آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۸۳

چکیده

متن

 
آشنایى با ادیان بزرگ, حسین توفیقى. ناشر: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانى دانشگاه ها (سمت) و مؤسسه فرهنگى طه و مرکز جهانى علوم اسلامى, چاپ, بهار 1379, وزیرى, 176ص.
ویلیام مونتگمرى وات, اسلام شناس برجسته و استاد مطالعات عربى و اسلامى دانشگاه ادینبوراى اسکاتلند, در یکى از آخرین آثار خود که به فارسى نیز ترجمه شده است, مى نویسد: (به رغم وجود افراد تندرو در ادیان مختلف, دیدگاه شخصى من این است که در نیاى امروز, ادیان دیگر هماورد و یا دشمن هم نیستند; بلکه باید بیاموزند که به چشم شریکى به هم بنگرند که باید [به کمک هم] مسائل مشترک را حل و فصل کنند. چنین مشارکتى, جز از رهگذر اندیشه گفت وگوى ادیان دست یافتنى نیست. این شیوه انواع مختلف گفت و شنود را در بر مى گیرد: از مباحثه بین چند دوست صمیمى گرفته تا گفت وگویى که شوراى جهانى کلیساها سازمان دهى مى کند….) 1 همو مى افزاید: (جایگاه دین در دنیاى جدید و در مواجهه با مسائل پیچیده دهکده جهانى, از مسائل عمده عصر حاضر است که با تمام دوران گذشته تاریخ بشر تفاوت دارد. در این عصر که سکولاریزم فراگیر شده و عقلانیت مسلط غربى بر آن است تا دین را نادیده بگیرد, کوشش براى یافتن مبانى نظرى همبستگى ادیان و بازیابى حقایق اصیل و مشترک دینى, تلاش شایسته اى است که مى تواند پاسخگوى نیازهاى انسان معاصر باشد.)2
کتاب (آشنایى با ادیان بزرگ) و هر اثر دیگرى که بر حجم آشنایى پیروان ادیان مختلف با همدیگر بیفزاید, گامى مؤثر در حل (مسائل عمده عصر حاضر است.)
همان طور که از وات نیز نقل کردیم, مشارکت در ادیان در حل مسائل مشترک و گشایشگرى در معضلات زیستى ـ اندیشگى, جز از رهگذر اندیشه گفت وگوى ادیان دست یافتنى نیست. اما شرط اول قدم در چنین گفت وگوهایى, آشنایى هاى اجمالى و گاه تفصیلى از آموزه ها و تاریخچه هم دیگر است. بدون چنین آگاهى و مطالعاتى, مشکل مى توان به نتایج مطلوب و مفید بار یافت. از این رو باید آثارى مانند (آشنایى با ادیان بزرگ) (کتاب حاضر) را مغتنم شمرد و زمینه را براى طرح گسترده تر و عمیق تر این دست مباحث گشود.
نویسنده محترم کتاب, جناب آقاى حسین توفیقى على رغم مطالعات بسیار در ادیان و آشنایى با آموزه هاى دین هاى بزرگ, کمتر دست به قلم برده و آثارى را به چاپ سپرده اند. چنان که در مقدمه ناشران آمده است, (کتاب آشنایى با ادیان بزرگ) به منظور معرفى ادیان بزرگ و زنده جهان در قالب دو واحد درسى, براى دانشجویان الهیات و همچنین جهت استفاده طلاب علوم دینى, تدوین یافته است. دانش پژوهان در این کتاب, علاوه بر شناخت اهم عقاید, شعائر, اخلاقیات و دیگر موضوعات مطرح در ادیان بزرگ جهان, با تاریخچه مختصر آنها و تأثیر آنها بر فرهنگ بشر آشنا مى شوند.
آقاى توفیقى در بررسى هریک از ادیان, به تناسب اهمیت آنها, برجسته ترین و مهم ترین نکات را یادآور شده و از ذکر موارد غیر مهم و غیر ضرورى خوددارى کرده است. بدین لحاظ حجم کتاب, نسبت به موضوع و اقتضاى آن, بسیار کم برگ است.
