آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۶

چکیده

متن

پژوهش حاضر در دو مقطع کلی به شناسایی و معرفی مقاتل و نگاشته‏های مربوط به تاریخ عاشورا از آغاز تا عصر حاضر می‏پردازد. در مقطع نخست در دو بخش سامان یافته که در بخش اول آن به شناسایی و معرفی فهرست‏وار مقاتل از آغاز تا قرن هفتم پرداخته و در بخش دوم، آثار موجود در تاریخ عاشورا تا قرن هفتم به صورت توصیفی معرفی شده است. اما مقطع دوم که درباره مقاتل و نگاشته‏های قرن هشتم تا چهاردهم است، نیز شامل دو بخش است. در بخش نخست، پس از بیان یک مقدمه، به شناسایی و معرفی چند اثر مهم از قرن هشتم تا عصر حاضر پرداخته و در بخش دوم مهم‏ترین آثار قرن‏های اخیر که نقش بسزایی در تحریف و ارائه گزارش نادرست و جعلی و در برخی موارد، افسانه‏ای، درباره قیام عاشورا داشته‏اند، شناسایی و معرفی شده است. چنان‏که در شماره پیشین گفته شد، به سبب گستردگی این پژوهش، این نوشتار در سه قسمت، ارائه می‏شود. قسمت نخست آن که مربوط به مقطع نخست (از آغاز تا قرن هفتم و شامل دو بخش) است، در شماره پیشین چاپ شد و ادامه آن، یعنی قسمت دوم، در این شماره به چاپ می‏رسد. اما قسمت سوم آن که مربوط به مقطع دوم است، در شماره بعدی به چاپ خواهد رسید.
واژگان کلیدی: امام حسین علیه‏السلام، عاشورا، مقتل‏نگاری و قرن دوم تا هفتم.
اشاره
چنان‏که گفته شد، بخش دوم مقطع نخست، به معرفی توصیفی آثار موجود در تاریخ عاشورا تا قرن هفتم، اختصاص دارد که به سبب طولانی بودن این بخش، ادامه آن در این شماره، به چاپ می‏رسد. و از هشتمین اثر آغاز می‏شود:
8 . تاریخ الرسل و الامم و الملوک، ابوجعفرمحمد بن جریر طبری (م 310 ق)
طبری ذیل حوادث سال‏های 60 و 61 ق حوادثی را که منجر به واقعه عاشورا شد، شرح داده است. بخش بزرگ گزارش عاشورا در این اثر، مرهون گزارش‏های مقتل‏الحسین ابومخنف است. وی این گزارش‏ها را به واسطه هشام بن محمد بن سائب کلبی، شاگرد ابومخنف، از وی نقل کرده است. اسناد طبری در این باره چنین است: «قال هشام بن محمد عن ابی‏مخنف» یا «قال هشام، قال ابومخنف» و یا «حدثتُ عن هشام، عن‏ابی‏مخنف...».1 افزون بر این، طبری از خودِ مقتل هشام نیز بهره بسیار برده و برخی گزارش‏ها را که هشام از غیر ابومخنف نقل کرده، آورده است.2 در حقیقت، هشام همه کتاب یا بیشتر روایات ابومخنف را با اضافاتی که از طرق دیگر داشته، به صورت کتابی تدوین و تنظیم کرده، آن‏گاه یک قرن بعد، طبری از آن بهره کامل برده است.
طبری گزارش‏های واقدی را نیز نادیده نگرفته است.3 هم‏چنین وی بر اساس روایت عمار دُهنی، مطالبی از امام باقر علیه‏السلام در خصوص مرگ معاویه و بیعت‏خواهی ولید بن عتبه (حاکم مدینه) از امام حسین علیه‏السلام تا بازگشت اهل بیت به مدینه و عزاداری بنی‏هاشم در این شهر، در دو بخش آورده4 که منبع مکتوب آن نامشخص است. طبری در بخش نخست نقل یاد شده، ابتدا گزارش واقعه را از ابتدا تا پایان شهادت مسلم بن عقیل به اختصار از عمار دهنی نقل کرده و سپس تفصیل آن را به نقل از ابومخنف آورده است.5
مجموع گزارش‏های حادثه کربلا در تاریخ طبری با عنوان «استشهاد الحسین» با تحقیق سید جمیلی به ضمیمه رساله رأس الحسین ابن‏تیمیه چاپ شده است.6 هم‏چنین گزارش‏های طبری درباره قیام امام‏حسین علیه‏السلام به اهتمام حجت‏اللّه‏ جودکی ترجمه و تصحیح و با عنوان قیام جاوید: گردانیده مقتل الحسین ابی‏مخنف چاپ شده است.7
9. تاریخنامه طبری، ابوعلی بلعمی (قرن چهارم)
بلعمی، گزارش واقعه کربلا را با عنوان «خبر پادشاهی یزید بن معاویه» آغاز کرده و با گزارشی درباره فرستادن اسرای اهل‏بیت علیهم‏السلام به مدینه توسط یزید، پایان داده است.8 با آن‏که مشهور است که تاریخ بلعمی ترجمه فارسی تاریخ طبری است، اما چنان‏که متن این اثر خود گواه است با یک بررسی اجمالی، به سهولت می‏توان دریافت که این اثر، ترجمه تمام و دقیق گزارش‏های طبری نیست، بلکه ترجمه و برداشت اختصار گونه از تاریخ طبری همراه با افزوده‏هایی از سوی مترجم است. از این رو در همین بخش مورد بحث، یعنی گزارش قیام امام حسین علیه‏السلام، شاهد گزارش‏هایی هستیم که به هیچ رو در متن تاریخ طبری وجود ندارد، چنان‏که او مدعی است که امام حسین علیه‏السلام به پیشنهاد و ابتکار ابن‏عباس، مسلم بن عقیل را روانه کوفه کرد!9 یا سن طفل شیرخوار امام علیه‏السلامیک سال بوده10 یا بدن مطهر امام‏حسین علیه‏السلامبی سر و پا(!) به همراه دیگر شهدا، سه روز روی زمین کربلا افتاده بود11 و یا گزارش محل دفن امام حسین علیه‏السلام، حضرت علی‏اکبر و حضرت عباس را نگاشته است،12 حال آن‏که چنین گزارش‏هایی را به هیچ رو نمی‏توان در تاریخ طبری یافت و تنها مورد آخر در گزارش شیخ مفید در الارشاد آمده است.13
نکته آخر آن‏که بخش مربوط به امام‏حسین علیه‏السلام از تاریخنامه طبری، به اضافه گزارش قیام مختار و خون‏خواهی وی از روی نسخه‏ای که از قرن ششم بر جای مانده، با عنوان قیام سیدالشهداء حسین بن علی علیه‏السلام و خونخواهی مختار چاپ شده است.14
10. کتاب الفتوح؛ ابومحمد احمد بن اعثم کوفی (م 314 ق)15
ابن‏اعثم کوفی در کتابش با عنوان الفتوح به بیان حوادث تاریخ اسلام پس از رحلت پیامبر، به‏ویژه جنگ‏ها و فتوحات خلفا و حاکمان اسلامی بر اساس تسلسل زمانی حوادث، پرداخته است. وی به مناسبت بیان حوادث سال 60 و 61 ق متناسب با ساختار کتاب خود، به نهضت عاشورا پرداخته است. به سبب اهمیت این حادثه، وی حدود 157 صفحه (یعنی حدود یک دهم) از کتاب خود را به گزارش این حادثه اختصاص داده است. ابن‏اعثم گزارش قیام عاشورا را با عنوان «ابتداء أخبار مقتل مسلم بن عقیل و الحسین بن علی و ولده و شیعته» آغاز کرده16 و با گزارش بازگرداندن محترمانه اسرای اهل‏بیت به مدینه توسط یزید، به پایان رسانده است.17
سبک تاریخ‏نگاری ابن‏اعثم همانند یعقوبی و دینوری، بدون ذکر سند و ترکیبی و در برخی موارد، قصه‏پردازی و داستان‏سرایی است،18 از این رو گزارش‏های او را درباره واقعه عاشورا، بایستی با احتیاط و با مقابله و مقایسه با اخبار ابومخنف در تاریخ طبری و الارشاد شیخ مفید و گزارش‏های مورخانی همانند بلاذری و دینوری بررسی کرده و در صورت عدم تعارض و مخالفت، به آن اعتنا کرد. با این همه، این اثر از منابع مهم و کهن تاریخی است که در طول زمان، شیعه و سنی به آن استناد کرده‏اند. برای نمونه، برخی از اخبار المناقب ابن‏شهرآشوب و بحارالانوار و بسیاری از مطالب مقتل الحسین علیه‏السلام خوارزمی، از این کتاب گرفته شده است.
هم‏چنین برخی از گزارش‏های ابن‏اعثم، از ارزش خاصی برخوردار است، زیرا وی در نقل آن بر همه مورخان، پیشی گرفته است، همانند گزارش متن وصیت‏نامه امام حسین علیه‏السلام به محمد حنفیه و جمله مشهور حضرت درباره فلسفه قیام خویش: «و انی لم أخرج أشرا و لا بطرا و...».19
از دیگر گزارش‏های ارزش‏مند او نقل خطبه انقلابی و پرشور حضرت زینب در نکوهش کوفیان هنگام اسارت در کوفه است که ابن‏اعثم پس از ابن ابی‏طیفور20 (م 280 ق)، دومین ناقل این خطبه است. هم‏چنین ابن‏اعثم در ارائه گزارش احتجاج پیرمرد شامی با امام سجاد هنگام ورود اسرا به شام و مجاب شدن پیرمرد و توبه کردن وی،21 بر تمام مورخان و مقتل‏نویسان، تقدم دارد و به نظر می‏رسد که شیخ صدوق (م 381 ق) هم که بعدها آن را نقل کرده،22 از ابن‏اعثم گرفته است. هم‏چنین کهن‏ترین منبع موجود درباره خطبه امام‏سجاد علیه‏السلام در مجلس یزید نیز این کتاب است.23 هم‏این‏طور وی برخی از اخبار را درباره آگاهی امام حسین علیه‏السلام از شهادتش آورده است. یکی از این موارد، جریان خواب امام حسین علیه‏السلامکنار قبر جدش پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در مدینه است که طی آن رسول‏خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به حضرت فرمود:
به زودی می‏بینم که تو در سرزمین کربلا به دست گروهی از امتم کشته خواهی شد، در حالی که تشنه هستی و سیراب نمی‏شوی.24
افزون بر این، ابن‏اعثم، أخبار مربوط به پیش‏گویی ملائکه و پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و حتی خبری از کعب‏الاحبار یهودی درباره شهادت امام حسین علیه‏السلام را آورده است.25 این در حالی است که چنین گزارش‏هایی در منابع متقدم و یا معاصر ابن‏اعثم، کمتر و در حد اشاره، به چشم می‏خورد.
