تمرکززدایی با مفهوم انتقال و یا واگذاری قدرت و اختیارات تصمیم گیری از مراکز قدرت و نهادهای وابسته به سازمان های مستقل از دولت، دارای ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است. امروزه فن آوری های جدید به عنوان یکی از حیاتی ترین اجزاء سازمان های تجاری، صنعتی و خدماتی و یک عامل استراتژیک برای توسعه اقتصادی کشورها مطرح است. گروهی از متفکران، فن آوری های جدید را قلب تولید ثروت در سازمان های مختلف به شمار می آورند و ارائه خدمات و محصولات قابل رقابت درعرصه رقابت جهانی را برای تمامی بنگاه های اقتصادی، بدون بهره گیری از فن آوری های هایتک مورد نیاز، تقریبا غیرممکن می دانند. فن آوری های پیشرفته از دیرباز به عنوان یکی از عناصر اساسی تولید و توسعه مطرح و همواره با رشد دانش بشر در حال تغییر بوده است. کسب فن آوری های پیشرفته، فرآیندی بسیار مهم برای سازمان هایی است که تمایل به نوآوری های فنی دارند چرا که این نوع فن آوری ها بر عملکرد سازمان ها مستقیما تأثیرگذارند و نقش به سزایی در دستیابی به اهداف سازمان ایفا می نمایند. با توجه به اهمیت و نقش فن آوری های جدید در ایجاد مزیت رقابتی برای سازمان ها، یکی از مسائل اساسی در خصوص اینگونه فن آوری ها، شیوه دستیابی و به کارگیری آن هاست. در این مقاله با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و اطلاعات کتابخانه ای اثرگذاری فن آوری های جدید بر تمرکززدایی از ساختار تصمیم گیری و نظام های دیوانسالار مدیریت دولتی بررسی می گردد.