آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

لبنان در کنار سوریه، عراق و فلسطین و تا حدی افغانستان از معضلات اصلی سیاست خارجی آمریکا در حال حاضر به شمار می‌رود. مطالعه عملکرد آمریکا در موارد فوق نشان می‌دهد شباهت‌هایی در نحوه مواجهه آمریکا با مسایل این کشورها وجود دارد. بعد از یازدهم سپتامبر 2001 و مطرح کردن ایده خاورمیانه بزرگ، آمریکا کم‌وبیش به دنبال ایجاد تغییرات دموکراتیک در کشورهای خاورمیانه و از جمله متحدان خود بود، اما نتیجه اصرار بر اجرای این سیاست‌ها در عمل آن چیزی نشد که آمریکا انتظار داشت: در عراق شیعیان قدرتمندتر شدند، در لبنان حزب‌الله موقعیت بهتری پیدا کرد و در فلسطین حماس برنده انتخابات شد. معلوم شد تغییر سیاست خارجی سنتی آمریکا در منطقه چندان هم آسان نیست.

در این میان اهمیت لبنان در این است که به ماکتی از تضاد منافع و سیاست‌های قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای تبدیل شده است. شکاف‌های مذهبی میان مسلمانان و مسیحیان از یک طرف و میان شیعیان و سنی‌ها از طرف دیگر و میان دروزی‌ها با سایر گروه‌ها در کنار اختلافات و انشعاب‌های داخلی مسیحیان، شیعیان، سنی‌ها و دروزی‌ها باعث شده است جامعه لبنان به یک جامعه کاملا چندپاره تقسیم شود. در این میان تغییر موازنه قوای داخلی به نفع شیعیان و تا حدی سنی‌ها در دو دهه گذشته نیز نظم شکننده را با چالش‌های جدی مواجه کرده است.
 
هر چند نظریه‌پردازان دموکراسی در خاورمیانه معتقدند کشورهای کوچکی مثل اردن، لبنان و کویت (موسوم به JKL) به دلیل مسلط نبودن یک دولت اقتدارگرا و به تعبیری ناتوانی دولت‌ها در تسلط بر جامعه ظرفیت تبدیل شدن به یک نظام دموکراتیک را دارند (در مورد لبنان هم بحث دموکراسی انجمنی مطرح می‌شود)، اما واقعیت آن است که چنین کشورهایی آسیب‌پذیری‌های جدی هم دارند که می‌تواند روند دموکراسی را در آنها با اختلالات جدی مواجه کند. در مورد لبنان اصلی‌‌ترین آسیب توان مداخله بازیگران خارجی در سیاست داخلی آن است.
 
به گونه‌ای که تفکیک این دو از یکدیگر گاه بسیار مشکل می‌شود. به خاطر این مسایل بودکه آمریکا در پی همراهی حافظ اسد با ائتلاف رهبری آمریکا در سال 1991، دست سوریه را در لبنان باز گذاشت و سیاست دلجویی را به امید همراه کردن سوریه با خود در پیش گرفت. این سیاست در عین حال که فرصت‌هایی را برای آمریکا به وجود آورد، حاوی تهدیداتی نیز بود. با کشته شدن رفیق حریری زخم‌های کهنه لبنان دوباره سر باز کرد. وضعیت کنونی لبنان در اصل رقابت دو محور موثر در خاورمیانه است.
 
از یک طرف محور آمریکا- اسرائیل و اعراب محافظه‌کار را داریم و از سوی دیگر محور ایران- سوریه و حزب‌الله را. هدف اصلی محور نخست تبدیل لبنان به مدلی برای ایجاد تحولات مورد نظر خود در خاورمیانه است. اما نه با استراتژی قبلی در چارچوب طرح خاورمیانه بزرگ بلکه با یک ضداستراتژی یا به عبارتی توسل به اقداماتی که زمانی مورد انتقاد آمریکا و اروپا بود. در این راستا ترور رهبران حزب‌الله و مخالفان آمریکا و اسرائیل، ضربه زدن به زیرساخت‌های نظامی و مخابراتی، حمله به سوریه و محدود کردن فضای مانور ایران و سوریه در عراق در دستور کار آمریکا و اسرائیل و متحدان آنها قرار گرفته است.
 
اما به دلیل بازتاب‌های منفی احتمالی این نوع اقدامات، آمریکا و اسرائیل تلاش می‌کنند تا حد امکان از انجام مانور تبلیغاتی و رسانه‌ای کردن آنها خودداری کنند. علنی کردن دلایل حمله اسرائیل به سوریه در شهریور 1386 در اردیبهشت 87 آن هم توسط رئیس‌جمهور آمریکا نمونه‌ای از این مورد است. این روش‌ها را کم‌وبیش مخالفان آمریکا ابداع کرده بودند و اکنون آمریکا در حال الگوبرداری از این روش‌هاست و به همین خاطر می‌توان از ضداستراتژی در مقابل استراتژی گروه‌های مخالف آمریکا سخن گفت. اقداماتی نظیر ترور عماد مغنیه، ترور رهبران حماس، قطع خطوط ارتباطی حزب‌الله، دستگیری مقامات ایرانی در عراق، حمله به شهرک صدر و نظیر اینها بیشتر از آنکه استراتژی آنهایی باشد که در راس قدرت‌اند، استراتژی آنهایی است که فاقد قدرت‌اند.

به تعبیر فوکویی استراتژی‌های مزبور بیشتر از آنکه استراتژی قدرت باشند استراتژی مقاومت‌اند. به همین دلیل مدت زمانی طول خواهد کشید تا نیروهای مخالف آمریکا با ضداستراتژی آمریکا مقاله کنند و این برهه زمانی از نظر آسیب‌پذیری آنها بسیار حساس می‌باشد. اگر نیروهای مقاومت نتوانند شرایط را سریع تحلیل کرده و استراتژی مناسبی اتخاذ کنند، احتمال تضعیف آنها بسیار جدی می‌باشد. لبنان دراین میان اهمیت ویژه‌ای دارد.
 
اگر ضداستراتژی جدید آمریکا در وضعیت پیچیده لبنان جواب بدهد و موثر واقع شود، همین ضداستراتژی در عراق و فلسطین هم به کار گرفته خواهد شد. اقدام اخیر حزب‌الله می‌‌تواند تلاش برای رونمایی از ضد استراژی آمریکا و اسرائیل در لبنان و یک حرکت پیش‌دستانه برای‌ آزمون میزان جدیت آنها باشد. اگر این اقدام حزب‌الله موثر واقع شود، پیش‌بینی حرکت‌های بعدی در عرصه شطرنج سیاست لبنان و تا حدی کمتر خاورمیانه تسهیل می‌شود.
 

تبلیغات