در دنیای معاصر و موازی با تحولات فرهنگی، اقتصادی و فناوری، نقش های جنسیتی درون خانواده نیز دگرگون شده است. این پژوهش با هدف مطالعه ی تغییر نقش مردان در خانواده با توجه به تفسیر و تجربه خود مردان انجام شد. برای اجرای تحقیق، از روش تحقیق نظریه ی داده بنیاد(گراندد تئوری) استفاده کردیم. میدان مطالعه، شهر یزد بوده و در فرایند گردآوری داده ها، 30 نفر مرد ساکن یزد با روش نمونه گیری هدفمند و دردسترس در تحقیق مشارکت داشتند. از مصاحبه نیمه ساختاریافته برای گردآوری داده ها و از کدگذاری نظری برای تحلیل داده ها استفاده کردیم. در کدگذاری اولیه 34 مفهوم از مصاحبه ها استخراج و در آخر ۵ مقوله ی اصلی ساختیم. براساس یافته ها، نقش مرد در خانواده شامل فرایند گذار به برابری و دموکراتیزه شدن است و سایر اعضای خانواده نقش برجسته تری در ساختار قدرت پیدا کرده اند. مردان از تعریف نقش سنتی خود فاصله گرفته و به دگرگونی ذائقه ی مردانه و محدودسازی خویشتن پرداخته اند. رسانه ، آموزش، شهرنشینی، اشتغال زنان و سبک زندگی مصرف گرایانه ی معاصر، از جمله شرایطی است که زمینه ی این تحول را فراهم کرده است. سیطره ی مادی گرایی، سهم خواهی شرکای نقش و معنا سازی نوین از مردانگی از جمله پیامدهای این تغییرات است.