ترجمه کتاب الفتوح
کتاب الفتوح در قرن ششم (596 ق) از آغاز دوران خلافت ابوبکر تا پایان حادثه عاشورا به قلم و انشای محمد بن احمد مستوفی هروی26 ترجمه شده که چندی پیش تصحیح و منتشر شده است.27 از آن‏جا که مترجم، تمایلات شیعی داشته، برخی از تعابیر و باورهای شیعی را در ترجمه افزوده است.28
بخش پایانی این ترجمه، مربوط به حادثه عاشورا از آغاز تا فرجام آن است و با متن اصلی تفاوت‏هایی دارد که با بررسی و تطبیق متن اصلی و ترجمه، این تفاوت‏ها دانسته می‏شود. برای نمونه، در جریان آگاهی ابن زیاد ازحفر چاه توسط امام‏حسین علیه‏السلام در کربلا، مترجم گزارش کیفیت حفر چاه را توسط حضرت همانند خوارزمی آورده است که در گزارش ابن‏اعثم نیست.29 محتمل است گزارش یاد شده یا در نسخه موجود از فتوح نزد مترجم بوده و یا وی این گزارش را از مقتل خوارزمی گرفته و در تکمیل گزارش ابن‏اعثم، به متن ترجمه افزوده است. هم‏چنین مترجم، افرادی مانند مالک بن اوس مالکی30 و عمرو بن خباوه31 را از اصحاب امام حسین علیه‏السلامدانسته که نه‏تنها در گزارش ابن‏اعثم از آنان نام برده نشده، بلکه در هیچ منبع معتبری، یارانی به نام‏های یاد شده برای امام علیه‏السلامگزارش نشده است. نکته آخر در این باره آن‏که بخش مربوط به امام‏حسین علیه‏السلام این ترجمه، با عنوان قیام امام حسین علیه‏السلام (برگزیده از کتاب الفتوح) به صورت مستقل چاپ شده است.32
11. العقد الفرید؛ احمد بن محمد بن عبد ربّه اندلسی (م 328 ق)
ابن‏عبد ربّه اندلسی به مناسبت بیان حوادث سال 61 ق چند صفحه‏ای از نگاشته خود را به قیام عاشورا اختصاص داده33 و به اختصار به سیر قیام امام حسین علیه‏السلام از آغاز تا پایان پرداخته است. نکته قابل توجه در این نگاشته، اخبار مورخان و مقتل‏نویسانی است که او از آن‏ها بهره برده است. وی آغاز گزارش خود را از مقتل قاسم بن سلام هروی که از بین رفته، به واسطه شخصی به نام علی بن عبدالعزیز نقل کرده است. سپس از محدثان، مورخان و نسب‏شناسانی، همانند زبیر بن بکار (به واسطه علی بن عبدالعزیز)، ضحاک بن عثمان خزاعی، شعبی (به نقل از یحیی بن اسماعیل) و حسن بصری (به نقل از ابوالحسن مدائنی) اخباری را آورده است. از گزارش‏های خلاف مشهور ابن عبد ربّه که از قاسم بن سلام نقل کرده، جریان دیدار امام علیه‏السلام با عبداللّه‏ بن مطیع در راه مکه است که وقتی وی از حضرت سؤل می‏کند کجا می‏روی؟ حضرت می‏فرماید: به عراق، چون از سوی آنان بیش از یک بار (شتر) برایم نامه (دعوت) آمده است!34 در حالی که ـ چنان‏که نگاشته خواهد شد ـ دعوت عراقیان، چند روز پس از اقامت حضرت در مکه بوده است.
12. کتاب المحن؛ ابوالعرب محمد بن احمد بن تمیم تمیمی (م 333 ق)
نویسنده این اثر، گزارشی درباره شهادت امام حسین علیه‏السلام، به‏ویژه حوادث خارق‏العاده پس از آن، از قبیل پدیدار شدن سرخی در آسمان و برآمدن خون از زیر سنگ‏ها، آورده است.35 شش صفحه نخست گزارش وی، همان گزارش قاسم بن سلام است که ابن عبد ربّه نیز آن را نقل کرده است.
13. مروج الذهب و معادن الجوهر؛ ابوالحسن علی بن حسین بن علی مسعودی (م 346 ق)
مسعودی، مورخ و جغرافی‏دان مشهور قرن چهارم از نوادگان عبداللّه‏ بن مسعود،36 صحابی بزرگ رسول‏خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله است. او به مناسبت گزارش حوادث سال 61 ق چند صفحه‏ای از اثر خود را به گزارش واقعه کربلا اختصاص داده است.37 اگرچه گزارش او درباره واقعه عاشورا همان گزارش‏های مشهور منابع کهن است، اما برخی از گزارش‏ها را تنها او آورده است. برای نمونه، تاریخ ورود مسلم بن عقیل را به کوفه، پنجم شوال نگاشته است.38 هم‏چنین آمار اصحاب امام علیه‏السلام را هنگام روانه شدن به کربلا به همراه سپاه حرّ، پانصد سوار و حدود صد پیاده،39 و آمار شهدای کربلا را 87 نفر نوشته است.40
14. البدء و التاریخ؛ مطهر بن طاهر مقدسی (م پس از 355 ق)
نویسنده این اثر نیز مباحثی چون بیعت ستاندن یزید، سفر مسلم به کوفه، واقعه کربلا و اشعار یزید هنگام چوب زدن بر لبان امام حسین علیه‏السلامرا در چند صفحه از تاریخ خود آورده است.41
15. مقاتل الطالبیین؛ ابوالفرج اصفهانی ( م 356 ق)
از میان شیعیان غیر امامی نیز، ابوالفرج اصفهانی (م 356ق) که اُموی نسب و گرایش شیعی داشته،42 با تدوین کتاب مقاتل الطالبیین، ضمن نقل روایات مسند درباره قیام‏ها و کشته‏های خاندان ابوطالب، حدود 38 صفحه را به مقتل امام حسین علیه‏السلام و اهل‏بیت و اصحاب او و نیز اسارت خاندانش اختصاص داده است.43
در گزارش ابوالفرج از مقتل امام حسین علیه‏السلام، ابتدا اسامی و چگونگی شهادت 23 تن از شهدای بنی‏هاشم (با احتساب امام حسین علیه‏السلام) آمده، و در ادامه، چگونگی شهادت مسلم بن عقیل در کوفه با تفصیل بیشتر گزارش شده است. وی در نهایت، جریان شهادت امام حسین علیه‏السلام و سپس گوشه‏هایی از گزارش‏های مربوط به اسارت اهل‏بیت حضرت را آورده و در مجموع، بنای وی بر ایجاز و عدم تفصیل بوده است.
ابوالفرج اخبار مربوط به حادثه کربلا را از راویانی چند نقل کرده، اما بخش اصلی حادثه، یعنی شهادت امام حسین علیه‏السلام و مقدمات آن را از ابومخنف نقل کرده است و در واسطه‏های میان او و ابومخنف، گاه نام نصر بن مزاحم منقری،44 و گاه نام ابوالحسن مدائنی45 آمده است. وی روایاتی نیز از امام سجاد، امام باقر و امام صادق علیهم‏السلام در این زمینه نقل کرده است.46 در برخی موارد، هم‏چون گزارش چگونگی شهادت حضرت چند روایت را ترکیب کرده و پس از ذکر سندها، یک جا، به نقل متن آن‏ها پرداخته است. شیوه روایی و تأکید بر نقل اسناد توسط ابوالفرج موجب شده که امکان نقد سندی در روایات او فراهم شود، و نیز از این ناحیه، امکان احیای اثر از بین رفته ابومخنف در مقتل نیز (تا حدی که ابوالفرج از او نقل کرده) امکان‏پذیر شده است. ابوالفرج در برخی موارد، اشعاری نیز از شعرای مرثیه‏سرا، هم‏چون کمیت بن زید اسدی47 و سلیمان بن قته48 آورده است.
16. شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار علیهم‏السلام؛ قاضی نعمان تمیمی مغربی (م 363 ق)
از دیگر شیعیان که در این قرن، روایات مربوط به مقتل امام حسین علیه‏السلام را نقل کرده، قاضی نعمان بن محمد تمیمی مغربی است. وی در کتاب خود با عنوان شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار علیهم‏السلام بیش از پنجاه روایت درباره شهادت امام‏حسین علیه‏السلام و حادثه عاشورا و وقایع پس از آن نقل کرده است.49
قاضی نعمان پیشینه غیر شیعی داشته و از پیروان مذهب مالکیه50 (و به قولی حنفیه)51 بود ه و سپس به تشیع گراییده است، ولی در این‏که تشیع وی امامی بوده یا اسماعیلی، میان شرح حال نویسان اتفاق نظر نیست. بسیاری از عالمان شیعی و برخی از شرح حال نویسانِ غیر شیعی او را شیعه امامی دانسته‏اند، اما به سبب تقیه از دولت فاطمی، این امر را در نوشته‏هایش بروز نمی‏داده است، و از این رو از امامان پس از امام صادق علیه‏السلام با کنیه‏های مشترک یاد کرده است.52
وی ابتدا روایاتی را که مربوط به اصل شهادت امام حسین علیه‏السلام و إخبار پیامبراکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و امیرالمؤنین علیه‏السلاماز این امر است، نقل کرده و سپس سیر حرکت حضرت از مدینه تا کربلا، شهادت مسلم در کوفه، مواجهه و شهادت حضرت و وقایع پس از آن، هم‏چون اسارت اهل‏بیت علیهم‏السلام و مجلس ابن‏زیاد و یزید را آورده است. او درباره این‏که علی‏اکبر آیا امام سجاد علیه‏السلامبوده یا خیر، دو قول نقل کرده و نیز در این‏که تعداد اصحاب امام علیه‏السلام 72 نفر بوده یا کمتر، دو احتمال مطرح کرده است. بنا به نقل وی، قاتل امام علیه‏السلام، سنان بن انس نخعی بوده و قاطع رأس حضرت، خولی. معرفی اسامی شهدای اهل‏بیت امام علیه‏السلام، از دیگر بخش‏های گزارش‏های او در مقتل است. گزارش‏های وی معمولاً مسند است، اما به این صورت که بخشی از سند را نقل و بخش دیگر را به اسناد راوی وامی‏گذارد.
17. الإرشاد فی معرفة حجج اللّه‏ علی العباد؛ محمد بن محمد بن نعمان، معروف به «شیخ مفید» (م 413 ق)
شیخ مفید در فصل مربوط به امام حسین علیه‏السلام، پس از امیرالمؤنین علیه‏السلام، بیشترین حجم از کتاب خود (یعنی حدود 109 صفحه،53 نزدیک به یک هفتم) را به شرح حال و زندگی حضرت و واقعه عاشورا اختصاص داده است که این میزان عنایت و پرداختن وی به این موضوع، اهمیت سترگ این واقعه را نزد او می‏رساند. او ـ چنان‏که خود تصریح کرده است ـ گزارش واقعه کربلا را از هشام کلبی (چنان‏که گفته شد او نیز به نوبه خود بیشتر از مقتل استادش ابومخنف نقل کرده است)، مدائنی و غیر این دو آورده است.
با مطالعه و بررسی اجمالی گزارش شیخ مفید این نکته به سهولت روشن می‏شود که در بیشتر موارد، گزارش‏های تاریخ طبری را با حذف اسناد و رعایت اختصار آورده است. این نکته با مقایسه گزارش‏های وی با گزارش‏های طبری که با ذکر سند آورده شده قابل پی‏گیری و اثبات است. نکته شایان توجه در گزارش‏های شیخ مفید، افزوده‏هایی است که در گزارش‏های طبری نمی‏توان یافت. برای نمونه، گزارش کیفیت نبرد و شهادت حضرت عباس54 یا تعیین محل دفن حضرت علیاکبر، شهدا و حضرت عباس55 را تنها شیخ مفید نگاشته و در گزارش طبری موجود نیست.
18. مقتل الامام الحسین علیه‏السلام من کتاب تاریخ الخلفاء؛ (نویسنده مجهول قرن سوم تا پنجم) تحقیق رسول جعفریان
در سال 1968م در مسکو کتابی با عنوان تاریخ الخلفاء از نویسنده‏ای ناشناخته به صورت عکسی چاپ شد که بخشی از آن به مناسبت پرداختن به خلافت یزید، درباره واقعه کربلاست. چنان‏که محقق آن بر این باور است، نثر این اثر با قرن سوم و چهارم متناسب و گزارش آن با متون اصیل کهن سازگار است. نویسنده این کتاب، با بهره‏گیری از منابع کهن معتبر، گزارش این واقعه را با حذف اسناد، به اختصار و به صورت ترکیبی و در برخی موارد، با اندکی تغییر در تعابیر آورده که البته گزارش و نکته جدیدی در آن دیده نمی‏شود. وی تنها در گزارش گفت‏وگو و احتجاج امام سجاد علیه‏السلامبا ابن‏زیاد، از حمید بن مسلم (یکی از سپاهیان دشمن و حاضر در مجلس ابن‏زیاد که ابومخنف با واسطه سلیمان بن ابی‏راشد، از او بسیار روایت کرده است) نام برده است.56 نویسنده در پایان گزارش مقتل امام حسین علیه‏السلام، می‏نگارد: ما درباره حسین علیه‏السلام و مقتل او، سخن را بسط دادیم، گرچه در مقایسه با آن‏چه راویان در این باره نگاشته‏اند، اندک است. دلیل تفصیل ما آن بود که مانند چنین حادثه‏ای در پیش و پس از اسلام اتفاق نیفتاده و گمان ما آن است که در سایر ادیان نیز تا زمان ما چنین چیزی رخ نداده و حتی نزدیک به آن هم، صورت نگرفته است.57
19. تجارِب الامم و تعاقب الهِمَم؛ ابو علی مسکویه رازی (م 421 ق)
ابوعلی مسکویه، به مناسبت پرداختن به حوادث عصر خلافت یزید بن معاویه، بیش از چهل صفحه از کتاب خود را به واقعه عاشورا اختصاص داده است. او در این بخش، به همان اخباری که طبری در تاریخ خود از ابومخنف و راویان دیگر درباره این حادثه آورده است، اکتفا کرده و به شیوه ترکیبی و حذف اسناد، این حادثه را از آغاز بیعت‏ستانی یزید تا پایان بازگرداندن اسرای اهل‏بیت علیهم‏السلام به مدینه، به اختصار، گزارش کرده است.58
20. الاستیعاب فی معرفة الاصحاب؛ ابوعمر یوسف بن عبداللّه‏ بن محمد بن عبدالبرّ قرطبی (م 463 ق)
ابن عبد البرّ قرطبی، حدود پنج صفحه از اثر خود را به ترجمه و شرح حال امام حسین علیه‏السلامو برخی از اخبار نهضت عاشورا اختصاص داده است.59 یکی از نکاتی که نویسنده به آن پرداخته، گزارش یحیی بن معین است که از قول کوفیان نقل کرده که کشنده امام حسین علیه‏السلام، عمر سعد بود. وی در توجیه سخن کوفیان نوشته است اینکه قاتل عمر سعد دانسته شده از این‏روست که وی با این شرط که حکومت ری به او برسد، به عنوان فرمانده سپاه ابن زیاد، مأمور جنگ با حسین بن علی علیه‏السلامشد.60 گزارش‏هایی که ابن عبدالبر درباره امام حسین علیه‏السلام و حادثه عاشورا آورده، به جز نقل چند روایت فقهی از حضرت، اخبار مشهوری است که در منابع دیگر آمده و نکته جدیدی ندارد.
