى را در درس خارج برمىگزینند که ما آنها را به هفت روش تقسیم مىکنیم:
اول: روش شاگرد محورى
در این شیوه شش مرحله طى مىشود که عبارتند از:
1 - پیش مطالعه، یعنى با توجه به منابع و کتب علماى پیشین، به بررسى اقوال و دلایل هر فرع فقهى یا اصولى مىپردازند و نظریهاى را انتخاب مىکنند .
2 - پیش مباحثه، یعنى قبل از شروع درس با هم مباحثه خود مطلب درس آینده را بررسى مىکنند و بر اشکال به یکدیگر و تبادل نظر مىپردازند .
3 - شرکت در درس استاد با ذهنى که به وسیله پیش مطالعه و مباحثه آماده شده است که گاهى با نوشتن مطالب مهم درس استاد همراه است .
4 - سؤال و اشکال کردن در درس که موجب رفع ابهامهاى ذهنى و یا تصحیح نظریات استاد مىشود و در نهایت، طلبه بدین وسیله نظریه انتخابى خود را در معرض آزمایش قرار مىدهد .
5 - مرور مجدد و مطالعه نظریات و دلایل استاد و انتخاب نظر نهایى به وسیله شاگرد .
6 - نوشتن کامل درس به صورت منقح همراه با خلاصهاى از مطالب مطرح شده که به منظور حفظ و جمعآورى نظریه استاد و شاگرد صورت مىگیرد .
دوم: روش استاد محورى
در این شیوه، طلاب پنج مرحله را در تحصیل درس خارج طى مىکنند:
1 - شرکت در درس و شنیدن سخنان استاد;
2 - نوشتن درس استاد در جلسه درس (بىکم و کاست) ;
3 - مطالعه درس بعد از اتمام جلسه استاد، با توجه به کتابهاى عالمان متقدم و متاخر;
4 - انتخاب نظریه;
5 - مباحثه منظم با دوستان هم درس قبل از شروع جلسه بعدى استاد .
سوم: روش چهار مرحلهاى
این روش، شامل مراحل زیر است:
1 - حضور در کلاس درس;
2 - نوشتن درس استاد در جلسه بدون کم و کاست;
3 - مطالعه نوشتههاى سر درس بعد از درس;
4 - مباحثه با دوستان هم کلاس قبل از درس جدید .
چهارم: روش سه مرحلهاى
این روش، شامل مراحل زیر است:
1 - حضور در درس;
2 - نوشتن درس;
3 - مطالعه درس، بدون مباحثه .
پنجم: روش دو مرحلهاى
این روش، شامل حضور در درس استاد و نوشتن درس مىشود .
ششم: روش یک مرحلهاى
که همان حضور در درس استاد است .
هفتم: شیوه تحقیق جمعى
این شیوه که مخصوص طلاب با سابقه درس خارج است، براى تقویت قوه استنباط و حفظ آن مفید است . ما قبلا در روشهاى، تدریس این شیوه را توضیح دادیم . چرا که این روش اگر با حضور استاد صورت پذیرد، یکى از شیوههاى تدریس محسوب مىشود .
در این شیوه، محققان مراحل زیر را مىگذرانند:
1 - پیش مطالعه براساس یک متن معین;
2 - انتخاب نظریه;
3 - طرح نظریه هر محقق در جمع دوستان هم بحث که همراه با نقد و بررسى و دفاع از آن است;
4 - جمعبندى و نتیجهگیرى پایانى به دستیکى از اعضاى جلسه که به عنوان مدیر داخلى مطرح است .
5 - نوشتن خلاصه بحث .
بررسى: هر کدام از این روشها نقاط ضعف و قوت خاص خود را دارد، ولى ما به اختصار به پارهاى از امتیازها و اشکالهایى که براى این روشها ذکر کردهاند، اشاره مىکنیم:
1 - روش اول (شاگرد محورى) موجب رشد سریع قوه استنباط و اعتماد به نفس طلاب مىشود . در این شیوه، مسایل با تفکر بررسى مىشود و شاگرد فعال است و نحوه گردآورى و سامان دادن به مطالب و ارایه آنها را مىآموزد و محقق بار مىآید . او با نظریات دیگران با احترام برخورد مىکند و نحوه منطقى فکر کردن را مىآموزد و از مرحله بررسى مطالب دیگران مىگذرد و درصدد طرح مطالب تازه برمىآید .
2 - روش پنج مرحلهاى (استاد محورى) : این شیوه، موجب تاخیر در رشد قوه استنباط مىشود . شاگرد آمادگى اشکال و سؤال در جلسه درس را ندارد و در حقیقت استاد فعال است و شاگرد به صورت انفعالى عمل مىکند و گاهى تا پایان درس به دنبال موضوع مىگردد و لذا شاگردان را در فهم مطالب با مشکل روبرو مىکند .
3 - روش چهار مرحلهاى و سه مرحلهاى و دو و یک مرحلهاى: همان اشکالهاى روش پنج مرحلهاى را دارد بعلاوه، اشکالهاى واضح دیگرى نیز دارد; مثل عدم مراجعه به منابع، انتخاب نظریه نکردن، مباحثه نکردن، ننوشتن درس و تنظیم نکردن آن و . . . .
4 - امتیازات روش تحقیق جمعى قبلا گذشت .
کلامى از بزرگان
آیةالله فاضل لنکرانى (دامتبرکاته) که از مراجع عظام و اساتید معظم درس خارج حوزه علمیه قم است، مىفرماید:
آنچه براى یک طلبه مهم است، آن است که علاوه بر اینکه تمامى گفتههاى استاد را در حافظهاش ضبط مىنماید، باید آنها را با معیارهاى فکرى مورد قبول خود سنجیده و صحت و سقم آن را از نقطه نظر خود تشخیص دهد . . . یعنى در همان جلسه درس مساله را تمام کند و شب براى آنکه این مطالب را فراموش نکند آنها را یادداشت کند . (23)
یکى دیگر از اساتید درس خارج مىفرماید:
امام خمینى رحمه الله در درس خود در مسجد سلماسى قم، به طلاب مىفرمودند: اگر بیستسال هم بر سر درس ما حاضر شوید، هیچ نتیجهاى نمىگیرید، مگر آنکه قبل از درس مطالعه کرده و با انتخاب نظریه بر سر درس حاضر شوید . (24)
شیوههاى نوشتن درس
نوشتن درس اساتید (تقریر) از امتیازهاى حوزههاى علمیه است که از زمانهاى دور شروع شده و هنوز هم ادامه دارد .
اولین کسى که اقدام به این کار کرد، مؤلف مفتاح الکرامه بود که درس استادش مرحوم بحرالعلوم را تقریر کرد . (25) و بعدها با کوشش مرحوم آیةالله بروجردى رحمه الله در قم به صورت عادت عمومى طلاب درآمد . (26)
این کار به چند صورت انجام مىگیرد:
1 - نوشتن در جلسه درس به صورت کامل; این شیوه، معمولىترین روشن است که معمولا به همان صورت بایگانى مىشود و گاهى حواشى مختصرى برآن اضافه مىشود .
در این نوشتهها، معمولا ساختار جملات گفتارى - نه نوشتارى - است و به خاطر تند نوشتن مرتب نیست و لذا ارزش علمى چندانى ندارد بلکه در حکم یک نوار ضبط صوت است . لذا، برخى مراجع این روش را مفید نمىدانند . (27)
2 - نوشتن رؤوس و کلیات مطالب استاد در جلسه درس، که براى حفظ مطالب استاد مفید است .
3 - نوشتن مشروح درس استاد بعد از اتمام کلاس .