در همان مقدمه, علت اهتمام بیشتر به دو دین یهود و مسیحیت این گونه توجیه شده است: (اشتراک ما مسلمانان در پیشینه و زمینه هاى فرهنگى با دو دین یهود و مسیحیت, موجب شده است تا شناخت دقیق تر آن دو دین براى ما اهمیت بیشترى پیدا کند. از طرفى سیطره فرهنگ غرب مسیحى, و ضرورتِ مواجهه صحیح و از سر آگاهى با آن, اقتضاى شناخت بیشترى از مسیحیت را دارد. افزایش ارتباط و بیشتر شدن ضرورت گفت وگوى ادیان, به ویژه ادیان ابراهیمى, بر اهمیت آشنایى با یهودیت و مسیحیت مى افزاید.)3
باز در همان مقدمه براى نپرداختن به اسلام در این کتاب, آشنایى خوانندگان با اسلام نام برده شده است. اما به نظر مى رسد, چون نام کتاب آشنایى با ادیان بزرگ است, جا داشت به یکى از دو صورت زیر, یادى از اسلام نیز مى شد:
1. نویسنده فاضل کتاب مى توانست, فشرده اى از تعالیم اسلام را یادآور شود و بدین ترتیب, کتاب خود را به قله کمال نزدیک تر کند.
2. غیر از آن, مباحث تطبیقى و ذکر برخى آموزه هاى قرآن و اسلام از منظر سنجش و همگرایانه به نظر مفید مى آید. بازگویى پاره اى از عناصر مهم دین اسلام که وجهى براى ذکر آنها در چنین کتابى وجود دارد, بر فایده و رازگشایى آن مى افزود. بدین ترتیب هم کتاب, خالى از ذکر دینى بزرگ نمى شد و هم نکات و مطالب تکرارى به خواننده تحویل نمى گردید.
نویسنده محترم کتاب درباره آشناسازى مردم با ادیان مختلف, معتقد است (سنت پیامبران الهى, به ویژه پیامبر بزرگوار اسلام و خاندان پاک او پیوسته همین بوده است و منابع اسلامى بر آن گواهى مى دهند.) از این رو وضعیت جدید (درک ضرورت آشنایى با ادیان) براى کسانى که از سرچشمه زلال اسلام سیراب مى شوند, به هیچ رو تازگى ندارد. 4اما این که چه حادثه اى موجب شده است که پیروان ادیان بزرگ به فکر آگاهى هاى عمیق تر و بیش تر از ادیان گوناگون بیفتند, موضوع پیش گفتار کتاب است: (یکى از دستاوردهاى عصر ارتباطات, آگاهى یافتن مردم از باورهاى دینى دیگران است. اکنون که سدهاى پولادینِ جدایى فرو ریخته است, رهبران ادیان و مذاهب, بیش تر و بهتر از گذشته با یکدیگر ارتباط برقرار مى کنند و براى تفاهم [بیشتر از گذشته] مى کوشند. این شیوه بر رفتار پیروان ادیان تأثیر خواهد گذاشت و آنان نیز با یکدیگر رفتارى مسالمت آمیز خواهند داشت و براى یکدیگر حق حیات قائل خواهند بود.)5
مباحث آغازین کتاب, در (کلیات) آمده است. در آن جا از تعریف دین و مذهب و ملت و شریعت, دین از نظر جامعه شناسان, مراحل دین, فایده تاریخ ادیان و دسته بندى ادیان سخن مى رود. 6 وى براى مطالعه در تاریخ ادیان, پنج فایده مى شمارد; بدین قرار:
1. ارضاى حس کنجکاوى;
2. استفاده از تاریخ ادیان در دیگر رشته هاى علوم انسانى; زیرا میان شاخه هاى علوم انسانى پیوند آشکارى وجود دارد.
3. بهره بردن از آن در برقرارى ارتباط با افراد و جوامع گوناگون;
4. تعمیق باورهاى دینى در دینداران; زیرا آنان با وقوف بر کژى ها و ناهنجارى هاى ادیان رقیب, مى توانند درستى و راستى دین موروثى خود را ثابت کنند.