21. روضة الواعظین؛ محمد بن فتال نیشابوری (م 508 ق)
ابن‏فتال نیشابوری، این اثر را در قالب مجلس سامان داده است. وی چندین مجلس را به زندگی و حوادث عصر ائمه علیهم‏السلاماختصاص داده است که در این میان، قیام عاشورا را در قالب یک مجلس، گزارش کرده است.61 وی عمده گزارش‏های خود را در این باره از دو کتاب الإرشاد شیخ مفید و الأمالی شیخ صدوق نقل کرده است، به این ترتیب که گزارش شهادت امام حسن علیه‏السلام و تحرک شیعه در عراق تا پیوستن حر بن یزید به امام حسین علیه‏السلامرا از ارشاد شیخ مفید به اختصار بیان کرده است.62 اما در ابتدای گزارش خود، گفت‏وگوی عبداللّه‏ بن حوزه با امام علیه‏السلامو احتجاج حضرت تا شهادت حضرت قاسم را از امالی شیخ صدوق آورده،63 سپس دوباره گزارش شهادت طفل شیرخوار و شهادت امام علیه‏السلام تا اسب تازاندن بر بدن حضرت را از شیخ مفید به اختصار نقل کرده است.64 و از آن پس، از آغاز گزارش به خون مالیدن اسب یال و پیشانیش را به خون بدن امام علیه‏السلام و حضور اسرای اهل‏بیت علیهم‏السلام در کوفه و شام و احتجاجات آنان با ابن زیاد و یزید را با جابه‏جایی و حذف برخی از اخبار، از امالی آورده است65 و سرانجام، گزارش بازگرداندن محترمانه اهل‏بیت علیهم‏السلام را به مدینه به دستور یزید و عزاداری بنی‏هاشم را در مدینه مجددا از شیخ مفید به اختصار نقل کرده است.66 هم‏چنین ابن‏فتال سه صفحه آخر67 و نیز دو صفحه آغازین68 این مجلس را به چندحدیث و گزارش اختصاص داده است که برخی از آن‏ها را می‏توان در ارشاد و امالی یافت.
22. إعلام الوری بأعلام الهُدی؛ فضل بن حسن طبرسی (م 548 ق)
شیخ طبرسی شرح حال زندگی امام حسین علیه‏السلام و حادثه عاشورا را در 59 صفحه و ضمن پنج فصل آورده است.69
فصل اول: تاریخ تولد و مدت عمر امام علیه‏السلام. فصل دوم: بیان دلایل امامت حضرت و این‏که از سوی پدر و برادرش بر امامت ایشان تصریح شده است. فصل سوم: بیان برخی از خصائص، مناقب و فضایل آن حضرت. فصل چهارم: مختصری از اخبار خروج حضرت بر یزید و مقتل وی. فصل پنجم: تعداد فرزندان و اسامی آنان.
اگرچه او تصریح نکرده که گزارش واقعه عاشورا را از شیخ مفید گرفته است، اما با بررسی و مقایسه گزارش وی و شیخ مفید، به سهولت دانسته می‏شود که تمام گزارش شیخ مفید را در این باره به اختصار و با اندکی تغییر در برخی از تعابیر و عبارات، نقل کرده و تنها در پایان گزارش، دیدگاه شیخ مفید را درباره محل دفن اصحاب امام حسین علیه‏السلام، آورده است.70
23. مقتل الحسین علیه‏السلام؛ موفق بن احمد خوارزمی (م 568 ق)
ابوالمؤد موفق71 بن احمد بن محمد72 بکری مکی حنفی معروف به «اخطب خوارزم»، فقیه، خطیب، قاضی، ادیب و شاعر، ملقب به «صدر الائمه»، «اخطب خوارزم»73 و «خلیفه الزمخشری» حدود سال 484 ق دیده به جهان گشود74 و در سال 568 ق بدرود حیات گفت.75
درباره مذهب خوارزمی باید گفت با توجه به آن‏که در عصر وی مذهب شایع در خراسان بزرگ و ماوراءالنهر، از جمله منطقه خوارزم مذهب «حنفی» بوده است، خوارزمی نیز این مذهب را در فروع، اختیار کرده است. یکی از شواهد قوی بر مذهب او کتاب مناقب ابی‏حنیفه اوست که در فضایل ابوحنیفه نوشته و در آن به مدح و ثنای وی، در قالب قصیده‏ای طولانی پرداخته است. البته او در اصولِ اعتقادات، اشعری بوده است، با این همه او به تشیع متمایل و علاقه‏مند به اهل‏بیت علیهم‏السلام نیز بوده است، چراکه افزون بر نگارش مقتل الحسین علیه‏السلام، کتاب‏های دیگری همانند فضائل امیرالمؤنین معروف به المناقب، کتاب ردّ الشمس لأمیرالمؤنین علیه‏السلام، کتاب قضایا امیرالمؤنین علیه‏السلام و الأربعین فی مناقب النبی الأمین و وصیة امیرالمؤنین علیه‏السلامنگاشته است.
مقتل الحسین علیه‏السلام خوارزمی، کتابی تاریخی روایی است که بیشتر روایات و گزارش‏های تاریخی آن، با سلسله سند بیان شده است. بیشتر مطالب این اثر از فصل نهم تا پایان فصل یازدهم (که از جریان بیعت‏خواهی معاویه برای یزید آغاز شده و با شهادت آن حضرت و یارانش در کربلا به پایان می‏رسد) برگرفته از کتاب الفتوح ابن‏اعثم است که خود بارها به این موضوع در کتابش تصریح کرده است. وی در برخی موارد پس از نقل گزارش ابن‏اعثم، حدیث یا گزارش دیگری را بر آن افزوده و سپس ادامه گزارش ابن‏اعثم را آورده است: «قال احمد بن اعثم الکوفی».76 گزارش‏های افزوده شده معمولاً گزارش‏هایی است که خوارزمی به طور مسند از مشایخ خود نقل کرده است.
برخی از مشایخ روایت خوارزمی که در این اثر از آنان بسیار نقل کرده است، عبارت‏اند از: جاراللّه‏ محمود بن عمر زمخشری (م 538 ق)، ابومنصور شهردار بن شیرویه دیلمی (م 558 ق)، حسن بن احمد عطّار همدانی (م 544 ق) و ابوالحسن علی بن احمد عاصمی.
فصل‏های مقتل خوارزمی
کتاب مقتل الحسین علیه‏السلام یک سرآغاز و پانزده فصل دارد که در یک مجلد دو جلدی گرد آمده است. جلد اول این کتاب، شامل ده فصل و بخش اول فصل یازده است و جلد دوم، بخش دوم فصل یازده و چهار فصل دیگر را در بردارد. عناوین این فصل‏ها چنین است:
جلد اول: 1. برخی از فضائل پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله، 2. فضائل خدیجه دختر خویلد، 3.فضائل فاطمه دختر اسد پسر هاشم پسر عبد مناف مادر امیرالمؤنین علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام، 4. نمونه‏ای از فضائل امیرالمؤنین علیه‏السلام، 5. فضائل فاطمه زهرا علیهاالسلامدختر رسول‏خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله، 6. فضائل حسن و حسین علیهماالسلام، 7. فضائل اختصاصی حسین علیه‏السلام، 8. پیش‏گویی رسول‏خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله از حسین علیه‏السلام و احوال وی، 9. آنچه بین حسین علیه‏السلام و بین ولید بن عتبه و مروان بن حکم در مدینه، در زمان حیات معاویه و بعد از مرگش، روی داد، 10. آنچه از سرگذشت حسین علیه‏السلام که در مدت اقامتش در مکه اتفاق افتاد و آنچه از نامه‏های کوفیان به دست او رسید و فرستادن مسلم بن عقیل به کوفه و قتل او در این شهر، 11. خروج حسین بن علی علیه‏السلام از مکه به سوی عراق و حوادث و اتفاقاتی که بین راه رخ داد و فرودش در سرزمین طف (بخش اول).
جلد دوم: کشته شدن امام حسین علیه‏السلام (بخش دوم)، 12. عقوبت و مجازات قاتل حسین علیه‏السلام، 13. برخی از مرثیه‏هایی که درباره حضرت سروده شده است، 14. زیارت حضرت و فضیلت آن، 15. انتقام مختار بن ابی‏عبید ثقفی از کشندگان حسین علیه‏السلام. هم‏چنین خوارزمی در پایان این فصل، به جریان کشته شدن مصعب و عبداللّه‏ پسران زبیر، پرداخته است.
خوارزمی و ابن‏اعثم
چنان‏که نگاشته شد، خوارزمی در نگارش واقعه کربلا تا پیش از روز عاشورا، بیشترین بهره را از کتاب الفتوح ابن‏اعثم برده است، اما گزارش‏های وی در مقایسه با اخبار ابن‏اعثم، اضافات، کاستی‏ها و تفاوت‏هایی از جهات دیگر دارد که به نظر می‏رسد این امر، معلول سه عامل بوده است: اول، آن‏که فتوح ابن‏اعثم نسخه‏های متعدد و تا اندازه‏ای متفاوت از یکدیگر با اضافات و کاستی‏هایی داشته است. شاهد بر این ادعا، اختلاف نسخه‏های موجود کنونی با نقل‏های خوارزمی از ابن‏اعثم است. نمونه بارز در این باره، تفاوت‏های اشعار آورده شده به مناسبت حوادث مختلف در فتوح ابن‏اعثم با مقتل خوارزمی از جهت کمی و محتوایی است. هم‏چنین احتمال دارد برخی از اضافات مقتل خوارزمی به این علت باشد که نسخه‏ای کامل‏تر از فتوح نزد خوارزمی بوده است.
دوم، آن‏که خوارزمی، خطیب و اهل منبر بوده است که با تأثیرپذیری از چنین منصب و حرفه‏ای، به تغییر کمّی و در برخی موارد، تغییر کیفی گزارش‏های ابن‏اعثم با نقل به معنای آن‏ها کرده است تا گزارش‏های این حادثه، منطقی‏تر، قابل پذیرش‏تر و جذاب‏تر برای خواننده باشد. البته این کار در بسیاری از موارد تا حدی بوده که موجب تحریف اصل جریان نشود.
سوم، آن‏که طبیعت بسیاری از حوادث و قضایای تاریخی آن است که وقتی گرد و غبار گذشت زمان بر آن‏ها می‏نشیند و نویسندگان قرن‏های بعدی پا به عرصه حیات علمی گذاشته و به بازنگاری آن می‏پردازند، در نتیجه چنین فاصله زمانی از زمان حادثه، اضافات و شاخ و برگ‏هایی بر اصل حادثه می‏افزایند که در گزارش‏های اولیه، وجود ندارد.