در این شیوه، شاگرد با توجه به پیش مطالعه و مباحثه، در سر درس گوش مىدهد و یا به سؤال و اشکال مىپردازد و در نهایت نظریهاى را انتخاب مىکند و پس از درس، آن مطالب را به صورت منظم و مستدل مىنویسد و حواشى و نظریات خود را اضافه مىکند .
این شیوه، مورد تاکید بسیارى از بزرگان و موجب گسترش فقه و اصول و پیشرفت علمى بزرگان بوده است . (28) و حتى رهبر انقلاب (دامتبرکاته) مىفرماید:
یکى از عواملى که مرحوم آیةالله العظمى خویى را در کار گسترش فقه و اصول موفق کرد این بود که درسهاى ایشان به شکل منظم و مرتب نوشته مىشد . (29)
4 - نوشتن خلاصه درس بعد از کلاس; این شیوه، وقت کمترى را مىگیرد و مىتواند با روش سوم جمع گردد تا در موقع مراجعه مجدد، مطالب آماده و سریعا قابل دسترسى باشد .
شیوههاى مباحثه درس
مباحثه یکى از امتیازهاى بزرگ حوزههاى علمیه است که بسیارى از مراکز علمى دنیا از آن بىبهرهاند و موجب تثبیت مطالب در ذهن و رفع ابهامهاى درس و جوشش فکرى افراد مىگردد .
در این مورد، طلاب از روشهاى مختلفى استفاده مىکنند .
1 - روش روخوانى
یعنى، در مباحثه روزانه، یک نفر از روى نوشته خود (که در کلاس نوشته است) مىخواند و دیگرى گوش مىدهد .
در یک آمارگیرى نمونهاى که در حوزه علمیه قم به دست نگارنده صورت گرفت، 8معلوم شد که 45% از طلاب این گونه عمل مىکنند .
2 - روش تقریر
در این شیوه، یک نفر مطالب استاد را - بدون خواندن از روى نوشته - براى طرف مقابل تقریر مىکند و مثل یک استاد بیان مىکند و به سؤالات و اشکالهاى او پاسخ مىگوید .
3 - روش نقد و بررسى
برخى از طلاب، در مباحثه بعد از نقل کلمات استاد، آنها را مورد نقد و بررسى قرار مىدهند و با توجه به منابع دیگر به تفکر و تامل پیرامون آنها مىپردازند .
4 - روش تحقیق جمعى
ما این شیوه را در شیوههاى تدریس و نیز در روشهاى تحصیل توضیح دادیم .
5 - روش پیش مباحثه
در این شیوه، طلاب ابتدا موضوع درس روزآینده را مطالعه مىکنند و با توجه به منابع، در مورد اقوال و ادله آن به بحث و بررسى مىپردازند . و یک نفر مثل یک استاد درس آینده را تقریر و استدلال مىکند و به اشکالهاى دوستان خود پاسخ مىدهد و سپس به جمعبندى مطالب مىپردازد . در آمارگیرى که در حوزه علمیه قم به دست نگارنده صورت گرفت 34% از افراد با این شیوه مباحثه مىکنند .
بررسى: هر کدام از این شیوهها نقاط قوت و ضعف دارد و با روشهاى خاص از تدریس و تحصیل سازگار است . ما به برخى از آنها اشاره مىکنیم:
1 - روش اول و دوم براى فهم کلام استاد مفید است و مناسب درسهاى سطح حوزه است .
2 - روش سوم موجب تقویت قوه استنباط افراد مىشود; هر چند براى افراد مبتدى در درس خارج دشوار است .
3 - روش پنجم بهترین نوع مباحثه درس خارج است; چرا که قدرت استدلال و حل مساله و قوه استنباط افراد را تقویت مىکند . ذهن خلاق و فعال مىشود و در حقیقت مرحله نازل تدریس است و قدرت بیان طلاب را تقویت مىکند .
کلامى از بزرگان
یکى از اساتید حوزه مىفرماید:
یک روش مباحثه در درس خارج، همان تقریر درس استاد است; یعنى فقط مىخواهند درس استاد را مباحثه کنند و چند نفر جمع مىشوند و درس را براى یکدیگر تقریر مىکنند; این مرحله نازله مباحثه درس خارج است; البته مفید هم هست، در حد حفظ کردن و تسلط بر مطالب استاد . (30)
تذکر: در اینجا مباحث دیگرى نیز مطرح است که در اینجا مجال تفصیل آنها نیست، ولى مناسب است رؤوس آن مطالب را مطرح کنیم:
1 - زمان و مکان مطلوب براى تدریس و مطالعه .
2 - چگونگى حل یک مساله اصولى یا فرع فقهى .
3 - بهترین هممباحثه کیست؟
4 - چگونه درسها را یادداشت کنیم تا مفیدتر باشد؟
5 - راههاى حفظ قوه استنباط در خارج از حوزههاى علمیه چیست؟
6 - آیا رسیدن به قوه اجتهاد در عصر ما محال عادى است .
7 - زمان مطلوب یک دوره اصول و یا زمان لازم براى حصول قوه استنباط در فقه چقدر است؟
8 - حدمتعارفومعقولتعدادشاگردان درس دردورهسطح وخارجچهاندازهاست؟
9 - تعدادمطلوب جلسات درسى درسال تحصیلى چقدراست؟ آیاصحیح استما 120روز یعنىیک سومسالرادرس بخوانیمودوسومآن یعنى 240 روز تعطیل باشیم؟
امید است این مباحثبا اندیشه دانشوران حوزوى در سایه هدایتهاى قرآن و نور ولایت ائمه اطهار علیهم السلام روشن گردد .
پىنوشت:
1) سوره توبه (9) : 122 .
2) این روش را مىتوان روش سقراطى نامید که او مسالهاى را مطرح مىکرد و با استفاده از گفتگو (دیالوگ) به تکمیل و رفع نقایص آن مىپرداخت (ر ک: تاریخ فلسفه یونان و روم، فردریک کاپلستون، ترجمه مجتبوى، ج 1، ص 127).
3) مجله حوزه، ش 51 ، ص 38 ، ص 87 .
4) ر ک: مجله حوزه، ش 23 ، ص 40 .
5) ر ک: مجله حوزه، ش 51 ، ص 89 - 90 .
6) همان، ش 43 - 44 ، ص 248 .
7) ر ک: همان، ش 30 ، ص 36 .
8) مجله حوزه، ش 52 ، ص 10 .
9) ر ک : مجله فقه اهلبیت علیهم السلام، سال اول، شماره دوم، ص 254 - 264 .
10) ر ک: مجله حوزه، ش 51 ، ص 38 .
11) ر ک: روانشناسى تعلیم و تربیت، دکتر على شریعتمدارى، ص 333 .
12) مجله نور علم، ش 5 ، دوره 4 ، ص 9 .
13) مجله حوزه، ش 47 ، ص 39 .
14) همان .
15) همان، ش 45 ، ص 50 .
16) مجله نور علم، شماره 12 ، ص 92 ; مجله حوزه، ش 40 ، ص 41 و ش 43 - 44 ، ص 248 با تلخیص .
17) مجله حوزه، ش 21 ، ص 48 .
18) مجله نور علم، دوره سوم، ش 6 ، ص 16 - 17 .
19) صحیفه نور، ج 21 ، ص 98 .
20) ر ک: مجموعه آثار کنگره بررسى مبانى فقهى امام خمینى قدس سره، کتاب دوم، (اجتهاد و زمان و مکان)، مقاله ششم، ص 145 - 227 دیدگاهها در باره تاثیر عنصر زمان و مکان بر اجتهاد، از نگارنده .
21) مجله نور علم، ش 12 ، ص 91 .
22) مجله حوزه، ش 51 ، ص 102 .
23) مجله نور علم، دوره سوم، ش 8 ، ص 23 .
