این مقاله در پی آن است که آیا نظریه های معماری محمل مناسبی برای اندیشه معماری بوده اند؟ منظور از اندیشه معماری تفکرات معماران در هنگام طراحی و اجرای ساختمان است، همچنین مباحثی که در دانشکده های معماری طرح می شود. به این منظور ابتدا صورت های گوناگون اندیشه معماری را تعریف می کند؛ نخست اندیشیدن معمار با قواعد برخاسته از عالم معماری، دوم اندیشه صاحب نظران با قواعد برخاسته از اندیشه، و سوم آن چیزی در معماری که بر شناخت و هستی مخاطبان اثر می گذارد. از میان محصولات معماری (ساختمان و طرح ها و متن ها) متن های نظری را به عنوان صریح ترین محمل اندیشه معماری مورد بررسی قرار می دهد. نظریه های معماری را با نظریه های علمی و هنری مقایسه می کند تا دریابد اندیشه ای که در قالب نظریه در می آید ناگزیر از در نظر گرفتن کدام قواعد است. تنها بخشی از اندیشه معماری در نظریه های معماری یافت می شود که بتواند در قالب زبان درآید. بخشی از اندیشه معماری در صورت ساختمانی معماری و در رابطه اش با محیط حاضر است. در نهایت رابطه نظریه های معماری را با شاخه های دانش می سنجد تا امکاناتی که نظریه های معماری برای اندیشیدن در معماری فراهم کرده است، آشکار شود. نظریه پل ارتباطی اندیشه معماری با دیگر صورت های شناخت است و از این طریق دامنه تصورات معماری را گسترده کرده است.