دیالکتیکِ ایدئولوژی و اتوپیا: مقایسه گریِ گفتارِ آدمیت و کسروی درباره ی نقشِ اتوپیای سوسیال دموکراسیِ انقلابی در جنبشِ مشروطه خواهی در دوره ی مجلسِ اوّل (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
هدفِ مقاله ی حاضر آن است که پیش فرض های معرفت شناختیِ گفتارِ آدمیت و کسروی درباره ی نقشِ اتوپیای سوسیال دموکراسیِ انقلابی در دوره ی مجلسِ اوّل را بنابر چارچوبِ تحلیلی-تفسیریِ «دیالکتیکِ ایدئولوژی و اتوپیا» محلِ پژوهش قرار دهد تا به پاسخِ این پرسشِ اصلی دست یابد که آیا آدمیت و کسروی توانستند تاریخ نگاری ِ خویش درباره ی جنبشِ مشروطه خواهی را از ابتلا به «ناهمسازیِ ایدئولوژیک» و «ناهمسازیِ اتوپیایی» در امان نگه دارند؛ اگر توانستند، چگونه و بر چه مبنایی چنین کردند؟ یافته های پژوهش گویای آن است که آدمیت جنبشِ مشروطه خواهی را یک «رخدادِ تحقّق یافته ی به پایان رسیده» می داند. کشاکش های سیاسی-اجتماعیِ زاییده ی اتوپیای سوسیال دموکراسیِ انقلابی جنبشِ مشروطه خواهی را دستخوشِ دگرگونی کرد، اما آدمیت برمبنای عقل باوریِ بوروکراتیک و قانون سالار ایدئولوژیِ دموکراسیِ سیاسی را به کار می گیرد تا این دگرگونی را پنهان نماید. این «پنهان گری» گویای آن است که جنبشِ مشروطه خواهی در تاریخ نگاریِ آدمیت مبتلا به «ناهمسازیِ ایدئولوژیک» است. کسروی مشروطیّتِ ایران را میوه ی بِهنگام می داند، ولی میوه ای «خام». اتوپیای سوسیال دموکراسیِ انقلابی با موقعیتِ انضمامی ِ ایران و ایرانیان نسبتی نداشت. این جدایی به اتوپیا مجال می دهد تا از مواجهه با مسائلِ انضمامیِ زندگیِ اجتماعی در جامعه ای ازپیش بوده بگریزد. این «واقعیت گریزی» گویای آن است که مشروطیّتِ ایران نه میوه ی «خام»، بلکه میوه ای نابهنگام بود. بدین سان، جنبشِ مشروطه خواهی در تاریخ نگاریِ کسروی مبتلا به «ناهمسازیِ اتوپیایی» است.The Dialectic of Ideology and Utopia: The Comparison of the Discourse of Adamiyat and Kasravi about the Function of the Utopia of Revolutionary Social Democracy in the Constitutional Movement during the Period of the First Parliament
The aim of the present article is inquire into the epistemological presuppositions of the discourse of Adamiyat and Kasravi about the Function of the Utopia of Revolutionary Social Democracy during the period of the First Parliament on the basis of the analytical-interpretational perspective of “the Dialectic of Ideology and Utopia” in order that get at the answer of the main question which were Adamiyat and Kasravi able to guard their historiography about the Constitutional Movement against “the Ideologic Contradiction” and “the Utopian Contradiction”; if yes, How and on what ground did they do that? The research findings show that Adamiyat knows the Constitutional Movement an event has been realized and ended. The political-social conflicts due to the Utopia of Revolutionary Social Democracy changed the Constitutional Movement, but Adamiyat on the basis of the Bureaucratic and Constitutional Rationalism uses the Ideology of Political Democracy to hide this change. This “Concealment” means the Constitutional Movement is suffer with “the Ideologic Contradiction” in Adamiyat’s historiography. Kasravi believes the Persian Constitutional is the fruit of in season, but an “unripe” fruit. the Utopia of Revolutionary Social Democracy did not have a relation to the concrete position of Iran and Iranian. This separateness lets the Utopia in order to escape encounter the concrete problems of social existence in a society that has-been. This the “unreality” means the Persian Constitutional was not the unripe fruit, but was the fruit of out of season. Thus, the Constitutional Movement is suffer with “the Utopian Contradiction” in Kasravi’s historiography.