24) این مطلب را آیةالله مؤمن (دامت عزه) حضورا براى نگارنده نقل کردند .
25) مجله حوزه، ش 51 ، ص 91 .
26) همان، ش 43 - 44 ، ص 248 .
27) ر ک: مجله نور علم، شماره 8 ، دوره 3 ، ص 23 ، سخنان آیةالله فاضل لنکرانى (دامتبرکاته).
28) ر ک: مجله حوزه، ش 43 - 44 ، ص 248 و ش 1 ، ص 20 .
29) همان، ش 53 ، ص 27 .
30) روزنامه جمهورى اسلامى، شماره 3869 ، ص 12 .
حوزههاى شیعه آبشار پر برکت علم و معرفت است که بیش از هزار سال است نداى قرآنى «فلولا نفر من کل فرقة . . .» (1) را لبیک مىگوید و علوم و معارف را از گنجینههاى علم الهى یعنى قرآن و اهل بیت استخراج مىکند و با اندیشهاى زلال بیابانهاى تشنه فکر بشرى را سیراب مىکند .
آرى، حوزه، غنىترین و با سابقهترین دانشگاه سرزمینهاى اسلامى است . هر چند مکان آن از مدینه تا نجف، سامرا، قم، اصفهان، مشهد و . . . در تغییر بوده، ولى این محفل علمى همیشه پویا بوده و به رشد و بالندگى و تکامل خویش ادامه داده است .
اکنون که ما حوزویان، میراثدار این ذخیره پر بها هستیم، چه نیکوست که آن را شکوهمندتر از همیشه حفظ کنیم و با برنامهریزى دقیق، نظام آن را بالندهتر کنیم .
براى رسیدن به این هدف، لازم استبه گذشته پر بار حوزه نظر کنیم و عوامل رشد و ترقى آن را جستجو کنیم تا رمز پیشرفت و تکامل آینده را به دست آوریم .
عالمان بزرگ شیعه، در حوزههاى عراق چگونه تدریس کردند که مرحوم آخوند خراسانى رحمه الله را پروریدند، شیوههاى تدریس مرحوم میرزاى شیرازى رحمه الله چگونه بود که در مکتب سامرا مجتهدان برجستهاى پرورش یافتند و روش تحصیل بزرگان ما چگونه بوده است که در مدت کوتاهى مراتب بالاى علمى را طى مىکردند و همچون شیخ اعظم انصارى رحمه الله ، علامه طباطبائى رحمه الله کتابهاى پر ارزشى براى ما به یادگار گذاشتند .
ما در این نوشتار، رویکردى توصیفى به شیوههاى تدریس، تحصیل، مباحثه و نگارش در سلف صالح خواهیم داشت و به نقاط قوت و ضعف هر روش اشاره مىکنیم .
مراحل تحصیل در حوزههاى علمیه
در حوزههاى علمیه شیعه، هر طلبه به طور معمول سه مرحله درسى را طى مىکند:
الف) مرحله مقدمات
در نظام فعلى حوزه علیمه قم، این مرحله شامل پایههاى اول تا سوم است و هدف اصلى در این دوره، آموزش ادبیات عرب (صرف، نحو، معانى و بیان و) . . . و آشنایى با دروس پایه مثل منطق و فقه است که به طور معمول از کتابهاى جامع المقدمات، سیوطى، مغنى و تلخیصهاى آن، المنطق و یا تلخیص المنطق و . . . استفاده مىشود .
هدفهاى فرعى در این مرحله، بالا بردن اطلاعات عمومى مثل ادبیات فارسى و مستدل شدن و تثبیت عقاید در طلاب است .
ب) مرحله سطح
در نظام فعلى حوزه، این مرحله شامل پایههاى چهارم تا دهم است . در این دوره اهداف زیر تعقیب مىشود:
1 - بالا بردن قدرت فهم متون فقهى و اصولى;
2 - آشنا شدن با روشهاى استنباط از آیات و احادیث;
3 - خواندن یک دوره کامل فقه و اصول;
4 - تعمیق عقاید و گسترش اطلاعات عمومى طلاب به وسیله دروس عمومى .
در این دوره به طور معمول در علم اصول کتابهایى نظیر: معالم الاصول یا اصول الاستنباط، اصول الفقه، رسائل، کفایة الاصول تدریس مىشود .
در علم فقه، کتابهایى نظیر شرح لمعه و مکاسب تدریس مىشود .
این مرحله بین چهار تا هفتسال طول مىکشد که زمان آن بستگى به استعداد و تلاش طلاب دارد .
پ) مرحله درس خارج
این مرحله عالىترین دوره دروس حوزوى محسوب مىشود که با هدف مجتهد شدن طلاب در دو رشته فقه و اصول و توان استنباط احکام از منابع اصیل (کتاب، سنت، عقل، اجماع) برپا مىشود و معمولا متن درسى خاصى ندارد . ولى براى نظم بخشیدن به مطالب، مباحثبراساس کفایة الاصول در اصول فقه و جواهر الکلام، تحریر الوسیله و عروة الوثقى در فقه طرح مىشود و در حقیقت این دوره تحقیقاتى حوزه محسوب مىشود .
در سالهاى اخیر، رشتههاى تخصصى تفسیر و کلام و تبلیغ نیز در کنار فقه و اصول تشکیل شده است که متخصصان و محققانى در آن رشتهها تربیت مىکنند .
از آنجا که رسیدن به قوه اجتهاد بستگى به استعداد و تلاش شخصى افراد دارد، لذا زمان این دوره براى افراد متفاوت است . ولى این دوره دست کم شش سال طول مىکشد .
شیوههاى تدریس در درسهاى مقدمات و سطح
غالب اساتید در این دوره از یک الگوى تدریس پیروى مىکنند که شش مرحله را در بردارد:
1 - مطالعه قبل از تدریس، که شامل مطالعه کتاب درسى و حواشى و شروح آن مىشود .
2 - روخوانى درس با رعایت کامل قواعد ادبیات که گاهى قسمتى از آن به عهده شاگردان گذاشته مىشود .
3 - بیان مطالب درس به صورت دستهبندى شده و به اصطلاح «خارج درس» .
4 - تطبیق مطالب گفته شده با متن کتاب مورد تدریس به صورت جمله به جمله .
5 - بیان مطالبى خارج از کتاب (از حواشى و شروح یا نظریات خاص استاد) که در ضمن درس بیان مىشود; ولى برخى اساتید براى جلوگیرى از مشوش شدن ذهن طلاب، آن مطالب را در پایان درس ذکر مىکنند .
6 - پاسخ گویى به سؤالات شاگردان در سه مرحله .
الف) قبل از شروع درس; ب) در حین درس; پ) بعد از درس .
بررسى: نقاط قوت و ضعف فراوانى براى این دو دوره گفته شده که به برخى از آنها اشاره مىکنیم .
الف) نقاط قوت
1 - وجود اساتید مجرب و توانمند در حوزههاى علمیه در دوره سطح و مقدمات .
2 - اهمیت دادن به مباحث اخلاقى در کنار تدریس علوم حوزوى .
3 - بالا بردن قدرت هوش و فهم طلاب از طریق دقت در عبارات پیچیده کتابهاى درسى .
4 - به کار بردن مدل واحد در آموزش کتابهاى درسى به طورى که گاهى یک عبارت کوتاه یا مثال در ادبیات، فقه یا اصول به صورت ضربالمثل در مىآید و مطالب زیادى را به شنونده القا مىکند .
ب) نقاط ضعف
1 - عدم توجه کافى به ادبیات معاصر عرب .
2 - استفاده از کتابهاى قدیمى و در پارهاى موارد ناقص و مغلق که موجب محروم ماندن طلاب از روشهاى جدید آموزشى و دور ماندن آنها از تحقیقات جدید در عرصه آن علوم مىشود .