5. فهم درست اعتقادات دینى ملت ها. 7
در دسته بندى ادیان نیز جنبه هاى گوناگون در طبقه بندى ادیان را یادآور مى شود و با نظرداشت آن جنبه ها, قاطبه ادیان را مى توان در یکى از دسته هاى زیر گنجاند: ادیان ابتدایى; ادیان قدیم; ادیان پیشرفته; ادیان ساده; ادیان فلسفى, ادیان وحیانى; ادیان غیر توحیدى; ادیان توحیدى; ادیان سامى; ادیان آریایى; ادیان خاور دور. بدیهى است که بسیارى از این اقسام در یکدیگر تداخل دارند. نویسنده دوازده اثر را در کتابنامه این بخش (کلیات) با ذکر مشخصات کتاب شناختى آنها یادآور مى شود.
براساس آنچه در دسته بندى ادیان ـ در کلیات ـ آمده است, نویسنده مهم ترین ها را در طول کتاب به بحث مى گذارد و بدین رو درباره هشت دین یا هشت دسته از ادیان اطلاعاتى به دست مى دهد; بدین قرار: ادیان ابتدایى; ادیان ملل گذشته, ادیان هند; ادیان چین و ژاپن; ایران باستان; یهودیت; مسیحیت; ادیان عرب قبل از اسلام.
ادیان ابتدایى که در بخش دوم کتاب, موضوع بحث قرار مى گیرد, دین هایى است که به شکل کاملاً بسیط و ابتدایى نزد انسان هاى پیشین شناسایى شده اند. نویسنده نخستین نشانه هاى موجود از دین را گرایش به پرستش طبیعت مى داند و این باور را به نظر پژوهشگران مستند مى کند. 8در همان ادیان ابتدایى, با همه پراکندگى و آشفتگى و دورى آنها ـ به لحاظ زمان ـ از ما, توانسته اند عناصر مشترکى بیابند که جناب توفیقى, آنها را چنین برمى شمارد: اعتقاد به خدا و خدایان; نیاکان پرستى; جادو و قربانى. 9
توتم (نشانه اى که از قبیله حمایت مى کند) تابو (محرمات قبیله) مانا (اشیایى که داراى نیرو و اثرند) آنیمیسم (جان پرستى) فتیشیسم (جادو) و اساطیر (توجیه گر پدیده ها و اشیا) برخى از ادیان ابتدایى است که نویسنده درباره هریک توضیحى را به اجمال مى آورد. 10در کتابنامه این بخش, مشخصات کتاب شناختى هفت اثر فارسى و انگلیسى آمده است.
با بررسى ادیان مصر که یکى از کشورهاى معروف جهان باستان است, مباحث بخش سوم کتاب, آغاز مى شود. از میان (ادیان ملل گذشته) که عنوان این قسمت از کتاب است, ادیان مصر, بابِل, یونان و روم, مطمح نظر نویسنده بوده است. وى آنگاه که به موضوع ادیان در مصر مى پردازد, از پیدایش دین و گوناگونى آن در مصر قدیم, اسطوره خدایان سه گانه اوزیریس و ایزیس و هوروس, پرستش آفتاب و پرستش فرعون سخن مى گوید.11
تحول و دگرگونى دیانت ابتدایى در بابل, خداى سه گانه و خداى آشور را در ادیان بابل بر مى رسد و در ذیل یونان, از آیین یونانیان باستان, اساطیر, پیدایش فلسفه و عقاید عامه, سخن مى رود. مشابه همین بررسى ها را درباره ادیان روم شاهدیم. (ص30)
حدود 3500 سال پیش, قومى که خود را آریا (Arya) یعنى نجیب و شریف مى خواندند, از آسیاى مرکزى به اطراف رود سند (در جنوب پاکستان کنونى) مهاجرت کردند و با پیشروى به سوى مشرق, سرزمینى را که بعداً هندوستان نامیده شد, در معرض تاخت و تاز خود قرار دادند. در همان روزگار دسته اى دیگر از قوم آریا به سرزمینى مهاجرت کردند که پس از آن ایران نام گرفت. دسته اى دیگر از قوم آریا در اروپاى کنونى منتشر شدند.12 نویسنده محترم کتاب با این مقدمه, بررسى هاى اجمالى خود را درباره ادیان هندوستان آغاز مى کند و پیش از همه هندوییسم را برمى رسد. به گفته وى, آیین هندو در قدیم, دین برهمایى خوانده مى شد که به برهما, خداى هندوان اشاره مى کرد. (همان) وى مى افزاید: (هندوییسم, شکل تکامل یافته آنیمیسم است و به همین دلیل بنیانگذار آن شناخته شده نیست. این آیین گونه اى فرهنگ, آداب و سنن اجتماعى است که با تهذیب نفس و ریاضت همراه شده و در تمدن و حیات فردى و جمعى مردم هندوستان, نقش بزرگى داشته است.) 13اصول آیین هندو عبارت است از: اعتقاد به کتاب هاى باستانى و سنت هاى دینى برَهْمَنا و پرستش خدایى که به ظهور آنها در دوره هاى قدیم عقیده دارند. اعتقاد به تناسخ و رعایت مقرراتِ طبقات اجتماعى در معاشرت و ازدواج, همچنین احترام به موجودات زنده, مخصوصاً گاو از اصول آن دین است. برخى از معروف ترین خدایان هندو عبارتند از: آتش, آسمان, قادر متعال, وحشتناک, دلپذیر و آبى پر رنگ. 14 نزد هندوها, کتاب هایى مقدس اند که به وداها شهرت دارند.