24. مقتل الحسین علیه‏السلام؛ ابوالحسن احمد بن عبداللّه‏ بن محمد بکری (قرن پنجم و ششم)
بکری، رساله کوتاهی درباره امام‏حسین علیه‏السلام نگاشته است که نسخه‏ای از آن با عنوان حدیث وفاة سیدنا الحسین علیه‏السلام در کتابخانه دانشگاه قرویین شهر فاس در مراکش ضمن مجموعه‏ای (به شماره 575 / 3، ص 77 ـ 86) نگهداری می‏شود.77
رجال‏نویسان اهل‏سنت، بکری را نکوهش کرده و از او به «کذّاب دجال»،78 «قَصّاص» و دروغ‏گوتر از مسیلمه کذاب، تعبیر کرده‏اند.79 ابن‏حجر افزوده است که از کتاب‏های مشهورش، کتاب الذروه فی السیرة النبویه است که در آن هر جنگی از جنگ‏های عصر پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را که گزارش کرده است، یا اصل آن را نادرست روایت کرده و یا گزارش‏های نادرست بر آن افزوده است.80
اگرچه رساله مقتل الحسین بکری مختصر است، اما به نظر می‏رسد سبک نگارش داستانی ادبی نویسندگانی، همانند بکری در قرن پنجم و ششم که تاریخ صدر اسلام را در قالب کتاب الذروه فی السیرة النبویه به این شیوه روایت کرده است آغاز مهمی در روایت کردن تاریخ عاشورا هرچند به اختصار، به این سبک بوده است.
25. ترجمه ریحانة رسول‏اللّه‏ صلی‏الله‏علیه‏و‏آله، الإمام الحسین علیه‏السلام (من تاریخ مدینه دمشق)؛ ابوالقاسم علی بن حسن هبة اللّه‏ شافعی، معروف به «ابن‏عساکر دمشقی» (م 571 ق)
ابن‏عساکر به مناسبت پرداختن به شرح حال بزرگان و افراد برجسته که در دمشق ساکن بوده یا به این شهر و اطراف و نواحی آن آمده‏اند، به شرح حال امام حسین علیه‏السلامپرداخته است.81 وی در شرح حال 150 صفحه‏ای درباره امام حسین علیه‏السلامو حادثه عاشورا، در مجموع، 402 روایت و گزارش آورده که مضمون بسیاری از آن‏ها تکراری است. این اثر، نظم و تبویب مناسبی ندارد و در مواردی، اخبار برخی از موضوعات و عناوین، به صورت پراکنده آمده است.82 نکته شایان توجه درباره این نگاشته آن‏که ابن‏عساکر در گزارش مختصر خود از سیر قیام امام حسین علیه‏السلام، بخشی از آغاز گزارش مقتل امام حسین علیه‏السلام ابن‏سعد83 را با همان سلسله اسناد وی نقل کرده است.84 افزون بر این، او برخی گزارش‏های دیگر مقتل وی را به صورت پراکنده در لابه لای نگاشته خود آورده است.85
اما نکته‏ای که درباره کمیت و کیفیت محتوایی این اخبار و گزارش‏ها و رویکرد خاص ابن‏عساکر در انتخاب و چینش آن‏ها حائز اهمیت است، آن که وی اولاً: اخبار و گزارش‏هایی را بیشتر گزینش کرده و آورده است که اطلاعات تاریخی کمتری در باره این واقعه داشته و بیشتر به مسائل حاشیه‏ای و کم‏ارزش پرداخته است، ثانیا: چنان‏که گفته شد، بسیاری از مضامین این اخبار، چندین بار تکرار شده است، چندان‏که حدود صد روایت مربوط به روز و سال ولادت و شهادت، مدت عمر، نام و کنیه امام86 و بیش از 120 روایت، یعنی بیش از یک چهارم آن‏ها درباره مناقب و فضایل حضرت87 است که بسیاری از روایات این دو دسته، تکراری است. بیش از سی روایت، مربوط به پیش‏گویی‏های پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و امیرالمؤنین علیه‏السلام درباره کشته شدن امام حسین علیه‏السلام،88 بیش از ده روایت درباره منع حضرت توسط برخی از افراد سرشناس از رفتن به کوفه،89 بیش از بیست روایت درباره شرح قیام امام حسین علیه‏السلامو خطبه‏های حضرت در روز عاشورا،90 بیش از بیست خبر درباره حوادث خارق‏العاده و غریب پس از شهادت امام،91 بیست خبر درباره کیفرها و بلایایی که قاتلان امام علیه‏السلامدر دنیا به آن مبتلا شدند92 و باقی گزارش‏ها، اخبار پراکنده‏ای درباره موضوعات مختلف است.
چنان‏که ملاحظه می‏شود، ابن‏عساکر در مقایسه با حجم این ترجمه، اخبار اندکی، یعنی تنها کمی بیش از بیست خبر به شرح قیام و شهادت امام حسین علیه‏السلام و یارانش و مهم‏تر از همه، هدف و فلسفه قیام حضرت اختصاص داده است، چراکه او به اقتضای آن‏که دمشقی و ساکن شام بوده است، همانند بسیاری از مورخان شامی، اموی مسلک بوده که از بنی‏امیه جانب‏داری خاصی کرده و در مقابل، به خاندان پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله چندان عنایت و محبتی نداشته‏اند. از این رو چنان‏که بایسته است به شرح جنایات و ستم‏هایی که بنی‏امیه بر امام حسین علیه‏السلام، خاندان و یارانش، در این واقعه روا داشتند، نپرداخته است.
نکته آخر آن‏که در قرن هشتم، مِزّی93 (م 742 ق) و ذهبی94 (م 748 ق) بخشی از نگاشته‏های خود را به اخبار مربوط به زندگی و قیام امام حسین علیه‏السلام اختصاص داده‏اند که بسیاری از گزارش‏های آنان همان گزارش‏های ابن‏عساکر است.
26. مناقب آل ابی‏طالب؛ ابوعبداللّه‏ محمد بن علی بن شهرآشوب (م 588 ق)
ابن شهرآشوب به مناسبت پرداختن به شرح زندگانی، مناقب و فضایل امام حسین علیه‏السلام، بخشی از مباحث این باب را به گزارش مقتل امام حسین علیه‏السلام اختصاص داده است. وی پس از اختصاص چند فصل به معجزات، مناقب و مکارم اخلاق حضرت، حوادث خارق‏العاده پس از شهادت حضرت، برخی از اخبار مربوط به اظهار علاقه و محبت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به ایشان و بیان تاریخ ولادت و القاب حضرت، به گزارش واقعه عاشورا پرداخته است.
چنان‏که از نام این کتاب پیداست، این اثر نوشته‏ای تاریخی نیست، بلکه نویسنده درصدد جمع‏آوری و گزارش اخباری درباره مناقب و فضایل امامان علیهم‏السلامبوده است که در کنار آن به برخی از حوادث عصر آنان ـ بدون توجه چندانی به ترتیب زمان وقوع آن‏ها ـ اشاره کرده است. او در قسمتی که به مناقب و فضایل امام حسین علیه‏السلام پرداخته، به سبب اهمیت قیام عاشورا، بیشترین مطالب خود را به این موضوع اختصاص داده است. البته به سبب اجتناب از تفصیل و تطویل کتابش، این حادثه را به اجمال و اختصار گزارش کرده و علاوه بر این‏که در مواردی، ترتیب حوادث را چندان رعایت نکرده، به سبب گزینش برخی از حوادث نیز به بسیاری از حوادث، اشاره نکرده است.
وی روایاتی را از امام سجاد، امام باقر، امام صادق و امام رضا علیهم‏السلام در باره زندگی، مناقب و حادثه عاشورا و مقتل امام حسین علیه‏السلام آورده است. افزون بر این، او از منابعی چون انساب الاشراف بلاذری، تاریخ طبری، مقتل ابن‏بابویه، فضائل العشره ابوالسعادات، حلیة (الاولیاء) ابونعیم اصفهانی و از افرادی همانند ابومخنف، شعیب بن عبدالرحمان خزاعی، سید جرجانی، ابن مهدی مامطیری، عبداللّه‏ بن احمد بن حنبل، شاکر بن غنمه و ابوالفضل هاشمی، گزارش‏های این باب را روایت کرده است.
چند نکته درباره اخبار و گزارش‏های ابن شهرآشوب، شایان توجه و تأمل است:
اول، آن‏که او تنها کسی است که پس از ابن‏اعثم، ناقل سخن معروف امام حسین علیه‏السلام یعنی «انی لم اخرج بطرا و لا اشرا ...» است، البته با این تفاوت که او این سخن مشهور را پاسخ حضرت (نه وصیت‏نامه به محمد حنفیه) به افرادی همانند محمد حنفیه، عبداللّه‏ بن مطیع و ابن‏عباس دانسته که خواستند حضرت را از رفتن به عراق بازدارند.95
دوم، آن‏که اگرچه ابن شهرآشوب برخی از اخبار ابومخنف را آورده است، اما او در چند مورد نیز اخباری را به ابومخنف نسبت داده96 که افزون بر آن‏که مضمون آن‏ها نامعقول و غیرقابل پذیرش است، در اخبار به جای مانده از ابومخنف در منابع معتبر و کهن، موجود نیست. از این رو به نظر می‏رسد اخبار جعلی منسوب به ابومخنف در عصر ابن‏شهر آشوب رایج بوده که وی برخی از آن‏ها را نقل کرده است.
سوم، آن‏که اگرچه نویسنده تصریح نکرده که گزارش مبارزه و رجز اصحاب امام‏حسین علیه‏السلام را از فتوح ابن‏اعثم گرفته است، اما با اندکی بررسی و مقایسه بین دو گزارش، و شباهت بسیار گزارش ابن‏شهر آشوب با گزارش ابن‏اعثم، به سهولت دانسته می‏شود که ابن شهرآشوب در نگارش این قسمت از گزارش خود، از کتاب ابن‏اعثم بهره برده است.97
چهارم، آن‏که ابن شهرآشوب تنها گزارش‏گر متقدم برخی از گزارش‏ها درباره این واقعه است که برخی از آن‏ها را نمی‏توان پذیرفت. برای نمونه، او آمار کشته‏های دشمن را به دست امام حسین علیه‏السلام (به جز مجروحان) 1950 نفر نگاشته است98 که به هیچ رو نمی‏توان آن را پذیرفت. هم‏چنین او گزارش شهادت حضرت عباس را متفاوت از شیخ مفید و به گونه‏ای دیگر نوشته است که به نظر می‏رسد بعدها این گزارش با اضافات و شاخ و برگ‏هایی، در نگاشته‏های قرن‏های بعد آورده شده و محتوای مرثیه و روضه حضرت عباس در عصر کنونی شده است، در حالی که اضافات یاد شده مأخذ معتبری ندارد.
پنجم، آن‏که این اثر، کهن‏ترین منبع رجزهای حضرت عباس و برخی از رجزهای امام حسین علیه‏السلام99 در روز عاشوراست که در هیچ یک از منابع متقدم بر این نگاشته، نیامده و خود او مأخذ مشخصی برای این رجزها بیان نکرده است. این رجزها سال‏هاست که در محافل و منابر، از شهرت خاصی برخوردار است.
27. المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک؛ ابوالفرج عبدالرحمان بن علی بن محمد ابن‏جوزی (م 597 ق)
ابن‏جوزی به مناسبت حوادث سال 60 و 61 ق بخشی از نگاشته خود را به تاریخ واقعه عاشورا اختصاص داده است.100 عمده شیوه گزارش او ترکیبی و با حذف اسناد است و اخبار او شباهت زیادی به گزارش‏های طبری در این باره دارد. البته او در مواردی نیز برخی از اخبار متفرقه را با اسنادش آورده است.101
28. الکامل فی التاریخ؛ عزالدین ابوالحسن علی بن ابی الکرم، معروف به «ابن اثیر» (م 630 ق)
ابن اثیر سه قرن پس از طبری، کتاب الکامل فی التاریخ را نگاشت و ـ چنان‏که خود در مقدمه یادآورنده است ـ102 بیشترین نقل‏های او در این کتاب (تا آخر قرن سوم) برگرفته از تاریخ طبری است. او در حوادث سال 60 و 61 ق گزارش مقتل امام‏حسین علیه‏السلام را از گزارش‏های طبری گرفته و به اختصار و با حذف اسناد نگاشته است.103 البته او ـ چنان‏که باز در مقدمه کتابش یادآور شده ـ104 برخی از گزارش‏ها را در لابه‏لا105 یا در پایان گزارش مقتل امام حسین علیه‏السلام بر گزارش طبری افزوده است.106
هم‏چنین ابن اثیر در اثر دیگرش به نام اسد الغابه فی معرفة الصحابه پنج صفحه از اثر خود را به اخباری درباره تاریخ ولادت، شهادت و برخی از مناقب امام‏حسین علیه‏السلامو شرح مختصری از قیام حضرت اختصاص داده است.107 وی درباره قاتل امام حسین علیه‏السلام پس از نقل چند قول، می‏گوید: صحیح آن است که سنان بن انس، حسین بن علی علیه‏السلام را کشت.108
29. مثیرالاحزان؛ نجم‏الدین جعفر بن محمد بن جعفر بن ابی‏البقاء هبه‏اللّه‏ بن نما، مشهور به «ابن‏نما حلی» (م 645 ق)109
ابن‏نما این اثر را درباره واقعه عاشورا در سه مقصد، تدوین و تنظیم کرده است: مقصد نخست، درباره امور پیش از نبرد روز عاشورا، از قبیل تاریخ ولادت امام حسین علیه‏السلام و پیش‏گویی رسول‏خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله از شهادت حضرت و سیر حوادث نهضت عاشورا از مرگ معاویه و بیعت‏خواهی یزید و خروج امام علیه‏السلام از مدینه تا ورود به کربلا و هم‏چنین شرح فعالیت‏ها و قیام مسلم بن عقیل است. مقصد دوم، به بیان مختصر حوادث روزهای اقامت در کربلا و شب و روز عاشورا و کیفیت نبرد و جانبازی و شهادت اصحاب و بنی‏هاشم و در نهایت، شهادت امام حسین علیه‏السلامو برخی از حوادث پس از شهادت حضرت اختصاص یافته است. مقصد سوم، درباره امور پس از شهادت و شرح اسارت اهل‏بیت به کوفه، شام و بازگشت به مدینه است.
خوانساری نگاشته است که شهید ثانی احتمال داده است که مثیر الاحزان و اثر دیگر او با عنوان ذوب النضار از آثار او نباشد، بلکه نگاشته نوه او که هم‏نام او بوده باشد،110 اما علامه سیدمحسن امین این سخن را مردود دانسته و گفته است که اساسا معلوم نیست که او نوه‏ای، هم‏نام خود داشته است.111
30. الحدائق الوردیه فی مناقب الائمة الزیدیه؛ حمید بن احمد بن محمد محلّی (م 652 ق)
محلّی از علما و اندیشمندان زیدیه، در این اثر به تناسب بحث از امامانی که قیام مسلحانه بر ضد حاکمان زمان خود کرده‏اند، نزدیک به پنجاه صفحه112 از حجم نگاشته خود را به گزارش قیام امام حسین علیه‏السلام اختصاص داده است. او پس از بیان اخباری درباره ولادت، ویژگی‏ها، صفات و مناقب حضرت، قیام عاشورا را به اختصار و بر اساس اخبار مشهور گزارش کرده است. از نکات شایان توجه در گزارش وی، یادآوری اسامی شهدای کربلاست که با مقایسه آن با گزارش فضیل بن زبیر در این باره، معلوم می‏شود که او بخش عمده آن را بدون اشاره به این‏که از فضیل گرفته از نگاشته وی نقل کرده است. از گزارش‏های دیگر وی، بیان حوادث پس از شهادت امام علیه‏السلام و بردن اسرای اهل‏بیت علیهم‏السلام به کوفه و شام و احتجاجات آنان و در نهایت، بازگشت‏شان به مدینه است. وی هم‏چنین جریان زیارت قبر امام حسین علیه‏السلامتوسط جابر و عطیه عوفی و تخریب قبر حضرت توسط متوکل را گزارش کرده است. چند صفحه آخر گزارش محلّی، نقل اشعار برخی از شاعران در رثای امام حسین علیه‏السلاماست. از گزارش‏های قابل توجه وی، تعیین سال ولادت حضرت علی‏اکبر است. وی دو سال مانده از خلافت عثمان، یعنی سال 33 ق را سال ولادت وی دانسته است.113 این در حالی است که برخی منابع متقدم، همانند مقاتل الطالبیین، تنها به دنیا آمدن حضرت علی‏اکبر در روزگار خلافت عثمان را (بدون تعیین سال آن) گزارش کرده‏اند. در مجموع می‏توان گفت: نویسنده در گزارش حوادث پس از شهادت امام علیه‏السلام، بیشتر متأثر از کتاب مقتل الحسین خوارزمی است.
31. تذکرة الخواص من الأمه بذکر خصائص الائمه علیهم‏السلام؛ یوسف بن قزغلی بغدادی، معروف به «سبط ابن جوزی» (م 654 ق)
سبط ابن جوزی نزدیک به یک سوم از جلد دوم این کتاب را در قالب باب نهم، به شرح زندگانی و قیام امام حسین علیه‏السلام اختصاص داده است.114 وی در آغاز پس از آن‏که به کنیه، القاب و تاریخ ولادت حضرت اشاره کرده، برخی از اخبار مربوط به منزلت و جایگاه خاص حسنین علیهماالسلام را نزد رسول‏خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و نیز برخی از گزارش‏ها را درباره مواضع امام حسین علیه‏السلامدر برابر خلیفه دوم و مروان آورده است. او سپس ذیل عنوان «ذکر سیرته مختصرا» به اخبار نهضت کربلا که با مرگ معاویه و بیعت‏ستانی یزید آغاز می‏گردد پرداخته است. یکی از گزارش‏هایی که تنها وی آن را به تفصیل آورده است، گزارش محتوای نامه یزید به ابن‏عباس مبنی بر بازداشتن امام حسین علیه‏السلام از قیام، و پاسخ ابن عباس به وی است.115 او در ادامه، به جریان قیام و شهادت مسلم در کوفه، رفتن امام حسین علیه‏السلام به عراق و شهادت حضرت و یارانش، و اسامی شهدای بنی‏هاشم پرداخته است. وی درباره کشنده امام حسین علیه‏السلامچندین قول را بیان کرده و سپس گفته است که صحیح‏تر آن است که سنان بن انس نخعی با مشارکت شمر، حضرت را کشتند.
بحث بعدی سبط ابن جوزی درباره بردن اسرا به همراه سرها به کوفه و شام است. او درباره مکان دفن سر امام علیه‏السلام پنج قول بیان کرده و در پایان نگاشته است که هر جا که سر و پیکر او باشد، او در قلب‏ها و دل‏ها جای داشته و در اعماق دل‏ها و خاطره‏ها زنده است.116 برخی از مطالب دیگر این باب عبارت‏اند از: برخی از مراثی درباره حسین علیه‏السلام، بیان سرخی که پس از شهادت حضرت در آسمان ظاهر شد و آن‏چه به آن ملحق می‏شود، نامه یزید به ابن‏عباس (پس از شهادت امام علیه‏السلام) و پاسخ وی، فرزندان حسین علیه‏السلام، عقوبت کشندگان و انتقام از ستم‏کاران حسین علیه‏السلام (و قیام توّابین و مختار و قتل ابن‏زیاد) و فصلی درباره (جواز لعن) یزید بن معاویه.
یکی از گزارش‏های قابل توجه در این کتاب، کیفیت شهادت طفل شیرخوار به روایت هشام کلبی (شاگرد ابومخنف) است که با گزارش‏های منابع متقدم این تفاوت را دارد که چون طفل شیرخوار از تشنگی گریه می‏کرد، امام علیه‏السلام او را روی دستش گذاشته و خطاب به سپاه عمر سعد فرمود: «ای قوم، اگر بر من رحم نمی‏کنید، بر این طفل رحم کنید»، پس مردی از سپاه دشمن تیری به طفل زد و او را کشت... .117
نکته شایان توجه دیگر درباره این اثر آن‏که برخی از مقاتلی که اکنون موجود نیست و تنها برخی از اخبار آن در برخی آثار مورخان متقدم آمده است، نزد سبط ابن‏جوزی موجود بوده و او برخی از اخبار آن‏ها را نقل کرده است، چنان‏که در چند جا از مقتل الحسین محمد بن هشام کلبی،118 واقدی،119 مدائنی،120 ابن ابی‏الدنیا،121 اخباری را نقل کرده است. این نکته، حاکی از آن است که مقاتل یاد شده تا قرن هفتم و پیش از یورش مغول به بلاد اسلامی، موجود بوده است.
32. دُرَرالسِمْط فی خبر السِبْط؛ محمد بن عبداللّه‏ بن ابی‏بکر قضاعی، معروف به «ابن أبار بلنسی» (م 658 ق)
این اثر، مرثیه‏ای منثور برای امام حسین علیه‏السلام و خاندانش است، چنان‏که اثر دیگر او معادن اللجین فی مراثی الحسین علیه‏السلام مرثیه‏ای منظوم در این باره است. نثر این کتاب، پیچیده، مسجع و دارای آرایه‏های ادبی، و انشای آن به سبک مقامات بوده و متن آن، مختصر است. این اثر در 126 صفحه با پاورقی‏های مصحح و محقق آن چاپ شده است که مصحح آن تا صفحه 60 (در قالب پنجاه صفحه) به شرح زندگی و جایگاه علمی او و این کتاب پرداخته است. از 66 صفحه باقیمانده، حدود نیمی از آن، پاورقی است. بنابراین، متن کتاب بیش از سی صفحه نیست که از این مقدار، حدود پانزده صفحه آن درباره امام حسین علیه‏السلاماست.122
مطالب این کتاب، عنوان ندارد و تنها هر قسمت با عنوان «فصل» از قسمت دیگر جدا شده است. نویسنده در بحث از قیام عاشورا، به نامه‏نگاری کوفیان و روانه شدن مسلم به کوفه و خروج امام از مکه و رفتن به سوی کوفه و ملاقات با حر و در نهایت، شهادت حضرت اشاره کرده است. ستایش‏های او از امام حسین علیه‏السلامو در مقابل، نکوهش‏های وی از یزید، برخی را به این گمان واداشته است که او شیعه بوده است.123 در اوایل قرن یازده، ابوجمعه سعید بن مسعود ماغوسی (م 1016 ق)، با بهره گرفتن از پانصد کتاب، شرحی را برای این اثر با عنوان نظم الفرائد الغررفی سلک فصول الدرر نوشت.124
33. ترجمة الامام الحسین علیه‏السلام (من کتاب بغیة الطلب فی تاریخ حلب) ؛ کمال‏الدین عمر بن احمد بن ابی‏جراده حلبی، مشهور به «ابن عدیم» (م 660 ق)
این اثر 248 حدیث و گزارش درباره امام حسین علیه‏السلام و عاشورا دارد و از کتاب مفصل ابن‏عدیم، توسط برخی از محققان معاصر، استخراج، تصحیح و تحقیق شده است. ساختار روایی این ترجمه از نظر موضوعات و مباحث‏اش، به جز بخش مقتل آن، همانند اثر ابن‏عساکر است، البته ـ چنان‏که نویسنده خود تصریح کرده ـ همه بخش مقتل این اثر را از کتاب الاخبار الطوال دینوری گرفته است.125
34. الملهوف علی قتلی الطفوف؛ علی بن موسی بن جعفر بن طاووس (م 664 ق)
سید ابن طاووس ساختار و فصول این اثر را همانند ابن‏نما در سه مسلک، مشابه عناوین مثیر الأحزان تدوین و نگارش کرده است: مسلک نخست، امور متقدم بر جنگ؛ مسلک دوم، شرح نبرد روز عاشورا و امور نزدیک به آن؛ مسلک سوم، حوادث پس از شهادت.