البته، در سالهاى اخیر گامهاى مؤثرى در رفع این دو اشکال برداشته شده است . ولى هنوز قسمتى از مشکل باقى است .
3 - استفاده از اساتیدى که دوره «تربیت مدرس» را براى رشته مورد تدریس نگذراندهاند که موجب ناکامى برخى از اساتید و تغییر سریع آنان و اتلاف وقت طلاب مىشود .
4 - عدم توجه به تدریس تاریخ فقه و اصول که در نتیجه، عدم شناخت طلاب از سبکهاى خاص فقه و اصول را به دنبال دارد .
5 - نبودن مثالهاى مناسب در کتابهاى اصول .
6 - طولانى بودن دوران سطح که موجب خستگى و دلسردى برخى طلاب مىشود .
7 - استفاده کمتر از روشهاى کمک آموزشى براى تدریس دوره سطح در حال حاضر بیشتر از روش سمعى استفاده مىشود .
8 - عدم توجه کافى به تفسیر و علوم قرآن در دروس حوزه .
شیوههاى تحصیل در دوره مقدمات و سطح
در این مورد، شیوههاى مختلفى وجود دارد که کاملترین آنها شیوهاى است که شامل مراحل زیر مىشود:
1 - پیش مطالعه: یعنى مطالعه کتاب درسى مربوط پیش از شروع درس استاد که موجب مىشود تا شاگرد آمادگى ذهنى و حساسیت روحى پیدا کند و مطالب را در کلاس زودتر دریافت کند و اشکالات علمى و با ارزشى مطرح سازد .
هر چند ممکن است در پیش مطالعه در روزهاى اول 20% مطلب فهمیده شود، ولى کمکم زیادتر مىشود .
2 - حضور در درس: حضور در کلاس موجب برکات علمى و معنوى است; هر چند مىتوان از نوار نیز استفاده کرد، ولى این مورد براى مواقع ضرورى مناسب است .
3 - مطالعه درس پس از تدریس استاد که با مراجعه به حواشى و کتابهایى که در شرح آن کتاب درسى نوشته شد همراه است و موجب تعمیق فهم مطالب مىگردد و طلبه را براى مباحثه آماده مىسازد .
4 - مباحثه مطالب تدریس شده که موجب تثبیت آن در ذهن مىگردد و ابهامات درس را برطرف مىکند . این مطلب از امتیازات حوزه است که بسیارى از مراکز علمى از آن بىبهرهاند .
5 - خلاصه یا شرح نویسى: پس از مراحل فوق، طلاب پر تلاش اقدام به خلاصهنویسى کتابهاى مفصل مىکنند . همانگونه که بر کتابهاى موجز و مختصر شرح مىنویسند تا مطالب در ذهن آنها تثبیت و در دفتر ثبتشود .
تذکر: برخى از طلاب ممکن استبعضى از مراحل فوق را حذف کنند که در دراز مدت موجب ضعف علمى آنان مىگردد .
بررسى: در مورد شیوه تحصیل دوره مقدمات و سطح حوزه نقاط قوت و ضعف فراوانى گفته شده که به برخى از آنها اشاره مىکنیم:
الف) نقاط قوت
1 - آزادى طلاب در انتخاب درس و استاد .
2 - مباحثه کردن .
3 - تعلیم ادبیات عرب به طور عمیق و مستدل .
4 - بحث و مناظره بین استاد و شاگرد با رعایت احترام استاد .
5 - آزادى طلاب در جهت رشد علمى و جهشهاى علمى متناسب با استعداد خویش .
6- اهمیت دادن به تزکیه نفس .
7 - میسر بودن تدریس همراه با تحصیل براى طلاب در طى دوره سطح .
8 - آشنایى طلاب با سبک استدلال فقیهان سلف .
ب) نقاط ضعف
1 - ضعف حافظه طلاب; چرا که در این دوره بر قدرت فهم تکیه مىشود و کمتر بر حفظ مطالب و قواعد تاکید مىشود .
2 - ضعف قدرت نگارش به دلیل اجبارى نبودن نوشتن مقالات و مطالب تحقیقى (البته این دو مطلب در سالهاى اخیر تا حدودى در حال جبران شدن است).
3 - طولانى بودن دوران تحصیل در مقدمات و سطح .
4 - تعداد افراد در کلاسها از حد معمول و متعارف زیادتر است که موجب پایین آمدن کیفیت درس مىشود .
شیوههاى تدریس درس خارج
روشهاى تدریس خارج را از چند جهت مىتوان تقسیم کرد:
اول: از جهتشکل درس
الف) سبک سامرایى (شاگرد محورى) ; ب) سبک کلاسیک (استاد محورى) ; پ) سبک دو مرحلهاى; ث) تحقیق جمعى .
دوم: از جهت محتوا و کیفیت درس
الف) ترتیب و چینش درس:
1 - روش قدما; 2 - روش آیةالله بروجردى رحمه الله; 3 - روش امام خمینى رحمه الله; 4 - روش سه بخشى; 5 - روش چهار بخشى .
ب) سبکهاى خاص در فقه:
1 - سبک فقهالحدیث; 2 - فقه مبتنى بر اصول; 3 - فقه مقارن; 4 - فقه پویا (هماهنگ با زمان و مکان). پ) سبکهاى خاص در اصول:
1 - سبک فلسفى; 2 - سبک عرفى .
سوم: از جهتخصوصیات درس
الف) زمان مطلوب یک دوره اصول:
1 - دورههاى طولانى; 2 - دورههاى کوتاه; 3 - زمان استنباط .
ب) زمان مطلوب یک دوره فقه و لزوم تخصص در آن .
پ) زمان و مکان مطلوب هر جلسه درس .
ث) تعداد شاگردان در هر جلسه درس .
ت) تعداد جلسات درس در طول سال تحصیلى .
اول: شیوههاى تدریس درس خارج از جهتشکل درس
در باره این شیوهها توضیح مختصرى مىدهیم و به نقاط قوت و ضعف آنها اشاره مىکنیم .
1 - سبک سامرائى یا مکتب سامرا و یا روش شاگرد محورى
این روش درس خارج میرزاى شیرازى بزرگ رحمه الله است که بعدا در کربلا ادامه یافت، (2) که متاسفانه اکنون در حوزههاى علمیه به فراموشى سپرده است . در این شیوه میرزاى بزرگ رحمه الله فرعى فقهى را مطرح مىکرد و تمامى مطالب مربوط به آن را به کمک شاگردان و با بحثهاى طرفین مورد بررسى قرار مىداد و حتى چیزى را به عنوان «اصول موضوعى» نمىپذیرفت .
در این سبک شاگردان محور بحث هستند و استاد سخنران جلسه نیست، بلکه در پایان به جمعبندى نظریات و نتیجهگیرى مىپردازد .
در این روش شروع درس مشخص بود، اما پایان آن روشن نبود و گاهى تا هفتساعت ادامه مىیافت . (3)
2 - سبک کلاسیک (استاد محورى)
این روش متاخران حوزه نجف و قم است و امروزه متداولترین روش تدریس در حوزه علمیه قم است .
در این سبک، استاد یک فرع فقهى یا اصولى را مطرح مىکند و اقوال و دلایل آن را بررسى مىکند و در پایان نظر خویش را بیان مىکند .
در این شیوه استاد فعال است و مانند یک سخنران عمل مىکند و شاگردان کمتر فعال هستند . (4) این سبک خود به چند قسم فرعى تقسیم مىشود که عبارتند از:
الف) استاد محورى با بحثهاى نامنظم;
ب) استاد محورى با تکیه بر اصطلاحات;
پ) استاد محورى همراه با نظم در مطالب و سادهگویى;
ث) استاد محورى همراه با نوشتن درس و پخش آن بین طلاب .
