در این مقاله، ابتدا با تکیه بر دو تعریف و توصیف دکتر شفیعی کدکنی از شعر، اولا" «زبان» به مثابه ی یکی از عنصرهای سازنده و نیز بستری که «شعر چونان حادثه ای در آن روی می دهد»، بررسی گردیده و ثانیا" به نقش ارتباطی و یگانه ساز آن در میان «نجواگر و شنونده»، اشاره شده است.
بنابراین، مباحثی نظیر تفاوت زبان شعر و زبان روزمره، «نارسایی زبان در القای ما فی الضمیر»، «زبان و اندیشه» و «زبان و جامعه» به اختصار مورد بحث قرار گرفته است.
در پی این مباحث به،کهن گرایی شفیعی کدکنی و استفاده ی قابل ملاحظه اش از واژگان محاوره و محلّی به مثابه ی عنصرهای زبانی، واژه های مشتق و مرکّب متن و طرز ساخت آن ها، ساختارهای نامتعارفی نظیر جمع بستن اسامی، بیرون هنجارهای شناخته شده ی زبان، صفت و ساختار و جنبه های زیبا شناختی آن و به طور کلی مسایلی که عدول از قواعد دستور را نشان می دهند، اشاره شده است.
سرانجام با طرح مساله ی «زبان و زیبایی» و تحلیل برخی از ترکیب های اضافی تشبیهی و استعاری و نیز ترکیب های پارادوکسی متن، این نوشته را به پایان برده ام.