دومین آیین در هندوستان, جین است که اخلاقیاتِ بسیار شگفتى دارند; از جمله تحریم پوشیدن لباس. (گاندى رهبر انقلاب هندوستان, تحت تأثیر این آیین, لباس هاى دوخته ایام جوانى را کنار نهاد و تنها از مقدارى پارچه سفید استفاده مى کرد. ویل دورانت در جلد اول تاریخ تمدن که در زمان حیات گاندى تألیف شده است, در بحث از آیین جین حدس مى زند که گاندى سرانجام تحت تأثیر این مذهب, از طریق خودکشى به عمر خود پایان دهد. اما وى با گلوله یک هندوى متعصب کشته شد و براى اثبات یا ابطال حدس این مورخ فرزانه فرصتى پیش نیامد.) 15
بودیسم, سومین مذهب رایج در هندوستان است. نویسنده بحث خود را درباره این آیین قدیمى, از سرگذشت بودا آغاز مى کند. تأسیس نظام, فلسفه بودا, اخلاقیات, فرقه هاى بودایى و کتب بودایى موضوعات این بخش از کتاب است. به گزارش نویسنده, بودا براى رسیدن به مقصود, هشت قانون زندگى را تعلیم مى داده است; بدین قرار: ایمان درست; سخن درست; کردار درست; کار درست; کوشش درست; اندیشه درست; تمرکز درست حواس. اما اخلاقیات نزد بوداییان, همان دستورهاى نه گانه اى است که بودا به پیروان خود, توصیه کرده است: پرهیز از آزار جانداران, پرهیز از دزدى, پرهیز از بى عفتى, پرهیز از دروغ, پرهیز از مستى, پرهیز از بدگویى, پرهیز از خودخواهى, پرهیز از نادانى و پرهیز از دشمنى.
آیین سیک, آخرین دینى است که در بخش (ادیان هندوستان) موضوع سخن کتاب است. پس از آن نوبت به ادیان چین و ژاپن مى رسد و نویسنده وارد بحث درباره کنفوسیانیسم, تائوییسم و شینتو مى شود.16
گفتار ششم کتاب درباره ایران باستان است و بحث از آیین مغان, آغاز مى شود. (مغان, سکنه بومى ایران بوده اند و پس از ورود آریاییان سرزمین خود را تسلیم آنان کرده اند. واژه المجوس که در زبان عربى به زردشتیان اطلاق مى شود, از همین کلمه (مُغ) مى آید.)17 دیگر آیین ایرانیانِ باستان, مهرپرستى است. درباره این آیین کهن ایرانى, نویسنده یادآور مى شود که (بسیارى از اعتقادات و آیین هاى مسیحیت از مهرپرستى گرفته شده است.) 18
سومین دین مهم ایران باستان, دین زردشت است. براى پروراندن مطلب, مباحث کتاب درباره دین زردشت از سرگذشت زردشت, تعالیم او و کتابش اوستا آغاز مى شود و پاره اى از آموزه هاى او افزوده مى گردد.