3 - سبک دو مرحلهاى
در این شیوه درس در دو جلسه برگزار مىشود: در جلسه اول، استاد به صورت روش استاد محورى مطالب را بیان مىکند و به شاگردان کمتر فرصتسؤال و اشکال داده مىشود . ولى جلسه دوم به صورت شاگرد محورى اداره مىشود تا افراد کم استعداد یا ضعیف بتوانند کمبود خود را جبران کنند .
این شیوه، از جهت کیفیتبرگزارى جلسه دوم درس به چند قسم فرعى تقسیم مىشود که عبارتند از:
الف) روش مرحوم آخوند خراسانى رحمه الله : در این شیوه، شاگردان قوى و مستعدتر، درس استاد را براى شاگردان ضعیف، در جلسه دوم تقریر مىکنند و آن را مورد بحث و بررسى قرار مىدهند تا طلاب ضعیف بتوانند بهتر از درس استفاده کنند و ابهامهاى درس براى آنها برطرف شود . (5)
مرحوم آیةالله بروجردى رحمه الله نیز اصرار داشتند تا همین شیوه را در قم پیاده کنند که عملى نشد . (6)
ب) روش مرحوم آیةالله سید محمد باقر درچهاى رحمه الله : ایشان صبحها در مسجد نو اصفهان، درس فقه و اصول تدریس مىکردند و عصرها هم همان درس را براى افرادى که در کلاس صبح حضور نداشتند و یا درس را خوب درک نکرده بودند تکرار مىکردند .
پ) روش جلسه پرسش و پاسخ همراه با درس روزانه: در این شیوه، استاد بعد از جلسه اول درس، ساعتى را تعیین مىکند تا شاگردان در کنار او جمع شوند و پاسخگوى سؤالات و اشکالات آنان مىشود .
ت) روش مرحوم اصفهانى (کمپانى) رحمه الله : در این شیوه، استاد، درس را چند روز قبل مىنویسد و متن آن تکثیر مىشود و در اختیار طلاب قرار مىگیرد . این روش موجب مىشود تا طلاب فرصت پیش مطالعه و دقت و اشکال پیدا کنند و خود را براى بحثبا استاد آماده کنند و در حقیقت این جزوهها جاى یک جلسه درس را مىگیرد . این شیوه براى اولین بار به دست مرحوم کمپانى در نجف اجرا شد (7) و اکنون نیز در حوزه علمیه قم، برخى از اساتید معظم درس خارج از این روش استفاده مىکنند .
ث) استفاده از نوار درسى قبل از درس استاد: برخى از اساتید درس خارج که قبلا یک دوره درس را القا فرمودهاند و به صورت نوار درآمده است . شاگردان مىتوانند قبل از درس از نوار استفاده کنند و به پیش مطالعه درس بپردازند و خود را براى سؤال و اشکال در جلسه درس استاد آماده کنند .
4 - سبک تحقیقى جمعى
در این روش، استاد و شاگرد اصطلاحى مطرح نیست و چند نفر یک موضوع فقهى یا اصولى را انتخاب مىکنند و مورد مطالعه و بررسى قرار مىدهند .
آنگاه در یک جلسه علمى، یافتههاى خود را با دیگران در میان مىگذراند و به نظریات همدیگر اشکال مىکنند و یا در مقابل اشکالات دیگران از نظریات خود دفاع مىکنند، و در نهایت هر کس یک نظرى را انتخاب مىکند . این شیوه خود به چند صورت انجام مىگیرد:
الف) بدون حضور استاد;
ب) با حضور یکى از اساتید درس خارج;
پ) همراه با متن ثابت، مثل جواهر الکلامدر فقه;
ت) بدون متن ثابت، لیکن گاهى یک نفر در یک موضوع تحقیق مىکند و حاصل آن تکثیر مىشود و در اختیار دیگران قرار مىگیرد تا محور بحث قرار گیرد .
این سبک مورد توجه مرحوم عیاشى و علامه مجلسى رحمه الله بوده است (8) و اکنون نیز در جلسات استفتاى برخى مراجع مورد عمل واقع مىشود که از با برنامهترین و جالبترین آنها جلسه تحقیق جمعى مقام معظم رهبرى (دامتبرکاته) است . (9)
در دانشگاهها نیز براى تدوین پایاننامهها، وقتى استاد راهنما تعیین مىکنند، در حقیقت همین روش را دنبال مىکنند .
بررسى: هر کدام از این شیوهها امتیازات خاص خود را دارد، هر چند ممکن است اشکالاتى را نیز در پى داشته باشد .
در این نوشتار کوتاه، فرصت آن نیست که تمامى نقاط قوت و ضعف بیان شود و مورد ارزیابى قرار گیرد ولى ما به برخى از آنها اشاره مىکنیم و قضاوت را به عهده خوانندگان گرامى مىگذاریم .
البته انگیزه ما از طرح این مباحثخردهگیرى بر کسى نیست، بلکه زحمات طاقتفرساى همه اساتید معظم و آیات عظام درس خارج که بحق پرچمداران فقه آل محمد صلى الله علیه وآله هستند، قابل تقدیر است .
پس به نقل برخى از نقاط ضعف و قوت از زبان بزرگان حوزه اکتفا مىکنیم .
الف) نقاط قوت
1 - برخى امتیازات مکتب سامرا
مجتهدپرورى مکتب سامرا معروف است و لذا افرادى مثل آخوند خراسانى رحمه الله ، میرزاى نائینى رحمه الله، شهید شیخ فضل الله نورى قدس سره، سید محمد فشارکى و . . . از دستپروردگان این مکتب هستند . (10)
فعال کردن شاگردان که امروزه مورد توجه روانشناسان تعلیم تربیت است، (11) امتیاز دیگر این مکتب است . همانطور که توجه به تحقیق و دقت و تکیه بر فکر کردن، از نقاط قوت این روش است .
2 - سبک استاد محورى
اداره کلاس درس به صورت منظم و مرتب و نظم در بیان (در برخى اقسام فرعى آن) از نقاط قوت این سبک است .
همانطور که مشخص بودن موضوع درس، موجب مىشود تا مباحثبه زودى به نتیجه برسد و بحث از موضوع خارج نشود .
3 - سبک دو مرحلهاى
فعال بودن شاگردان در جلسه دوم درس باعث مىشود تا عمل یادگیرى بهتر صورت گیرد، همانطور که این جلسات موجب پرورش اساتید قوى براى آینده حوزه و معرفى چهرههاى با استعداد مىشود . همچنین، شاگردان را به مطالعه و دقتبراى حضور در جلسه دوم وادار مىکند .
4 - سبک تحقیقى جمعى
این شیوه، براى افرادى که چند سال درس خارج گذراندهاند و کسانى که بیرون از حوزهها مشغول فعالیت هستند بسیار مفید است و افراد را به فعالیت علمى مفیدى مىکشاند و پیشرفتبیشترى را به دنبال دارد و سبک مجتهدپرورى است، لذا بزرگان بر اجراى آن اصرار دارند . (12)
در حقیقت اگر این سبک تحت نظر استاد صورت پذیرد همان، سبک سامرایى است .
ب) نقاط ضعف
به هر کدام از این شیوهها اشکالاتى وارد کردهاند که احتیاج به بررسى دقیق دارد . تا بتوانیم قضاوت صحیحى ارایه دهیم .
1 - در مکتب سامرایى: نپذیرفتن اصل موضوعى در بحث و مشخص نبودن زمان پایان درس موجب بىنظمى در بحث و خستگى شاگردان مىگردد .
