چکیده

تضعیف سطح دل بستگی به محل سکونت در محلات معاصر شهری به واسطه استفاده از الگوها و سبک های شهرسازی و معماری غیربومی طی دهه های اخیر آن هم به شکلی متمرکز بر مؤلفه های صرفاً کالبدی منجر به بروز سکونتگاه ها و محیط هایی با کمترین میزان برخورداری از حضور پذیری در فضاهای جمعی، تعاملات و مراودات اجتماعی شده است. حال آنکه به نظر می رسد درگذشته یکی از اصلی ترین ویژگی های هر محله وجود ارتباط تنگاتنگی میان مؤلفه های سازنده محیط و حس دل بستگی به مکان بوده است. محله شهرک دانشگاه یزد یکی از محلات جدید در بافت معاصر این شهر است که به نظر می رسد در شکل دادن به ارتباط بین ساکنین و محیط مسکونی ناکام مانده و با مشکلاتی نظیر کاهش ارتباط ساکنین، شکل نگرفتن خاطرات جمعی و رویدادهای گروهی، کاهش حس تعلق و وابستگی و همچنین افول حس دل بستگی ساکنین به محیط سکونت خود درگیر است. هدف اصلی این پژوهش شناسایی و ارزیابی شاخص های مؤثر بر دل بستگی به محله مسکونی در شهرک دانشگاه یزد است. روش پژوهش از نوع پیمایشی و همبستگی بوده و از پرسشنامه جهت جمع آوری اطلاعات و همچنین از منابع کتابخانه ای و مطالعات میدانی به منظور تکمیل داده های موردنیاز بهره گرفته شده است. از روش رگرسیون چند متغیره برای تجزیه وتحلیل داده ها و تبیین شدت تأثیر شاخص ها بر دل بستگی به محله در نرم افزار SPSS استفاده شده است. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که در بین متغیرهای مطالعه شده، 8 متغیر (ویژگی های سکونتی، تعاملات اجتماعی، حضور پذیری، احساس فردی، احساس جمعی، کالبدی، معنایی و کارکردی) دارای رابطه مستقیم و معنی دار با ارتقای دل بستگی به محله از سوی ساکنین هستند. در میان این متغیر، ویژگی های سکونتی (بتا 463/0)، تعاملات اجتماعی (بتا 431/0) و احساس جمعی (بتا 402/0) به ترتیب از بیشترین سطح معنی داری برخوردارند و تنها متغیر ویژگی های شخصی (بتا 031/0) دارای رابطه معنی داری با ارتقای دل بستگی به محله از سوی ساکنین نمی باشد.

تبلیغات