زن روی دیگر سکه انسان است؛ رکن خانه هستی و هموارکننده راه زندگی است. انعکاس تصورات و باورهای اجتماعی گذشته پیرامون زن در برخی از آثار ادبی و اشعار شاعران بزرگ در عرصه های ادبیات فارسی و عربی نقش محوری و تعیین کننده ای داشته است. تا آنجا که این شاعران بسیاری از مکنونات و منویات خود را از راه عشق به زن بیان می کرده اند، و بر مسائل معنوی زنان مانند تعلیم و تربیت، آزادی، فضل، قناعت، پرهیزگاری و پاکی، هنر و عرفان و... تأکید بسیاری دارند. این تأکید حاصل تمایز دیدگاه های ادیبان فارسی و عربی معاصر به زن با دیگر دوره هاست و نتیجه اش در بسیاری مسائل معنوی، انسانی و اجتماعی نمایان است. چنانکه در پاره ای موارد، زنان شاعر، زبانی مردانه، تقلیدی و فاقد تشخیص را برای خود برگزیده اند. در مقاله حاضر تلاش می شود دیدگاه های شاعران و اندیشمندان بزرگ معاصر فارسی و تازی در مورد زن بررسی شود.