2 - در روش استاد محورى: فعال نبودن شاگردان و عدم فرصت کافى براى سؤال و اشکال کردن و نامنظم بودن یا مغلق گویى در برخى از اقسام فرعى این شیوه مىتواند به عنوان اشکال مطرح شود .
3 - در سبک دو مرحلهاى: این روش وقت زیادى را از اساتید محترم و شاگردان اشغال مىکند .
بررسى بیشتر نقاط قوت و ضعف و بیان بزرگان و مراجع را به فرصت دیگرى موکول مىکنیم .
دوم: شیوههاى تدریس درس خارج از جهت محتوا و کیفیت
الف: چینش و ترتیب درس
1 - روش قدما : تا قبل از مرحوم آیةالله بروجردى رحمه الله براین بود که ابتدا «اصل» در مساله بیان مىشد و سپس دلایل آن بیان مىشد . (13)
2 - روش آیةالله بروجردى رحمه الله : ایشان ابتدا سیر تاریخى مساله را بررسى مىکردند و سپس دلایل مساله را مورد نقد و بررسى قرار مىدادند و اگر دلیلى نبود به سراغ ادله فقاهتى (اصول عملیه) مىرفتند . (14)
3 - روش امام خمینى قدس سره : ایشان ابتدا دلایل مساله را بررسى مىکردند و سپس اقوال علما را تجزیه و تحلیل مىکردند . مىفرمودند: اول ببینیم خودمان از ادله چه مىفهمیم، آنگاه به بررسى نظریات دیگران مىپرداختند . (15)
4 - روش سه بخشى : در برخى از درسهاى حوزه علمیه قم به این ترتیب عمل مىشود:
اول، ذکر اقوال علما در مساله تا سیماى کلى و عمومى مساله روشن شود;
دوم، بیان دلایل موافق و مخالف و نقض و ابرام آنها;
سوم، جمعبندى و نتیجهگیرى .
5 - روش چهار بخشى : این روش نیز در برخى از درسهاى فعلى حوزه علمیه قم مرسوم است که بدین ترتیب عمل مىشود:
اول، ذکر موضوع مساله و تقسیمبندىهاى آن;
دوم، بیان اقوال موافق و مخالف;
سوم، بیان دلایل از قرآن، روایات، عقل، اجماع و نقد آنها و در صورت لزوم بیان اصل در مساله;
چهارم، جمعبندى اقوال و دلایل و نتیجهگیرى .
بررسى: هر کدام از این روشها نقاط قوت و ضعفى دارد که مجال بیان آنها در این مختصر نیست ولى کاملترین روش، شیوه چهارم به نظر مىرسد; هر چند از جهت عدم بیان سیر تاریخى مساله، ناقص است .
ب) سبکهاى خاص در فقه
در تدریس خارج فقه حوزههاى علمیه، روشهاى مختلفى به کار گرفته مىشود که در اینجا به آنها اشاره مىکنیم .
1 - سبک فقه الحدیث
این شیوه درسى آیةالله بروجردى رحمه الله در علم فقه بود . در این روش، براى بررسى یک فرع فقهى به علم «اصول فقه» کمتر توجه مىشود و سعى مىکنند با بررسى پیشینه تاریخى هر مساله و با توجه خاص به علم رجال و طبقهبندى راویان حدیث و برطرف کردن تقطیع احادیث، حکم هر مساله را از احادیث مربوط به آن استخراج کنند . و در صورت ضرورت و لزوم به علم اصول یا اصول عملیه پناه مىبرند . (16)
2 - سبک فقه مبتنى بر اصول
در این شیوه، تکیه اصلى بر اصول است و سعى مىکنند با تکیه بر قواعد اصولى دلایل را بررسى کنند .
در این روش، به علم رجال توجهى نمىشود و گاهى فرضهایى در فقه مطرح مىشود که در طول عمر انسان یک بار هم اتفاق نمىافتد .
لذا برخى از بزرگان براین شیوه خرده گرفتهاند که افراط اصول موجب دورى انسان از فهم عرفى مىشود که شارع، طبق آن سخنان خود را القا فرموده است . (17)
3 - سبک فقه مقارن
این شیوه که یادگار شیخ طوسى رحمه الله است، براستفاده از اقوال عامه و بررسى آنها تکیه مىکند . اولین کتاب در این زمینه، خلاف شیخ است که در آنجا سعى شده تا نظریات شیعه و سنى آورده و مقایسه شود .
این سبک را مرحوم آیةالله بروجردى رحمه الله احیا کرده ایشان همانطور که به شان نزول آیات اهمیت مىداد، به سیر تاریخى و موقعیت صدور حدیث هم اهمیت مىداد . و آن را در فهم احادیث مؤثر مىدانست . (18)
4 - سبک فقه پویا (هماهنگ با زمان و مکان)
این شیوه، از دیرباز مورد توجه علماى شیعه بوده است . آثار تاثیر زمان و مکان در اجتهاد را در فتواى میرزاى بزرگ رحمه الله در تحریم تنباکو مىتوان ملاحظه کرد .
امام خمینى قدس سره این سبک را حیاتى تازه بخشید و فرمود: «زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند» . (19)
البته در مورد مقدار و حدود دخالت زمان و مکان در مصادیق، موضوعات، متعلق احکام و در نتیجه در اجتهاد و صدور حکم و فتوا، بحثبسیار است، (20) ولى این مطالب منافاتى با اینکه فقه پویا یک سبک فقهى است، ندارد .
پ) سبکهاى خاص در اصول فقه
اصول فقه در درسهاى خارج حوزه علمیه با دو روش متفاوت مورد بحث قرار مىگیرد .
1 - سبک فلسفى
بیان مطالب و قواعد اصولى براساس اصطلاحات فلسفى و داخل کردن مباحث فلسفى و حقیقى با مباحث اعتبارى و عرفى اصول، از خصوصیات این روش است . این شیوه در زمان شیخ انصارى رحمه الله کمکم پا به عرضه وجود گذاشت، در حوزه نجف به اوج خود رسید و علم اصول به صورت علم نیمه معقول درآمد که در حواشى مرحوم کمپانى رحمه الله کاملا ظاهر مىشود . (21)
لذا برخى بزرگان براین شیوه خرده گرفتهاند که موجب خلط مباحث اصول و فلسفه شده و از عرفى بودن دوره کرده است و باعث تورم علم اصول شده است .
2 - سبک عرفى
از آنجا که پیدایش علم اصول براى کمک در فهم و تحلیل مفاهیم قرآن و حدیث است و آن دو براساس لغات و اصطلاحات عرف شکل گرفته است .
پس، اساس علم اصول در مباحثخود مثل عام و خاص، مطلق و مقید و . . . مبتنى بر ارتکازات عرفى مردم است .
این شیوه از زمان شیخ طوسى رحمه الله در عده و تا زمان حاضر ادامه داشته است . (22)
شیوههاى تحصیل درس خارج
همانطور که روشهاى تدریس درس خارج گوناگون بود، شیوههاى تحصیل آن نیز متفاوت است . طلاب با توجه به استعداد و ذوق خود، شیوههاى متفاوتى را در درس خارج برمىگزینند که ما آنها را به هفت روش تقسیم مىکنیم:
اول: روش شاگرد محورى
در این شیوه شش مرحله طى مىشود که عبارتند از:
1 - پیش مطالعه، یعنى با توجه به منابع و کتب علماى پیشین، به بررسى اقوال و دلایل هر فرع فقهى یا اصولى مىپردازند و نظریهاى را انتخاب مىکنند .
2 - پیش مباحثه، یعنى قبل از شروع درس با هم مباحثه خود مطلب درس آینده را بررسى مىکنند و بر اشکال به یکدیگر و تبادل نظر مىپردازند .