وی هدف از نگارش چنین کتابی را به همراه داشتن زائران امام حسین علیه‏السلام کتاب مقتلی ضمیمه مصباح الزائر و جناح المسافر بیان کرده است تا آنان را از داشتن مقتل دیگری بی‏نیاز کند. هم‏چنین او این مقتل را به اختصار نوشته است تا متناسب با تنگی وقت زائران باشد.126 از نظر وی، هر کس از ترتیب و نگارش این کتاب آگاه شود، به سبب اختصار و حجم اندک آن، تفاوت و امتیازش را در مقایسه با آثار دیگر، درک می‏کند.127
اگرچه ابن طاووس ـ به ادعای خود ـ در نگارش و تدوین چنین اثری با ساختار و ویژگی‏های ویژه خود، گوی سبقت را از دیگران ربوده است،128 اما اخبار و گزارش‏ها و شیوه گزینش و چینش مطالبش شباهت‏های بسیاری با مثیر الأحزان ابن‏نما دارد، چندان که به یقین می‏توان گفت یکی از دیگری گرفته است، اما این‏که کدام یک برگرفته از دیگری است، داوری در این باره در بدو امر، مشکل به نظر می‏رسد. البته برخی قراین حاکی از آن است که ابن‏طاووس از ابن‏نما گرفته است، هرچند ابن‏طاووس نه‏تنها در هیچ جای این اثر به این نکته اشاره نکرده، بلکه ـ چنان‏که گفته شد ـ او در جای دیگر گفته است هیچ کس بر او در نگارش چنین کتابی سبقت نگرفته است. یکی از شواهد چنین دیدگاهی آن است که ابن‏طاووس، ملهوف را در دوره جوانی خویش نگاشته، و به طور طبیعی وی در این زمان، از بضاعت و احاطه علمی چندانی نداشته است تا چنین اثری را سامان دهد، از این رو محتمل است که نگاشته‏ای همانند مثیر الأحزان در دست‏رس او بوده و او با بهره‏گیری از ساختار و محتوای مطالب و اخبار آن، اثر خود را نگاشته باشد.
هم‏چنین این ادعا را می‏توان با اندکی بررسی و مقایسه بین گزارش‏های این دو اثر از نظر محتوا و نوع چینش مطالب، تقویت کرد، چراکه گزارش‏های ابن‏نما مفصل‏تر و پای‏بندتر به گزارش‏های کهن از جهت عبارات و تعابیر است، اما گزارش‏های ابن‏طاووس در بسیاری موارد، مختصر و برخی از عبارات، تعابیرِ خودِ نویسنده است.
یکی از گزارش‏های منحصر به فرد سید ابن‏طاووس، حدیث مشهور «مشیت» یا همان گزارش گفت‏وگوی میان محمد حنفیه و امام حسین علیه‏السلام هنگام خروج حضرت از مکه است و دو جمله مشهور حضرت از قول رسول‏خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله: یکی، «ان اللّه‏ شاء أن یراک قتیلا» در بیان این‏که چرا او از مکه خارج می‏شود؟ و دیگری، «ان اللّه‏ شاء أن یراهنّ سبایا» در پاسخ این‏که چرا حضرت زنان را همراه خود می‏برد؟129
اگرچه این گزارش در هیچ منبع موجود متقدم بر ملهوف نیامده است، اما بنابر برخی از نسخه‏های ملهوف، ابن‏طاووس این گزارش را از منبع کهنی به نام «اصل احمد بن حسین بن عمر بن بریده» که اساسا اصل یاد شده از شخص دیگری به نام محمد بن داود قمی بوده، نقل کرده است.130
افزون بر این، برخی از گزارش‏های این نگاشته، برگرفته از مقتل خوارزمی است که ـ چنان‏که گفته شد ـ خوارزمی نیز از فتوح ابن‏اعثم گرفته است، چنان‏که جمله مشهور «ما رایت الاّ جمیلا»131 منسوب به حضرت زینب علیهاالسلام، برگرفته از مقتل خوارزمی است که او نیز از ابن‏اعثم گرفته است.
35. کشف الغمه فی معرفة الائمه علیهم‏السلام؛ علی بن عیسی اِرْبِلی (م 692 ق)
اربلی این اثر را در قرن هفتم و به منظور گزارش تاریخ امامان علیهم‏السلام نگاشته و بخشی از مطالب اثر خود را که نزدیک به یک چهارم جلد دوم است132 به شرح زندگی امام‏حسین علیه‏السلام و قیام عاشورا (در قالب دوازده فصل و یک بحث درباره امور واقع شده پس از شهادت حضرت) اختصاص داده است. عناوین فصول چنین است: 1. در ولادت امام حسین علیه‏السلام، 2. در نسب حضرت، 3. در نام‏گذاری وی، 4. در کنیه و لقب او، 5. در آن‏چه از پیامبر در حق و درباره امامتش وارد شده است، 6. در شجاعت و بزرگواری حضرت، 7. در بخشش او، 8. در بیان سخن او، 9. فرزندان وی، 10. عُمر حضرت، 11. در خروج حضرت به سوی عراق، 12. در کشته شدن وی.
بنابر گفته خودش، جلد نخست این کتاب را که مربوط به زندگانی پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و امیرالمؤنین علیه‏السلام است، در سال 678 ق133 و جلد دوم آن را که مربوط به زندگی حضرت زهرا علیهاالسلام و امامان دیگر است در سال 687 ق به پایان رسانده است.134 وی در نگاشته خود از منابعی، از قبیل مقتل الحسین واقدی، ترجمة الحسین و مقتله ابن‏سعد، کتاب الفتوح ابن‏اعثم، الارشاد شیخ مفید، حلیة الاولیاء ابونعیم اصفهانی، تاریخ موالید الائمه علیهم‏السلام و وفیاتهم ابن‏خشاب، مطالب السؤول محمد بن طلحه شافعی، معالم العترة الطاهره عبدالعزیز بن اخضر جنابذی (گنابادی) و... بهره برده است. البته بسیاری از مطالب این بخش را از دو منبع اخیر، نقل کرده است.
از آن‏جا که شیوه نگارش اربلی گردآوری اخبار از منابع مختلف است، تنظیم مطالب آن نیز با توجه به منبع مورد استفاده، تفاوت دارد. برای مثال، در برخی موارد، سلسله راویان خبر را آورده و در مواردی مطالب را به شیوه ترکیبی آورده است. نثر اربلی، مسَجَّع و ادیبانه است. او در برخی موارد نیز بخشی از نگاشته کتاب مطالب السؤل ابن‏طلحه شافعی را که نثر او نیز مسجّع و ادیبانه است، نقل کرده و مطالب خود را پیش یا پس از او، همانند قلم و نثر وی آورده است.135
او در چند جا، اشعاری را از دیوان ابومخنف آورده است136 که معلوم می‏شود در آن عصر، دیوانی منسوب به ابومخنف نزد وی بوده و او از آن‏جا نقل کرده است، چنان‏که در جای دیگر گفته است که ابومخنف شعر معروف «غدر (کفر) القوم و قدما رغبوا» را در دیوانش نیاورده است.137
36. الکامل فی السقیفه؛ (کامل بهائی) حسن بن علی بن محمد بن علی بن حسن طبری، مشهور به «عمادالدین طبری» (زنده تا 701 ق)
طبری چنان‏که خود گفته است این اثر را نزدیک به دوازده سال، تدوین و نگارش کرده و در سال 675 ق آن را به پایان رسانده است.138 این کتاب در 28 باب که هر بابی شامل چند فصل است، فراهم آمده است. او فصول پایانی کتاب، یعنی فصل هفدهم و هیجدهم را از باب بیست و هفتم، و شش فصل اول از هفت فصل باب بیست و هشتم را در قالب 34 صفحه، به گزارش واقعه کربلا از آغاز تا فرجام، اختصاص داده است.
او در گزارش این واقعه، بدون آن‏که سخنی از منابع مورد استنادش به میان آورد، عمدتا همان گزارش‏های مشهور منابع کهن را آورده است، اما در مواردی، برخی از گزارش‏ها را آورده که در منابع کهن یافت نمی‏شود. برای نمونه، وی در گزارش خروج امام حسین علیه‏السلام از مدینه، نوشته است که حسین علیه‏السلام همه بنی‏هاشم را به جز محمد حنفیه، بر250 شتر سوار کرده و به قیس بن سعد بن عباده گفت که با دویست نفر از عقب وی بیاید تا اگر مأموران حاکم مدینه درصدد دست‏گیری آنان باشد، آنان به همراه حضرت بر فرستادگان حاکم مدینه یورش برده و همگی را بکشند!139 هم‏چنین جریان بریدن سر امام از قفا،140 دفن بدن حر بن یزید ریاحی توسط خویشانش در محل شهادتش،141 گزارش قول دیگر درباره دفن شهدا توسط یهودیان ساکن در نزدیکی کربلا،142 ورود اسرای اهل‏بیت علیهم‏السلام در شانزدهم ربیع‏الاول143 و وفات حضرت ام‏کلثوم در دمشق144 از دیگر گزارش‏های منحصر به فرد طبری است.
نتیجه گیری
از بررسی آثار مربوط به واقعه عاشورا که در این مقطع نگاشته شد، این نتیجه به‏دست می‏آید که مقاتل و آثاری که از قرن دوم تا هفتم نگاشته شده از نظر قدمت، اعتبار و اتقان گزارش، از ارزش و اعتبار، برخوردار هستند. این امر از آن روست که مورخان اولیه تاریخ عاشورا، همانند ابومخنف، هشام کلبی و...، واقعه عاشورا را در قالب روایت و با ذکر اسناد، گزارش کرده‏اند. البته به تدریج مورخانی همانند بلاذری، دینوری، یعقوبی و شیخ مفید پای به عرصه وجود گذاشتند که به سبب رعایت اختصار، ضمن مطالعه و بررسی در اخبار متعدد و مفصل، و گاه ناهم‏خوان و متناقض در تاریخ عاشورا، ضمن گزینش، تلفیق و ترکیب و حذف تفاصیل و اسناد آن‏ها، گزارش‏های مربوط به این واقعه را به اختصار روایت کردند، البته با مقایسه گزارش‏های این دسته از مورخان با اخبار مورخان و مقتل‏نوسان اولیه، هم‏گونی و هم‏سویی میان این دو نوع روایت، در بیشتر موارد دیده می‏شود. در این میان، برخی از مورخان همانند ابن‏اعثم کوفی ـ به سبب استعداد و ذوق خاص خویش در داستان‏سرایی و قصه‏پردازی ـ برخی اخبار را درباره این حادثه افزوده است که در گزارش‏های کهن، یا اساسا وجود ندارند و یا با آن تفصیل و در قالب قصه‏پردازی، نمی‏توان یافت. از این‏رو بایستی در بهره‏گیری از این گونه روایات، با احتیاط رفتار کرد. اما به هر تقدیر، عمده منابع تاریخ عاشورا تا قرن هفتم، از اعتبار و ارزش قابل توجهی برخوردارند. اما از قرن هشتم به بعد، به سبب استیلای ویران‏گر و فرهنگ‏سوز مغولان بر قلمرو حکومت اسلامی، و نابودی بخش بزرگی از میراث علمی مسلمانان و به‏ویژه شیعه که از جمله، برخی از منابع معتبر تاریخ عاشورا بود و اعتماد و بهره‏گیری بسیاری از مورخان این مقطع از منابع ضعیف و غیر قابل اعتماد، در کنار رو آوردن به نقل داستان‏ها و افسانه‏های جعلی و غیر قابل اعتماد، آثار مقطع یاد شده، از اعتبار چندانی برخوردار نیست و تنها اخبار و گزارش‏های نقل شده از منابع کهن و معتبر در آثار یاد شده، قابل اعتنا و اعتماد است.
فهرست منابع
1. آقا بزرگ تهرانی، محسن بن علی بن محمدرضا، الذریعه الی تصانیف الشیعه، بیروت، دار الاضواء، 1403ق.
2. ابن ابی‏طیفور بغدادی، ابوالفضل بن ابی‏طاهر، بلاغات النساء، قم، منشورات مکتبة بصیرتی، [بی‏تا].
3. ابن‏اثیر، عزالدین ابوالحسن علی بن ابی‏الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار الکتاب العربی، [بی‏تا].
4. ، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، تهران، انتشارات اسماعیلیان، [بی‏تا].
5. ابن‏اعثم کوفی، ابومحمد احمد بن علی، کتاب الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دار الاضواء، 1411ق.
6. ابن تغری بردی اتابکی، جمال‏الدین ابوالعباس یوسف، النجوم الزاهره فی احوال ملوک مصر و القاهره، قاهره، وزارة الارشاد القومی، [بی‏تا].