مانویت, چهارمین دین ایرانى است که نویسنده درباره آن مى نویسد: (مانویت در فاصله ظهور مسیحیت و اسلام پدید آمد و در مدت کوتاهى فراگیر شد و پیروانى پرشور و با اخلاص گرد آورد. این آیین, ترکیبى است از اعتقادات صابیان, بوداییان, زردشتیان و مسیحیان. اصول عرفانى و انسانى این آیین به گسترش آن شتاب داد و آن را در شرق تا چین و در غرب تا مرکز اروپا پیش برد. حاکمان ایران و روم و سرزمین هاى دیگر با مانویان از در خصومت درآمدند و دسته دسته آنها را کشتند و سرانجام, محکمه تفتیش اروپا, آخرین گروه مانویان را در قرن سیزدهم میلادى نابود کرد.) 19
مزدک, قیام او و دیدگاهش, آخرین بررسى در ادیان ایران باستان است. (ص70) نویسنده در پایان بخش ادیان ایران باستان, 20 مأخذ را در کتابنامه ذکر مى کند.20
هفتمین گفتار کتاب به (یهودیت) اختصاص دارد. در این گفتار, نویسنده نخست شرحى از عبرانیان مى دهد. سپس درباره حضرت ابراهیم(ع), اسماعیل(ع), اسحاق(ع) و یعقوب(ع) سخن مى گوید. (عبرانیان در آغاز قومى صحرانشین بودند و نخستین اقامت آنان در شهرها در زمان حضرت یوسف(ع) بود. صحرانشینى در اعتقادات و مراسم دینى آن قوم تأثیر فراوانى داشت. هنگامى که حضرت موسى(ع) آنان را از دست فرعون نجات داد, مجبور شدند مدت چهل سال در صحراى سینا بمانند, ولى پس از آن پیوسته در شهرها به سر مى بردند و تمدنى را پایه گذارى کردند که میراث گران بهاى قوم یهود شد. مسیحیت نیز زاییده همین تمدن است.) 21 سرگذشت زندگى موسى(ع) و تأسیس یهودیت مباحث بعدى این بخش است. شرحى درباره الواح (ص80) و گوساله پرستى (ص81) زمینه را براى بحث در باب تورات آماده مى کند. درباره کتاب مقدس, نخست منابع آن را برمى رسد و پس از آن عهد عتیق را مى شناساند. (ص84) درباره عقاید یهودیان و اعتقاد آنان به خدا مى خوانیم: (نام خاص خدا در دین یهود یَهْوَه یعنى باشنده (موجود) است. این نام بسیار احترام دارد و بر زبان آوردن آن حتى از طریق قرائت تورات حرام است. بر اثر این تحریم, کسى تلفظ حقیقى آن را نمى داند و گاهى در کتاب هاى علمى مغرب زمین, از باب احتیاط آن را بدون حرکت ثبت مى کنند.) (ص88) ماجراى تشکیل حکومت بنى اسرائیل و انبیاى آنان, موضوع مباحث بعدى است. سپس نویسنده از تأثیر عقاید مزدَیَسنى و فرهنگ پارسى بر یهودیان, سخن به میان مى آورد و همچنین اعیاد آنان را برمى شمرد. فرقه هاى مهم و مشهور یهودى را نیز یادآور مى شود که عبارتند از: فرکیسان, صدّوقیان, سامیران, اِسِنیان, قانَویان, قارئون و دونْمه.
