کتاب های درسی اصلی ترین برنامه هر حکومت برای شکل دادن به افکار نسل جدید کشور به منظور به اهداف بلندمدت می باشد. در این راستا کتاب های آموزشی تاریخ به دلیل پیامدهای سیاسی و اجتماعی از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
با جدایی منطقه قفقاز از ایران، روس ها برای قطع ارتباط فرهنگی ملت های منطقه با ایران برنامه های گسترده ای به مورد اجرا گذاشتند که نقطه عطف این اقدامات، حذف زبان و خط فارسی و عربی و رسمی کردن الفبای سیریلیک در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی در دوره استالین بود. از دهه سوم قرن بیستم هم شکل جدیدی از تاریخ نویسی که بر مطالب غیرمستند بنا شده بود ایجاد شد که شاخصه های بارز این نوع تاریخ نویسی تقابل با ظرفیت های فکری موجود در منطقه ازجمله تعلق خاطر به ایران و اسلام بود. با فروپاشی شوروی و استقلال جمهوری آذربایجان نیز نه تنها تاریخ نویسی مستقل از شوروی در این کشور شکل نگرفت بلکه قالب های تعریف شده تاریخ نویسی در دوره شوروی با شدت بیشتری در این کشور تعمیم و گسترش یافت. عامل سوق دادن جمهوری آذربایجان به تاریخ نویسی غیرمستند را می توان نداشتن پشتوانه تاریخی دیرینه و در نتیجه سابقه کم حکومت مداری دانست.
این مقاله با بررسی کتب درسی تاریخ کلاس های پنجم، نهم و یازدهم و هم چنین دو کتاب دانشگاهی قصد تبیین این رویکرد را دارد.