نویسندگان: الهه کولایی
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

حادثه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نه‌تنها در کل جهان، که در روسیه وحتی جمهوری‌های پیرامون آن، به گونه‌ای با «توهم» رقم خورد. به واقع میراث هفت دهه تقابل با نظام سرمایه‌داری برای مردم جمهوری‌های شوروی و نیز رهبران آنها، این توهم را ایجاد کرده بود که با از میان رفتن حزب کمونیست، شرایط برای دموکراتیک شدن این کشورها و سپس انتقال آنها به نظام سرمایه‌داری به خوبی فراهم خواهد شد. تحت تاثیر تبلیغات شدید سرمایه‌داری، بویژه آمریکا، غرب‌گرایان روسی چنین می‌پنداشتند که آمریکا برای رفع مشکل عقب‌ماندگی تکنولوژیک روسیه و کاهش دشواری‌های گوناگون گریبانگیر آن کشور به یک شریک و همراه جدی و پایه‌کار تبدیل خواهد شد. از نظر داخلی هم مساله فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تحت عنوان ایجاد واحدهای مستقل سیاسی از یکدیگر تفسیر شد که نهایتا واژه کشورهای مستقل مشترک‌المنافع انعکاس یافت به طوری که این مجموعه کشورها، در نهایت قرار بود که جایگزین اتحاد جماهیر شوروی باشند. من معتقدم که فروپاشی توهمی بیش نبود.
 
ملی‌گرایان روس و معتقدان به کمونیسم، فروپاشی را یک فاجعه قلمداد کردند؛ ولی باید زمان می‌گذشت که رهبران ملی‌گرای جمهوری‌های استقلال‌یافته، به دشواری‌های ناشی از رویداد تازه پی ببرند. دشواری‌هایی که در جنگ داخلی تاجیکستان، جنگ در قره‌باغ و درگیری‌های خونین قومی در شمال قفقاز خود را به نمایش گذاشت. با فروپاشی اتحاد شوروی، نظام سرمایه‌داری یک رقیب قدرتمند را از میدان تنازعات جهانی به در کرد. اگرچه این نکته قابل توجه است که بذر فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را «استالین» ـ شخصا ـ در سرزمین شوراها کاشت آن زمان که سیاست‌های سرکوب‌گرایانه و اقتصاد دستوری را در این کشور پایه‌گذاری و تثبیت کرد.
 
همانگونه که مشخص است البته آمریکا نیز، به عنوان رهبر نظام سرمایه‌داری از هیچ تلاشی برای به نابودی کشاندن اتحاد شوروی خودداری نکرد تا جایی که در دهه 1980، «رونالد ریگان»، رئیس جمهور محافظه‌کار آمریکا، طرح «جنگ ستارگان» را که‌امروز هم سلف او «جورج بوش» از نسل نومحافظه‌کاران آمریکایی در قالب سپر دفاع موشکی اروپا آن را دنبال می‌کند، اساسا برای تشدید مسابقه تسلیحاتی به روش اقتصاد بیمار اتحاد شوروی طراحی و اجرا کرد. به این ترتیب آمریکا تلاش کرد که از طریق تشدید مسابقه تسلیحاتی، بودجه‌هایی که در واقع باید برای رفاه و ارتقای استانداردهای زندگی در اتحاد شوروی تخصیص می‌یافت به بخش نظامی و دفاعی منتقل سازد. رهبران اتحاد جماهیر شوروی نیز البته در این دام گرفتار آمدند.
 
فروپاشی شوروی، فروپاشی دولتی اقتدارگرا و تام‌گرا بود که حتی حوزه تفکر و مسائل شخصی شهروندان را نیز در قلمرو قدرت خویش داشت. دولتی که حریمی برای شهروندان اتحاد شوروی قایل نبود و در پی ساختن انسان‌هایی کلیشه‌ای و یکسان طبق استانداردهای حزب کمونیست اتحاد شوروی بود. فروپاشی دولت شوروی، فروپاشی نظامی بود که قواعد حاکم بر فطرت انسانی را منکر شده بود؛ نظامی که هیچ‌گاه به پذیرش واقعیت تن نداد تا آنگاه که واقعیت به صورت سیلی به گوش رهبران آن نواخته شد.

تبلیغات