از عقاید رایج و اصیل یهودى, انتظار مسیحا است. (یهودیان در سراسر تاریخ محنت بار خود هرگونه خوارى و شکنجه را به این امید بر خود هموار کرده اند که روزى مسیحا بیاید و آنان را از گردابِ ذلت و درد و رنج رهاند و فرمانرواى جهان گرداند.) 22
کتاب بزرگ یهودیان که احادیث و احکام یهود را در بر دارد, تَلْمود نام دارد. این کتاب حاوى دستورهاى دینى براى زندگى صحیح و داستان ها و شواهدى از پیشوایان یهود یا بزرگان اقوام مختلف است. (ص105) مقدار زیادى از مطالب تلمود در کتب اسلامى پراکنده شده و برخى مسلمانان شمارى از آنها را بى چون و چرا پذیرفته اند. این گونه روایات را در فرهنگ اسلامى, (اسرائیلیات) مى خوانند. این کتاب دائرةالمعارف پرمحتواى یهودیت و منبع فقه یهود بوده است. تلمود به علت مخالفتِ مسیحیان با آن, در پاره اى از دوران ها با خطر محو مواجه شد; ولى بالاخره پس از تلاش بسیار یهودیان اینک نسخه هایى به چاپ سپرده مى شود. 23
یهودیت در اروپا, یهودیت در عصر جدید و پیدایش صهیونیسم و تأسیس دولت اسرائیل, از مباحث پایانى بخشِ یهودیتِ کتاب حاضر است. درباره صهیونیسم مى نویسد: (یهودیت, تبلیغ ندارد; زیرا یهودیان دین خود را نعمتى الهى مى دانند که مخصوص نژاد بنى اسرائیل است. با این وصف اگر کسى یهودى شود, او را مى پذیرند. در تلمود توصیه شده است که هرگاه کسى بخواهد یهودى شود باید ذلت هاى این قوم را به او تفهیم کرد تا اگر مردِ این میدان نیست, پا در آن نگذارد. تحمیل یهودیت به ندرت وجود داشته است. یهودیان معمولاً مردم را به صهیونیسم دعوت مى کنند [نه دین یهود].)24
باب هشتم کتاب, مسیحیت را مى کاود و سخن را بررسى از عصر ظهور عیسى ـ علیه السلام ـ و پیشگویى ظهورى وى و سرگذشت او آغاز مى کند. (ص111) سپس اجمالى از سرگذشت و ماجراهاى زندگى حضرت یحیى (پیامبر جوان و پر آوازه بنى اسرائیل) را مى گوید و از حضرت عیسى(ع) نقل مى کند که: (به تکرار, حضرت یحیى را ستوده و در گفتگو با مخالفان خود با استناد به سیرت پسندیده آن پیامبر از نام نیک وى بهره برده است.) (ص113) تا این که سخن به قیام عیسى ـ على نبیّنا وآله وعلیه السلام ـ و عیساى انقلابى مى رسد و این که (هنگامى که عیسى به سى سالگى رسید, به بشارت دادن آغاز کرد. تعلیم اساسى وى دو بخش داشت: 1. توبه کنید; یعنى از گناه دست بردارید و به سوى خدا برگردید; 2. ولایت و سرپرستى خدا (ملکوت آسمان) را بر زندگى خود پذیرا شوید.) 25
سرانجامِ حضرت عیسى (صلیب یا عروج) به اجمال گزارش مى شود و پاره اى از مهم ترین حوادث زندگى او نقل مى گردد: دعوت به دفاع مسلحانه; تحقیر پادشاه; خدا و قیصر; ستیز با دین به دنیافروشان; نمایش قدرت و…. 26
(طبق تعالیم اناجیل, عیسى مصلوب شد, روى صلیب مرد و او را دفن کردند. پس از سه روز خدا او را از مرگ برخیزاند. وى چندین بار بر شاگردان خود ظاهر شد, سپس به آسمان رفت. در روز عید گلریزان, روح القدس در رسولان حلول کرد و پس از ایشان جماعتى را پدید آورد که در طى قرون و اعصار, رسالت عیسى را به دوش داشتند و چون او عمل مى کردند.) (ص123) مراد از رسولان در تعابیر انجیل, همان حواریون در قرآن است که عبارتند از: شمعون (پطرس), اندریاس (برادر پطرس), یعقوب, یوحنا, فیلپس, بَرتولما, توما, متّى, یعقوب پسر حَلفى, تِدّى, شمعون غیور و یهودا. (ص124) به گفته اناجیل, همان طور که عیسى(ع) پیشگویى کرده بود, همه رسولان در مورد او لغزیدند و هنگام دستگیرى وى, او را رها کردند و گریختند. در بررسى حالات و مقامات حواریون, نویسنده موقعیت هریک را معلوم مى دارد و یادآور مى شود که حضرت عیسى پطرس (شمعون) را به جانشینى خود برگزیده بود, اما رسول دیگرى به نام پولُس عملاً موقعیت بهترى پیدا کرد و معمار مسیحیت کنونى شد. (ص124) اندیشه هاى پولس میان رسولان تنش آفرید و درگیرى هاى وى با پطرس و سایر رسولان, در کتاب اعمال رسولان و رساله هاى خود او منعکس شده است.
