در این جستار برآنیم تا با رویکرد تحلیل گفتمان از دو منظر ساختاری و موضوعی پیکره لطیفه ها را در زبان فارسی و زبان روسی مبتنی بر آرای رابرت لیو1 با تقسیم بندی به دو دسته زبان شناختی و غیرزبان شناختی و نظریه کاراسیک2 مبنی بر دسته بندی تحلیل معنایی و نشانه شناسی3 با روش استقرایی4 موردبررسی قرار دهیم. هدف از انجام این پژوهش شناسایی زبان ابزارهای تولید لطیفه ها با توجه به تفاوت ساختار واژگانی زبان روسی به عنوان زبان تصریفی5 و زبان فارسی به عنوان زبان پیوندی 6 (گفتنی است که این دو زبان در سطح نحو به پیوندی و تحلیلی نیز شناخته می شوند) است. فرضیه پژوهش مبتنی بر وجود تنوع زبان ابزارهای تولید لطیفه روسی با نسبت بیشینه در برابر زبان فارسی به دلایل پیش تر گفته شده در دسته بندی زبان شناختی و تأثیر مؤلفه های فرهنگی و ارزشی در تولید لطیفه های غیرزبان شناختی است. این پرسش مطرح می شود که با توجه با ساختار هر یک از زبان ها کدامین ابزار مشترک و کدام اختصاصی است؟ بیشینه و کمینه هر کدام از آن ها در این دو زبان کدام است؟ در انتهای بررسی پیکره های طنزآمیز، زبان ابزارهای دستوری (زبان شناختی) و در دسته غیرزبان شناختی مقوله های جنسیت زدگی، قومیتی و سیاسی در دو زبان شناسایی شدند. بسامد نمونه های زبان شناختی به طور معناداری در دو زبان کم تر از دسته غیرزبان شناختی است و نمونه های جنسیت زده و سیاسی از بیشینه آشکاری در برابر سایر زیرگروهای معنایی لطیفه ها برخوردارند.