7. ابن‏جوزی، عبدالرحمان بن علی بن محمد، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1412ق.
8. ابن‏حجر عسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان، بیروت، مؤسة الاعلمی للمطبوعات، 1390ق.
9. ابن‏خلکان، احمد بن محمد بن ابراهیم بن ابی‏بکر، وفیات الاعیان و أنباء أبناء الزمان، تحقیق احسان عباس، بیروت، دار الثقافه، [بی‏تا].
10. ابن‏سعد، محمد، ترجمة الامام الحسین علیه‏السلام و مقتله، تحقیق سیدعبدالعزیز طباطبایی، قم، مؤسة اهل البیت لإحیاء التراث، 1415ق.
11. ابن‏شهرآشوب، ابوجعفر محمد بن علی، مناقب آل ابی‏طالب، تحقیق یوسف بقاعی، [بی‏جا]، انتشارات ذوالقربی (افست دار الاصواء)، 1379.
12. ابن‏عبدالبر قرطبی، یوسف بن عبداللّه‏، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، تحقیق علی محمد معوض و عادل احمد عبد الموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق.
13. ابن‏عبد ربه اندلسی، احمد بن محمد، العقد الفرید، تحقیق علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1409ق.
14. ابن‏عدیم، احمد بن ابی‏جراده حلبی، ترجمة الامام الحسین علیه‏السلام از کتاب: بغیة الطلب فی تاریخ حلب، تصحیح سیدعبدالعزیز طباطبایی، تحقیق محمد طباطبایی، قم، دلیل ما، 1423ق.
15. ابن‏عساکر دمشقی، ابوالقاسم علی بن حسن ابن هبه‏اللّه‏، تاریخ مدینة دمشق، تحقیق علی شیری، بیروت، دار الفکر، 1415ق.
16. ترجمة ریحانة رسول اللّه‏ الامام الحسین علیه‏السلاماز: تاریخ مدینة دمشق، تحقیق محمدباقر محمودی، قم، مجمع إحیاء الثقافة الاسلامیه، 1414ق.
17. ابن‏فتال نیشابوری، محمد، روضة الواعظین، تحقیق سیدمحمدمهدی سیدحسن خرسان، قم، منشورات الرضی، [بی‏تا].
18. ابن‏ندیم، ابوالفرج محمد بن ابی‏یعقوب اسحاق، کتاب الفهرست، تحقیق رضا تجدد، [بی‏جا، بی‏نا، بی‏تا].
19. ابن‏نما حلی، نجم‏الدین محمد بن جعفر، مثیر الأحزان، نجف، مطبعة الحیدریه، 1369ق.
20. ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین بن محمد، مقاتل الطالبیین، با مقدمه کاظم مظفر، قم، مؤسه دار الکتاب، 1385ق.
21. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفة الائمه، تحقیق علی فاضلی، [بی‏جا ]، مرکز الطباعة و النشر للمجمع العالمی لاهل البیت علیهم‏السلام، 1424ق.
22. اسفندیاری، محمد، کتابشناسی تاریخی امام حسین علیه‏السلام، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1380.
23. امین عاملی، سیدمحسن، اعیان الشیعه، تحقیق حسن امین، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، 1403ق.
24. امینی نجفی، عبدالحسین، الغدیر، چاپ پنجم: تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1372.
25. بلعمی، ابوعلی محمد، تاریخنامه طبری، تصحیح محمد روشن، چاپ اول: تهران، سروش، 1377.
26. ، قیام سیدالشهداء حسین بن علی علیه‏السلام و خون‏خواهی مختار، به کوشش محمد سرور مولایی، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، 1359 و نیز تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1377.
27. تمیمی، محمد بن احمد بن تمیم، کتاب المحن، تحقیق یحیی وهیب جبوری، بیروت، دار الغرب الاسلامی، 1408ق.
28. جعفریان، رسول، علی بن عیسی اربلی و کشف الغمه، مشهد، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهش‏های اسلامی، 1373.
29. جوان‏آراسته، امیر، «قاضی نعمان و مذهب او»، فصلنامه هفت آسمان، سال سوم، شماره نهم و دهم، 1388.
30. جودکی، حجت‏اللّه‏، قیام جاوید: گردانیده مقتل الحسین علیه‏السلام ابی‏مخنف، چاپ اول: تهران مؤسه فرهنگی انتشاراتی تبیان، 1377.
31. حموی، یاقوت بن عبداللّه‏، معجم الادباء، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، 1408ق.
32. خوارزمی، موفق بن احمد بن محمد، المناقب، تحقیق مالک محمودی، چاپ دوم: قم، مؤسة النشر الاسلامی، 1411ق.
33. مقتل الحسین علیه‏السلام، تحقیق محمد سماوی، قم، دار انوار الهدی، 1418ق.
34. ذهبی، شمس‏الدین محمد بن احمد بن عثمان، سِیَر أعلام النُبَلاء، تحقیق جمعی از محققان، بیروت، مؤسة الرساله، 1413ق.
35. ، میزان الاعتدال، تحقیق علی محمد بجاوی، بیروت، دار المعرفه. 1382ق.
36. رفاعی، عبدالجبار، معجم ما کتب عن الرسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و اهل‏البیت علیهم‏السلام، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1371.
37. سبط ابن‏جوزی، یوسف بن قزغلی بغدادی، تذکرة الخواص من الامة بذکر خصائص الائمه، تحقیق حسین تقی‏زاده، [بی‏جا]، مرکز الطباعة و النشر للمجمع العالمی لاهل البیت علیهم‏السلام، 1426ق.
38. سید ابن‏طاووس، رضی‏الدین ابوالقاسم علی بن موسی بن جعفر، الملهوف علی قتلی الطفوف، تحقیق و تقدیم فارس تبریزیان (حسّون)، [بی‏جا]، دار الاسوه، 1383.
39. سیوطی، جلال‏الدین عبدالرحمن، بغیة الوعاه فی طبقات اللغویین و النحاة، چاپ اول: تصحیح محمدامین خانجی، مصر، مطبعة السعاده.
40. صدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی، الامالی، تحقیق مؤسة البعثه، قم، مؤسة البعثه، 1417ق.
41. ، من لایحضره الفقیه، تحقیق علی اکبر غفاری، قم، منشورات جماعة المدرسین، 1404ق.
42. طباطبایی، سیدعبدالعزیز، اهل‏البیت علیهم‏السلام فی المکتبة العربیه، قم، مؤسه آل‏البیت علیهم‏السلام لإحیاء التراث، 1417 ق.
43. طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، تحقیق مؤسه آل‏البیت علیهم‏السلام لإحیاء التراث، قم، مؤسه آل‏البیت علیهم‏السلام لإحیاء التراث، 1417ق.
44. طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، استشهاد الحسین علیه‏السلام (به ضمیمه رساله رأس الحسین ابن تیمیه)، به کوشش و تحقیق سید جمیلی، بیروت، دار الکتاب العربی، 1417ق.
45. ، تاریخ الرسل و الامم و الملوک، بیروت، مؤسة الاعلمی للمطبوعات، 1409ق.
46. طبری، حسن بن علی بن محمد بن علی بن حسن، الکامل البهائی فی السقیفه، قم، مؤسه طبع و نشر، [بی‏تا].
47. فاسی مکی، تقی‏الدین محمد بن احمد حسنی، العقد الثمین فی تاریخ البلد الأمین، تحقیق فؤد سید، قاهره، 1387ق.
48. قاضی نعمان مغربی، ابوحنیفه نعمان بن محمد، شرح الأخبار فی فضائل الائمة الاطهار علیهم‏السلام، تحقیق سیدمحمد حسینی جلالی، قم، مؤسة النشر الاسلامی، 1409ق.
49. قرشی، عبدالقادر بن ابی‏الوفا، الجواهر المضیئه، هند، 1335ق.
50. قفطی، جمال‏الدین ابوالحسن علی بن یوسف، إنباه الرواة علی أنباه النحاة، تحقیق ابوالفضل ابراهیم، قاهره، دار الکتب المصریه، 1374ق.
51. قمی، عباس، الکنی و الالقاب، تقدیم محمدهادی امینی، تهران، مکتبة الصدر، [بی‏تا].
52. قیام امام حسین علیه‏السلام، برگزیده از: کتاب الفتوح، تصحیح غلام‏رضا مجد طباطبایی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1374.
53. لکنوی هندی، محمد بن عبد الحیّ، الفوائد البهیه فی تراجم الحنفیه، [بی‏جا، بی‏نا، بی‏تا].
54. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، مؤسة الوفاء، 1403ق.
55. مجهول، مقتل‏الحسین علیه‏السلام، تحقیق رسول جعفریان، فصلنامه تراثنا، شماره 68، 1422ق.
56. مُحَلّی، حمید بن احمد بن محمد، الحدائق الوردیه فی مناقب الائمة الزیدیّه، تحقیق مرتضی بن زید محطوری حسنی، چاپ اول: صنعاء، مکتبة بدر، 1423ق.
57. مِزِّی، جمال‏الدین ابوالحجاج یوسف، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال، تحقیق بشار عواد معروف، [بی‏جا]، مؤسة الرساله، 1406ق.
58. مستوفی هروی، محمد بن احمد، ترجمه الفتوح، تصحیح غلام‏رضا مجد طباطبایی، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1372.
59. مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین بن علی، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق سعید محمد لحام، بیروت، دار الفکر، 1421ق.
60. مسکویه رازی، ابوعلی، تجارب الامم و تعاقب الهمم، تحقیق ابوالقاسم امامی، چاپ دوم: تهران، سروش، 1379.
61. مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد فی معرفة حجج اللّه‏ علی العباد، تحقیق مؤسه آل البیت علیهم‏السلام، قم، مؤسه آل البیت علیهم‏السلام لاحیاء التراث، 1413ق.
62. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، بورسعید، مکتبة الثقافه، [بی‏تا].
63. موسوی خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، تحقیق اسماعیل اسماعیلیان، قم، مکتبه اسماعیلیان، [بی‏تا].
64. نیشابوری هندی، میرحامد حسین، عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار علیهم‏السلام، قم، منشورات مدرسة الامام المهدی(عج)، 1406ق.

--------------------------------------------------------------------------------

1. طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج 4، ص 250، 267، 286، 302، 311، 331، 355 و 357 ـ 358.
2. همان، ص 260، 265، 290، 300، 310، 343، 348، 351، 354، 356 و 358.
3. همان، ص 255 و 296.
4. ج 4، ص 257، 260، 292 و 294.
5. همان، ص 257 و 260.
6. بیروت، دار الکتاب العربی، 1417 ق.
7. چاپ اول: تهران مؤسه فرهنگی انتشاراتی تبیان، 1377.
8. بلعمی، تاریخنامه طبری، ج 4، ص 698 ـ 715.
9. همان، ج 4، ص 699.
10. همان، ص 710.
11. همان، ص 712.
12. همان.
13. مفید، الارشاد، ج 2، ص 114.
14. به کوشش محمد سرور مولایی، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، 1359 و نیز تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1377.
15. حموی درباره او گفته است که ابن‏اعثم کتاب تاریخی دارد تا پایان عصر مقتدر معجم الادباء، ج 2، ص 231. از این عبارت دانسته می‏شود که او تا پایان عصر خلافت مقتدر، یعنی سال 320 ق زنده بوده است.
16. ابن‏اعثم، کتاب الفتوح، ج 4، ص 322.
17. همان، ج 5، ص 134.
18. برای نمونه، او گزارش مفصل چگونگی خروج امام از مدینه را برخلاف تمام گزارش‏های معتبر این گونه نگاشته است که ابتدا امام حسین علیه‏السلام به بیعت فرا خوانده می‏شود، پس از مخالفت حضرت و احتجاج وی با مروان در راه خروج از منزل خود، ولید بن عتبه حاکم مدینه، خبر آن را به شام می‏فرستد که طبیعتا دریافت پاسخ یزید، چندین روز به درازا می‏کشد و چون نامه یزید مبنی بر دستور کشتن امام به دست ولید می‏رسد، امام حسین علیه‏السلام چندین شب در مدینه توقف کرده و بر سر قبر جدش پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله حاضر شده و سپس شبانه ظاهرا شب سوم از مدینه خارج می‏شود (همان، ج 5، ص 10 ـ 22). در حالی که بر اساس منابع معتبر که قراین، شواهد و شرایط حاکم نیز همین را اقتضا می‏کرده است، امام حسین علیه‏السلام شب اول به قصر ولید حاکم مدینه رفت و شب دوم از مدینه خارج شد.
