آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

و قصه چنین آغاز شد. دیواری شکافته شد. زنی بیرون آمده و کودکی در آغوشش بود. این تصویر یکی از کم‌نظیرترین روایت‌هاست از تولد مردی که جریان تاریخ را تغییر داد و شمایل و میراثی از خود باقی گذارد که حتی منکرانش نیز متحیر و مستحیل آن هستند. علی‌(ع) چگونگی زیستن، یقین داشتن و انسان بودن را به کامل‌ترین و در عین‌حال زیباترین شکل برای انسان‌هایی باقی گذارد که حافظه‌شان پر است از اوصاف و اعمال او. این است که از علی(ع) شخصیتی می‌سازد که از مرزهای زمان عبور کرده و چنان مانا و باشکوه باقی می‌ماند که بسیاری مسیر رستگاری و آداب بزرگی را در سایه او جست‌وجو می‌کنند. اویی که در میدان جنگ، چنان بر کافران و منافقین و... حمله می‌برد که تاریخ اسلام و ادبیات برآمده از آن پر است از وصف‌های این رزمیدن.

در اُحد و در حالی‌که رسول مهر زخم خورده، چون کوه پای محکم می‌کند، زخم می‌زند و زخم برمی‌دارد اما اجازه نمی‌دهد تا خصم به پیشوایش نزدیک شده و کار خود پیش برد و هم اوست که در قابِ روایت فداکاری، می‌خسبد بر جای پیامبر و خم به ابرو نمی‌آورد و این فقط بخش کوچک و خردی‌ست از حماسه علی بودن. یگانه‌گی و تک بودن، این صفت بارها و بارها درباب او نوشته و آورده شده و بوده‌اند و هستند و خواهند بود مادرانی که قصه این مرد تنهای معصوم را در گوش فرزندان خود زمزمه کنند و احساس غروری را سینه به سینه منتقل کنند که عشق به علی در دل و جان می‌نشاند. و همین زمزمه‌ها‌ست که گاه چنان در روح می‌نشیند که مردانی از تبار او به وجود می‌آورد تا جهان را جای بهتری برای زیستن و بودن کنند.

انسان‌هایی که چنان دل به مهر ابن ابوطالب داده‌اند و چنان در اندیشه‌اش متحیرند و حیران که در روزگار سخت‌تر شده ما به جای پای پس کشیدن، دم فروبستن و کار از کف نهادن به پا می‌‌شوند و به سیره ابوتراب، مقابل ظلم و خیره‌سری قدعلم می‌کنند. علی چنین آموزاند پیروان خالص خود را و چه سخت بوده است این پیروی که مردان بزرگ گاه در میانه راهش، ناتوان مانده و بازگشته‌اند. فقط با روایت‌های پرشمار و موثری که از زندگی و اعمال مبارک حضرت سینه به سینه، کتاب به کتاب و حافظه به حافظه منتقل شده می‌توانیم تصویر مرد تنهایی را ببینیم که گاه سر به چاه برده و سخن می‌گوید و گاه یتیمان بر زانو نشانده و با مهر به ایشان می‌نگرد.

گاه قبضه شمشیر دودم در کف چنان می‌کند که در وصف ناید و گاه ... چه می‌توان گفت؟ چه می‌توان وصف کرد و چقدر می‌توان مقابل این وجود باشکوه مقاومت کرد و اعتراف به دوست داشتن و مهرش نکرد که حُب‌ علی امری‌ست که به هر جانی آتش زده و شرمسار گناه و زشتی‌اش می‌کند. روز ولادت او، یادآور دوباره نوعی زیستن است که در آن انسان می‌تواند به جایی رسد که غیر از خدا هیچ نبیند و در خلوت عبادتش چنان غرقِ یار شود که تیری بر پای نیز نتواند خللی در این وصل به وجود آورد. روز ولادت این اسوه و این مثال انسانیت و تعبد را بر همگان شادباش می‌گوییم که تاریخ را آبرو بخشید و مقام انسان را به جایی رساند که همگان در اوصاف آن متعشقند و مبهوت.

تبلیغات