(پایه گذارى کلیسا) مبحث بعدى این گفتار از کتاب است. (موفقیت وى (عیسى) در آن زمان بسیار ناچیز بود; اما به خاطر پایه گذارى کلیسا یعنى جامعه مسیحى که از چند شاگرد تشکیل شده بود, پس از رفتن وى و با گذشت سالیان دراز, اندک اندک دینى که به او منسوب بود, پا گرفت. از نظر تاریخ نگاران نقش پولس که پس از وى مسیحى شد, در ترویج مسیحیت بسیار مهم است. ولى مسیحیان نقش روح القدس را در این کار مهم مى دانند.)27
به گفته نویسنده, جامعه مسیحیت که توصیف آن در کتاب عهد جدید آمده است, کلیساى رسولان نامیده مى شود و مقصود از آن, جامعه رسولان و نسل اول مسیحیت است. این جامعه از نظر زمانى به تقریب, فاصله سال هاى 30 تا 100 میلادى, یعنى از عید گلریزان تا تدوین آخرین بخش کتاب مقدس را در بر مى گیرد.
کتاب مقدس مسیحیان, موضوع سخن و بررسى دیگرى در این گفتار است. نخست از تقسیم کتاب مقدس به عهد جدید و عهد عتیق یاد مى کند و وجه این نامگذارى را چنین مى نویسد: (مسیحیان معتقدند خدا با انسان دو پیمان بسته است: یکى پیمان کهن, به وسیله پیامبران پیش از عیسى مسیح و دیگرى پیمان نو است که عیسى آن را برقرار کرد. عهد جدید به زبان یونانى نگارش یافته است. مجموع کتاب هاى عهد عتیق و عهد جدید 66 کتاب است.) (ص128) محتوا و ساختار انجیل از مباحث این قسمت از کتاب است که نویسنده به اجمال بسیار بدان ها مى پردازد. سپس درباره اعتبار کتاب مقدس سخن مى گوید. وى این بررسى را از سه دیدگاه سامان مى دهد: دیدگاه کلیسا, دیدگاه دانشمندان بى طرف و دیدگاه مسلمانان.
دیدگاه کلیسا: همه مسیحیان, همیشه و همه جا معتقد بوده و هستند که اناجیل کنونى زندگینامه و سخنان حضرت عیسى(ع) است که متّى, لوقا, مرقس و یوحنّا آنها را نوشته اند. (ص132) و تمام القاب و احترامات شایسته یک کتاب آسمانى را نسبت به آن روا مى دارند. 28
دیدگاه دانشمندان بى طرف: دانشمندان عصر ما به دلیل بى اعتقادى به ماوراى طبیعت, کتاب مقدس را صرفاً نوشته اى قدیمى مى دانند که به دست انسان هایى پدید آمده است. (ص136)
دیدگاه مسلمانان: مسلمانان از دیرباز معتقد بوده اند تورات و انجیلى که خدا نازل کرده است, دستخوش تحریف قرار گرفته و مسائلى مانند بشارت به ظهور حضرت ختمى مرتبت(ص) از آنها حذف, و خرافاتى چون جسمانیت خداى متعال به آن افزوده شده است. (ص136)
به همین مناسبت, نویسنده مسأله تحریف عهدین را از نظرگاه قرآن برمى رسد. پس از آن پاره اى از مهم ترین اعتقادات مسیحى را برمى شمارد. تثلیث, فدا, هفت آیین مقدس, تعمید, تأیید, ازدواج مسیحى, اعتراف, تدهین, عشاى ربانى از دیگر اعتقادات مسیحى است که در کتاب حاضر, کانون بحث و بررسى است. (ص156)
آن گاه نویسنده علل انتشار مسیحیت را مى کاود و دو علت را به اختصار یادآور مى شود: (دو عامل در رشد و گسترش دین [مسیحیت] مؤثر افتاده است: یکى تحمل فشار و آزار و دیگرى تبلیغ.) (ص157)