3 - شرکت در درس استاد با ذهنى که به وسیله پیش مطالعه و مباحثه آماده شده است که گاهى با نوشتن مطالب مهم درس استاد همراه است .
4 - سؤال و اشکال کردن در درس که موجب رفع ابهامهاى ذهنى و یا تصحیح نظریات استاد مىشود و در نهایت، طلبه بدین وسیله نظریه انتخابى خود را در معرض آزمایش قرار مىدهد .
5 - مرور مجدد و مطالعه نظریات و دلایل استاد و انتخاب نظر نهایى به وسیله شاگرد .
6 - نوشتن کامل درس به صورت منقح همراه با خلاصهاى از مطالب مطرح شده که به منظور حفظ و جمعآورى نظریه استاد و شاگرد صورت مىگیرد .
دوم: روش استاد محورى
در این شیوه، طلاب پنج مرحله را در تحصیل درس خارج طى مىکنند:
1 - شرکت در درس و شنیدن سخنان استاد;
2 - نوشتن درس استاد در جلسه درس (بىکم و کاست) ;
3 - مطالعه درس بعد از اتمام جلسه استاد، با توجه به کتابهاى عالمان متقدم و متاخر;
4 - انتخاب نظریه;
5 - مباحثه منظم با دوستان هم درس قبل از شروع جلسه بعدى استاد .
سوم: روش چهار مرحلهاى
این روش، شامل مراحل زیر است:
1 - حضور در کلاس درس;
2 - نوشتن درس استاد در جلسه بدون کم و کاست;
3 - مطالعه نوشتههاى سر درس بعد از درس;
4 - مباحثه با دوستان هم کلاس قبل از درس جدید .
چهارم: روش سه مرحلهاى
این روش، شامل مراحل زیر است:
1 - حضور در درس;
2 - نوشتن درس;
3 - مطالعه درس، بدون مباحثه .
پنجم: روش دو مرحلهاى
این روش، شامل حضور در درس استاد و نوشتن درس مىشود .
ششم: روش یک مرحلهاى
که همان حضور در درس استاد است .
هفتم: شیوه تحقیق جمعى
این شیوه که مخصوص طلاب با سابقه درس خارج است، براى تقویت قوه استنباط و حفظ آن مفید است . ما قبلا در روشهاى، تدریس این شیوه را توضیح دادیم . چرا که این روش اگر با حضور استاد صورت پذیرد، یکى از شیوههاى تدریس محسوب مىشود .
در این شیوه، محققان مراحل زیر را مىگذرانند:
1 - پیش مطالعه براساس یک متن معین;
2 - انتخاب نظریه;
3 - طرح نظریه هر محقق در جمع دوستان هم بحث که همراه با نقد و بررسى و دفاع از آن است;
4 - جمعبندى و نتیجهگیرى پایانى به دستیکى از اعضاى جلسه که به عنوان مدیر داخلى مطرح است .
5 - نوشتن خلاصه بحث .
بررسى: هر کدام از این روشها نقاط ضعف و قوت خاص خود را دارد، ولى ما به اختصار به پارهاى از امتیازها و اشکالهایى که براى این روشها ذکر کردهاند، اشاره مىکنیم:
1 - روش اول (شاگرد محورى) موجب رشد سریع قوه استنباط و اعتماد به نفس طلاب مىشود . در این شیوه، مسایل با تفکر بررسى مىشود و شاگرد فعال است و نحوه گردآورى و سامان دادن به مطالب و ارایه آنها را مىآموزد و محقق بار مىآید . او با نظریات دیگران با احترام برخورد مىکند و نحوه منطقى فکر کردن را مىآموزد و از مرحله بررسى مطالب دیگران مىگذرد و درصدد طرح مطالب تازه برمىآید .
2 - روش پنج مرحلهاى (استاد محورى) : این شیوه، موجب تاخیر در رشد قوه استنباط مىشود . شاگرد آمادگى اشکال و سؤال در جلسه درس را ندارد و در حقیقت استاد فعال است و شاگرد به صورت انفعالى عمل مىکند و گاهى تا پایان درس به دنبال موضوع مىگردد و لذا شاگردان را در فهم مطالب با مشکل روبرو مىکند .
3 - روش چهار مرحلهاى و سه مرحلهاى و دو و یک مرحلهاى: همان اشکالهاى روش پنج مرحلهاى را دارد بعلاوه، اشکالهاى واضح دیگرى نیز دارد; مثل عدم مراجعه به منابع، انتخاب نظریه نکردن، مباحثه نکردن، ننوشتن درس و تنظیم نکردن آن و . . . .
4 - امتیازات روش تحقیق جمعى قبلا گذشت .
کلامى از بزرگان
آیةالله فاضل لنکرانى (دامتبرکاته) که از مراجع عظام و اساتید معظم درس خارج حوزه علمیه قم است، مىفرماید:
آنچه براى یک طلبه مهم است، آن است که علاوه بر اینکه تمامى گفتههاى استاد را در حافظهاش ضبط مىنماید، باید آنها را با معیارهاى فکرى مورد قبول خود سنجیده و صحت و سقم آن را از نقطه نظر خود تشخیص دهد . . . یعنى در همان جلسه درس مساله را تمام کند و شب براى آنکه این مطالب را فراموش نکند آنها را یادداشت کند . (23)
یکى دیگر از اساتید درس خارج مىفرماید:
امام خمینى رحمه الله در درس خود در مسجد سلماسى قم، به طلاب مىفرمودند: اگر بیستسال هم بر سر درس ما حاضر شوید، هیچ نتیجهاى نمىگیرید، مگر آنکه قبل از درس مطالعه کرده و با انتخاب نظریه بر سر درس حاضر شوید . (24)
شیوههاى نوشتن درس
نوشتن درس اساتید (تقریر) از امتیازهاى حوزههاى علمیه است که از زمانهاى دور شروع شده و هنوز هم ادامه دارد .
اولین کسى که اقدام به این کار کرد، مؤلف مفتاح الکرامه بود که درس استادش مرحوم بحرالعلوم را تقریر کرد . (25) و بعدها با کوشش مرحوم آیةالله بروجردى رحمه الله در قم به صورت عادت عمومى طلاب درآمد . (26)
این کار به چند صورت انجام مىگیرد:
1 - نوشتن در جلسه درس به صورت کامل; این شیوه، معمولىترین روشن است که معمولا به همان صورت بایگانى مىشود و گاهى حواشى مختصرى برآن اضافه مىشود .
در این نوشتهها، معمولا ساختار جملات گفتارى - نه نوشتارى - است و به خاطر تند نوشتن مرتب نیست و لذا ارزش علمى چندانى ندارد بلکه در حکم یک نوار ضبط صوت است . لذا، برخى مراجع این روش را مفید نمىدانند . (27)
2 - نوشتن رؤوس و کلیات مطالب استاد در جلسه درس، که براى حفظ مطالب استاد مفید است .
3 - نوشتن مشروح درس استاد بعد از اتمام کلاس .
در این شیوه، شاگرد با توجه به پیش مطالعه و مباحثه، در سر درس گوش مىدهد و یا به سؤال و اشکال مىپردازد و در نهایت نظریهاى را انتخاب مىکند و پس از درس، آن مطالب را به صورت منظم و مستدل مىنویسد و حواشى و نظریات خود را اضافه مىکند .
این شیوه، مورد تاکید بسیارى از بزرگان و موجب گسترش فقه و اصول و پیشرفت علمى بزرگان بوده است . (28) و حتى رهبر انقلاب (دامتبرکاته) مىفرماید:
یکى از عواملى که مرحوم آیةالله العظمى خویى را در کار گسترش فقه و اصول موفق کرد این بود که درسهاى ایشان به شکل منظم و مرتب نوشته مىشد . (29)
4 - نوشتن خلاصه درس بعد از کلاس; این شیوه، وقت کمترى را مىگیرد و مىتواند با روش سوم جمع گردد تا در موقع مراجعه مجدد، مطالب آماده و سریعا قابل دسترسى باشد .
