مطالعات پیشین نشان داده اند که پیش بینی موفقیت یا عدم موفقیت مالی شرکت ها با توجه به نسبت های مالی آنها امکان پذیر است و الگو های رگرسیونی به عنوان ابزارهای تخمین، کارآمدی خود را اثبات کرده اند. ولی اینکه کدام الگو و روش تخمین در شرایط مختلف پاسخگو است به عنوان موضوع این پژوهش، مورد بررسی قرار گرفته است. هدف این تحقیق بررسی کارایی دو الگوی تحلیل رگرسیون لوجیت و تحلیل ممیزی چند متغیره جهت پیش بینی موفقیت یا عدم موفقیت شرکت ها است. با توجه به هدف بیان شده به دنبال آزمون فرضیه « کارایی دو روش رگرسیون لوجیت و تحلیل ممیزی در تشخیص توانمندی مالی شرکت ها تفاوت معناداری دارند و رگرسیون لوجیت کاراتر و توانمندتر از الگوی تحلیل ممیزی است » هستیم. در این تحقیق داده های مربوط به 12 نسبت مالی در شرکت های ناموفق (براساس ماده 141) و شرکت های خارج شده از بورس، هرکدام در مقابل شرکت های موفق در الگو های لوجیت و تحلیل ممیزی قرار گرفته و تخمین زده شده اند و در نهایت نتیجه گرفته شد که با داده های مربوط به یک سال قبل از سال مبنا، الگوی تحلیل ممیزی کارآمدتر عمل می کند و با داده های دو سال قبل از سال مبنا الگوی لوجیت کارآمدتر عمل می کند؛ ولی در مجموع تفاوت معناداری بین این دو الگو وجود ندارد.