مباحث بعد کتاب بدین قرارند: بروز اختلافات کلامى; مسیحیت در روم; جدایى در کلیسا; امپراتورى مقدس; رهبانیت; اصلاح مذهبى; فرقه هاى مسیحى; کلیساى کاتولیک; کلیساى ارتدوکس; کلیساى پروتستان و دین مسیح در عصر حاضر. 29
به مناسبت بحث از اصلاحات مذهبى در مسیحیت, سخن از (مارتین لوتر) و (شوراى واتیکان) به میان مى آید و درباره وضعیت دین مسیح در عصر حاضر مى نویسد: (مسیحیت از آغاز تاکنون دینى شدیداً تبلیغى بوده است. مبلغان این آیین به سراسر جهان رفته و کامیابى هایى به دست آورده اند. آنان در آموختن زبان هاى مختلف و ترجمه کتاب مقدس و تهیه جزوات تبلیغى رنگارنگ بسیار کوشا هستند. دولت هاى غربى نیز از این فعالیت هاى تبلیغى حمایت کرده اند.) (ص171)
آخرین گفتار کتاب درباره (عرب قبل از اسلام) است. این بخش از کتاب به اجمالِ تمام (چهار صفحه) به شش نکته اشاره مى کند: دیانت اعراب در عصر جاهلیت; خدایان اعراب; ایمان به الله; ارواح آزاردهنده; صابیان عقاید و آراى صابیان. 30
گزارش کتاب مفید, خواندنى و آسانیابِ (آشنایى با ادیان بزرگ) را با نقل عباراتى از پشت جلد کتاب (آینده ادیان) نوشته پل تیلیخ درباره اهمیتِ نگاه تاریخى به ادیان, پایان مى بخشیم.
(پل تیلیخ, فیلسوف و الهیدان اگزیستانسیالیست و پروتستان مذهب آلمانى تبار که بزرگ ترین مفسّر مسیحیت در فرهنگ آمریکا است, در چهار سخنرانى اى که در کتاب پیش گفته گرد آمده اند و آخرین آنها واپسین سخنرانى عمر پرثمر او است, در مقام توضیح و اثبات این مدعا است که آینده بشر از ساحت و منظر دینى, عارى و خالى نیست. (انسان متجدد امروز شدیداً نیازمند نگرشى تاریخى است که در عین این که پذیراى آینده است, آرمان هاى واقع نگرانه اى داشته باشد. دین نیرویى است که مى تواند چنین نگرش تاریخى اى عرضه کند. از این رو, هرگز از میان نخواهد رفت. نهایت آن که این بدیل پذیرى دین, هم مى تواند آدمى را به ژرفاى دینى راستین هدایت کند و هم ممکن است او را به شبه دین هایى سوق دهد که آفریده هاى خود او است و کمابیش دنیا زده اند. براى این که شق دوم پیش نیاید, لازم است که دستگاه هایى که شأنشان تبیین, دفاع و تبلیغ دین است, براى حفظِ هویت حقیقى دین, به سنّت متوسل شوند و به جاى آن که در پى افزودن بر گستره نفوذ خود باشند, بر ژرفاى آن بیفزایند.)31
پی نوشت ها:
1 . حقیقت دینى در عصر ما, ترجمه ابوالفضل محمودى, ص115ـ116 .
2 .همان, مقدمه.
3 . آشنایى با ادیان بزرگ, ص 10 .
4 . همان, ص11 .
5 . همان.
6 . همان, ص 13 ـ 16 .
7 . همان.
8 . همان, ص18 .
9 . همان, ص20 .
10 . همان, ص 21 ـ22 .
11 . همان, ص 26 .
12 . همان, ص 31 .
13 . همان, ص 32 .
14 . همان, ص 33 .
15 . همان, ص 43 .
16 . همان, ص 53 ـ 60 .
17 . همان, ص 61 .
18 . همان, ص 62 .
19 . همان, ص 67 .
20 . همان, ص 71 .
21 . همان, ص 76 .
22 . همان, ص 101 .
23 . همان, ص 106 .
24 . همان, ص 108 .
25 . همان, ص 114 .
26 . همان, 121 .
27 . همان, ص 126 .
28 . همان, ص 131 .
29 . همان, ص 157 ـ 171 .
30 . همان, ص 173 ـ 176 .
31 . ر.ک: پل تیلیخ, آینده ادیان, مترجم: احمدرضا جلیلى, مقدمه.

تبلیغات