شیوههاى مباحثه درس
مباحثه یکى از امتیازهاى بزرگ حوزههاى علمیه است که بسیارى از مراکز علمى دنیا از آن بىبهرهاند و موجب تثبیت مطالب در ذهن و رفع ابهامهاى درس و جوشش فکرى افراد مىگردد .
در این مورد، طلاب از روشهاى مختلفى استفاده مىکنند .
1 - روش روخوانى
یعنى، در مباحثه روزانه، یک نفر از روى نوشته خود (که در کلاس نوشته است) مىخواند و دیگرى گوش مىدهد .
در یک آمارگیرى نمونهاى که در حوزه علمیه قم به دست نگارنده صورت گرفت، 8معلوم شد که 45% از طلاب این گونه عمل مىکنند .
2 - روش تقریر
در این شیوه، یک نفر مطالب استاد را - بدون خواندن از روى نوشته - براى طرف مقابل تقریر مىکند و مثل یک استاد بیان مىکند و به سؤالات و اشکالهاى او پاسخ مىگوید .
3 - روش نقد و بررسى
برخى از طلاب، در مباحثه بعد از نقل کلمات استاد، آنها را مورد نقد و بررسى قرار مىدهند و با توجه به منابع دیگر به تفکر و تامل پیرامون آنها مىپردازند .
4 - روش تحقیق جمعى
ما این شیوه را در شیوههاى تدریس و نیز در روشهاى تحصیل توضیح دادیم .
5 - روش پیش مباحثه
در این شیوه، طلاب ابتدا موضوع درس روزآینده را مطالعه مىکنند و با توجه به منابع، در مورد اقوال و ادله آن به بحث و بررسى مىپردازند . و یک نفر مثل یک استاد درس آینده را تقریر و استدلال مىکند و به اشکالهاى دوستان خود پاسخ مىدهد و سپس به جمعبندى مطالب مىپردازد . در آمارگیرى که در حوزه علمیه قم به دست نگارنده صورت گرفت 34% از افراد با این شیوه مباحثه مىکنند .
بررسى: هر کدام از این شیوهها نقاط قوت و ضعف دارد و با روشهاى خاص از تدریس و تحصیل سازگار است . ما به برخى از آنها اشاره مىکنیم:
1 - روش اول و دوم براى فهم کلام استاد مفید است و مناسب درسهاى سطح حوزه است .
2 - روش سوم موجب تقویت قوه استنباط افراد مىشود; هر چند براى افراد مبتدى در درس خارج دشوار است .
3 - روش پنجم بهترین نوع مباحثه درس خارج است; چرا که قدرت استدلال و حل مساله و قوه استنباط افراد را تقویت مىکند . ذهن خلاق و فعال مىشود و در حقیقت مرحله نازل تدریس است و قدرت بیان طلاب را تقویت مىکند .
کلامى از بزرگان
یکى از اساتید حوزه مىفرماید:
یک روش مباحثه در درس خارج، همان تقریر درس استاد است; یعنى فقط مىخواهند درس استاد را مباحثه کنند و چند نفر جمع مىشوند و درس را براى یکدیگر تقریر مىکنند; این مرحله نازله مباحثه درس خارج است; البته مفید هم هست، در حد حفظ کردن و تسلط بر مطالب استاد . (30)
تذکر: در اینجا مباحث دیگرى نیز مطرح است که در اینجا مجال تفصیل آنها نیست، ولى مناسب است رؤوس آن مطالب را مطرح کنیم:
1 - زمان و مکان مطلوب براى تدریس و مطالعه .
2 - چگونگى حل یک مساله اصولى یا فرع فقهى .
3 - بهترین هممباحثه کیست؟
4 - چگونه درسها را یادداشت کنیم تا مفیدتر باشد؟
5 - راههاى حفظ قوه استنباط در خارج از حوزههاى علمیه چیست؟
6 - آیا رسیدن به قوه اجتهاد در عصر ما محال عادى است .
7 - زمان مطلوب یک دوره اصول و یا زمان لازم براى حصول قوه استنباط در فقه چقدر است؟
8 - حدمتعارفومعقولتعدادشاگردان درس دردورهسطح وخارجچهاندازهاست؟
9 - تعدادمطلوب جلسات درسى درسال تحصیلى چقدراست؟ آیاصحیح استما 120روز یعنىیک سومسالرادرس بخوانیمودوسومآن یعنى 240 روز تعطیل باشیم؟
امید است این مباحثبا اندیشه دانشوران حوزوى در سایه هدایتهاى قرآن و نور ولایت ائمه اطهار علیهم السلام روشن گردد .
پىنوشت:
1) سوره توبه (9) : 122 .
2) این روش را مىتوان روش سقراطى نامید که او مسالهاى را مطرح مىکرد و با استفاده از گفتگو (دیالوگ) به تکمیل و رفع نقایص آن مىپرداخت (ر ک: تاریخ فلسفه یونان و روم، فردریک کاپلستون، ترجمه مجتبوى، ج 1، ص 127).
3) مجله حوزه، ش 51 ، ص 38 ، ص 87 .
4) ر ک: مجله حوزه، ش 23 ، ص 40 .
5) ر ک: مجله حوزه، ش 51 ، ص 89 - 90 .
6) همان، ش 43 - 44 ، ص 248 .
7) ر ک: همان، ش 30 ، ص 36 .
8) مجله حوزه، ش 52 ، ص 10 .
9) ر ک : مجله فقه اهلبیت علیهم السلام، سال اول، شماره دوم، ص 254 - 264 .
10) ر ک: مجله حوزه، ش 51 ، ص 38 .
11) ر ک: روانشناسى تعلیم و تربیت، دکتر على شریعتمدارى، ص 333 .
12) مجله نور علم، ش 5 ، دوره 4 ، ص 9 .
13) مجله حوزه، ش 47 ، ص 39 .
14) همان .
15) همان، ش 45 ، ص 50 .
16) مجله نور علم، شماره 12 ، ص 92 ; مجله حوزه، ش 40 ، ص 41 و ش 43 - 44 ، ص 248 با تلخیص .
17) مجله حوزه، ش 21 ، ص 48 .
18) مجله نور علم، دوره سوم، ش 6 ، ص 16 - 17 .
19) صحیفه نور، ج 21 ، ص 98 .
20) ر ک: مجموعه آثار کنگره بررسى مبانى فقهى امام خمینى قدس سره، کتاب دوم، (اجتهاد و زمان و مکان)، مقاله ششم، ص 145 - 227 دیدگاهها در باره تاثیر عنصر زمان و مکان بر اجتهاد، از نگارنده .
21) مجله نور علم، ش 12 ، ص 91 .
22) مجله حوزه، ش 51 ، ص 102 .
23) مجله نور علم، دوره سوم، ش 8 ، ص 23 .
24) این مطلب را آیةالله مؤمن (دامت عزه) حضورا براى نگارنده نقل کردند .
25) مجله حوزه، ش 51 ، ص 91 .
26) همان، ش 43 - 44 ، ص 248 .
27) ر ک: مجله نور علم، شماره 8 ، دوره 3 ، ص 23 ، سخنان آیةالله فاضل لنکرانى (دامتبرکاته).
28) ر ک: مجله حوزه، ش 43 - 44 ، ص 248 و ش 1 ، ص 20 .
29) همان، ش 53 ، ص 27 .
30) روزنامه جمهورى اسلامى، شماره 3869 ، ص 12 .