19. همان، ج 5، ص 25. البته چنان‏که خواهیم نوشت بعدها ابن شهرآشوب م 588 ق این جمله مشهور را در قالب پاسخ شفاهی(نه وصیت‏نامه) امام حسین علیه‏السلام به پیشنهاد عبداللّه‏ بن مطیع، محمد حنفیه و ابن‏عباس مبنی بر منع رفتن حضرت به عراق آورده است. نکته دیگر در این باره آن‏که در برخی منابع متأخر شیعی، همانند بحار الانوار این جمله مشهور در همان قالب وصیت‏نامه آمده است ر.ک: بحار الانوار، ج 45، ص 329 ـ 330 و علامه مجلسی اگرچه، این نقل را از کتاب تسلیة المُجالس و زینة المَجالس سیدمحمد بن ابی‏طالب موسوی نقل کرده است، اما با اندکی بررسی و مقایسه، می‏توان به این نکته پی برد که تسلیة المجالس نیز از مقتل الحسین خوارزمی گرفته که او نیز به نوبه خود، از ابن‏اعثم گرفته است.
20. ابن ابی‏طیفور، بلاغات النساء، ص 23 ـ 24.
21. ابن‏اعثم، کتاب الفتوح، همان، ج 5، ص 130.
22. شیخ صدوق، الامالی، مجلس 31، ص 230، شماره 3.
23. ابن اعثم، همان، ج 5، ص 132 ـ 133.
24. همان، ص 19 و نیز ص 87 و 99 ـ 100.
25. همان، ج 4، ص 323 ـ 327.
26. درباره مترجم کتاب الفتوح که یک یا دو نفر بوده است، ر.ک: ترجمه فتوح، مقدمه مصحح، ص 18 به بعد.
27. تصحیح غلام‏رضا مجد طباطبایی، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1372، ص 819 و 924.
28. برای نمونه، مقایسه شود صفحات 499، 567، 644 و 811 از ترجمه فتوح به ترتیب با متن کتاب الفتوح، ج 2، ص 495؛ ج 3، ص 77 و 159 و ج 4، ص 346.
29. ابن‏اعثم، ترجمه کتاب الفتوح، ص 893 مقایسه شود با کتاب الفتوح، ج 5، ص 91.
30. ابن‏اعثم، ترجمه کتاب الفتوح، ص 905.
31. همان.
32. تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1373، 109 صفحه.
33. ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج 4، ص 352 ـ 362.
34. همان، ص 352.
35. تمیمی، کتاب المحن، ص 142 ـ 155.
36. ابن‏ندیم، الفهرست، ص 171.
37. مسعودی، مروج الذهب، ج 3، ص 65 ـ 73.
38. همان، ص 65.
39. همان، ص 71.
40. همان، ص 72. البته پس از او، مقدسی نیز چنین آماری را در کتابش آورده است البدء و التاریخ، ج 6، ص 11.
41. البدء و التاریخ، ج 6، ص 138.
42. از کتاب مقاتل الطالبیین او می‏توان این گرایش را استنباط کرد، اما تشیع امامی را نمی‏توان به او نسبت داد.
43. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص 84 ـ 121. شیوه ابوالفرج در نقل روایات، معمولاً شیوه روایی و به صورت نقل خبر همراه با ذکر سند است.
44. همان، ص 113.
45. همان، ص 85، 92، 94، 102، 109 و 114.
46. به ترتیب: یک، نه و چهار روایت، در ص 85، 88، 90، 91 ـ 92، 93، 97، 99 و 113.
47. همان، ص 90.
48. همان، ص 121.
49. قاضی نعمان، شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار علیهم‏السلام، ج 3، ص 134 ـ 199، شماره 1074 ـ 1128.
50. ابن‏خلکان، وفیات الاعیان و أنباء أبناء الزمان، ج 5، ص 415.
51. ابن تغری بردی، النجوم الزاهره فی احوال ملوک مصر و القاهره، ج 4، ص 106.
52. درباره زندگی، اعتقادات و مذهب و آثار او، ر.ک: مقدمه شرح الاخبار، به قلم محقق سیدمحمد حسینی جلالی، قم، مرکز انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، 1409 ق، ج1، ص 5 82 . هم‏چنین محقق دیگری درباره مذهب او پژوهش مفصلی کرده و با ارائه دلایل و شواهدی، اسماعیلی بودن وی را اثبات کرده است (ر.ک: امیر جوان‏آراسته، «قاضی نعمان و مذهب او»، فصلنامه هفت آسمان، سال سوم، ش 9 و 10، 1388، ص 58 به بعد.
53. شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص27 ـ 135.
54. همان، ص 108 ـ 109.
55. همان، ص 114.
56. مقتل الحسین، تحقیق رسول جعفریان، فصلنامه تراثنا، 1422ق، شماره 68، ص 244.
57. همان، ص 247.
58. ابن‏مسکویه رازی، تجارب الامم و تعاقب الهمم، ج 2، ص 38 ـ 83.
59. ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج 1، ص 442 ـ 447، شماره 574.
60. همان، ج 1، ص 443.
61. محمد بن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص 169 ـ 195.
62. همان، ص171 ـ 185 مقایسه شود با: شیخ مفید، الإرشاد، ج 2، ص 32 ـ 100.
63. همان، ص 185 ـ 188 مقایسه شود با: شیخ صدوق، الأمالی، مجلس 30، ص 221 ـ 226.
64. همان، ص 188 ـ 189 مقایسه شود با: شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 108 ـ 113.
65. همان، ص 189 ـ 192 مقایسه شود با: شیخ صدوق، الأمالی، مجلس 30، ص 226 ـ 227 و مجلس 31، ص 228 ـ 232.
66. همان، ص 192 ـ 193 مقایسه شود با: شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص 122 ـ 125.
67. همان، ص 193 ـ 195.
68. همان، ص 169 ـ 171.
69. طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج 1، ص 420 ـ 478.
70. همان، ص 477.
71. برخی نام او را به اشتباه، «موفق‏الدین» دانسته‏اند (محمد بن عبد الحیّ لکنوی هندی، الفوائد البهیه فی تراجم الحنفیه، ص 39).
72. برخی نام جد خوارزمی را «اسحاق» با کنیه «ابوسعید» دانسته‏اند (یاقوت بن حموی، معجم الادباء، ج 19، ص 212؛ جلال‏الدین عبدالرحمن سیوطی، بغیة الوعاه فی طبقات اللغویین و النحاة، ج 2، ص 401؛ محمدباقر موسوی خوانساری اصفهانی، روضات الجنات، ج 8، ص 124 و عبدالحسین احمد امینی، الغدیر، ج 4، ص 398). اما با توجه به تصریح بیشتر شرح حال نویسان به این‏که نام جدش «محمد» بوده است، به نظر می‏رسد این دیدگاه، به حقیقت، نزدیک باشد.
73. بعضی، هم‏چون قرشی (عبدالقادر بن ابی‏الوفاء قرشی، الجواهر المضیئه، ج 2، ص 188) و فاسی (تقی‏الدین محمد بن احمد حسنی فاسی مکی، العقد الثمین فی تاریخ البلد الأمین، ج 7، 310) او را «خطیب خوارزم» خوانده‏اند که چندان تفاوتی ندارد. البته کسانی که از او با صیغه تفضیل (اخطب) تعبیر کرده‏اند، مقصودشان تعظیم وتکریم ایشان و تصریح به تبحّر وی در انشای خطبه بوده است (ر.ک: خوارزمی، المناقب، مقدمه جعفر سبحانی، ص 17).
74. قرشی، همان، ج2، ص 188؛ سیوطی، همان، ج2، ص 401؛ محمود بن سلیمان کفوی، أعلام الأخیار من فقهاء مذهب النعمان، به نقل از: میرحامد حسین نیشابوری هندی، عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار علیهم‏السلام، ج 6، ص 296.
75. جمال‏الدین ابوالحسن علی بن یوسف قفطی، إنباه الرواة علی أنباه النحاة، ج 3، ص 232؛ قرشی، همان، ج2، ص 188 و فاسی، همان، ج7، 310.
76. خوارزمی، مقتل‏الحسین علیه‏السلام، ج 1، ص 254، 263، 308 و 323.
77. سیدعبدالعزیز طباطبایی، اهل‏البیت علیهم‏السلام فی‏المکتبة العربیه، ص 548، ش 706.
78. ذهبی، میزان الاعتدال، ج 1، ص 112 و ابن‏حجر، لسان المیزان، ج 1، ص 202.
79. ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج 19، ص 36.
80. ابن‏حجر، همان.
81. تاریخ مدینة دمشق، ج 14، ص 111ـ260، شماره 1566. هم‏چنین این بخش از تاریخ ابن‏عساکر، توسط محقق برجسته محمدباقر محمودی، تحقیق و جداگانه با عنوان ترجمة ریحانة رسول‏الله الامام الحسین علیهم‏السلام من تاریخ مدینة دمشق چاپ شده است. افزون بر این، محقق سیدمحمدرضا حسینی جلالی برخی از اخبار این اثر را گزینش کرده و در قالب چند باب با عنوان الحسین علیه‏السلام سماته و سیرته به چاپ رسانده است.
82. همانند اخبار مربوط به ولادت، شهادت و مدت عمر امام و اخبار مربوط به عقوبت کشندگان امام.
83. ابن‏سعد، ترجمة الامام الحسین و مقتله، ص 53 ـ 63، شماره 282 ـ 285.
84. ابن‏عساکر، ترجمة ریحانة رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله الإمام الحسین علیه‏السلام، ص 287 ـ 301، حدیث 255 ـ 258 و همو، تاریخ مدینه دمشق، ج 14، ص 204 ـ 213.
85. برای نمونه ر.ک: ابن‏عساکر، همان، ص37، حدیث 31؛ ص 275 ـ 276، حدیث 241 ـ 242؛ ص 308 ـ 309، حدیث 266 ـ 268 و ص 368، حدیث 310 ـ 311. مقایسه شود به ترتیب با: گزارش‏های ابن‏سعد، همان، ص 17، 49 ـ 50، حدیث 278 ـ 280، ص 64، حدیث 290 و ص 90، حدیث 320.
86. ابن‏عساکر، ترجمة ریحانة رسول‏الله الامام الحسین علیه‏السلام، ص 20 ـ 40، حدیث 10ـ38 و ص 412 ـ 443، حدیث 349 ـ 396.
87. همان، ص 51 ـ 199، خبر شماره 55 ـ 177.
88. همان، ص 236 ـ 275، حدیث 213 ـ 240 و ص 341 ـ 344، خبر 278 ـ 280.
89. همان، ص 278 ـ 285، حدیث 244 ـ 254 و نیز ص 288، 293 و 298.
90. همان، ص 287 ـ 325 و 340، خبر 255 ـ 277.
91. همان، ص 353 ـ 367، حدیث 287 ـ 309.
92. همان، ص 368 ـ 376، حدیث 310 ـ 317 و ص 446 ـ 448، حدیث 398 ـ 399.
93. جمال‏الدین ابوالحجاج یوسف مِزِّی، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال، ج 6، ص 396 ـ 449، شماره 1323.
94. شمس‏الدین محمد بن احمد بن عثمان ذهبی، سِیَر أعلام النُبَلاء، ج 3، ص 280 ـ 321، شماره 48.
95. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 96 ـ 97.
96. همان، ص 65 ـ 66.
97. همان، ص 109 ـ 118 مقایسه شود با: ابن‏اعثم، کتاب الفتوح، ج 5، ص 101 ـ 115. البته ابن شهرآشوب پس از نقل رجز و گزارش مبارزه هر یک از اصحاب، آمار کشتگان سپاه عمر سعد توسط هریک از اصحاب امام حسین علیه‏السلام را افزوده است که معلوم نیست آمار یاد شده را از کدام منبع گرفته است.
98. همان، ج4، ص 120.
99. همانند رجز: «انا الحسین بن علی احمی عیالات ابی ...».
100. ابن جوزی، المنتظم، ج 5، ص 322 ـ 329 و 335 ـ 347.
101. همان، ج 5، ص 342 ـ 346.
102. ابن‏اثیر، الکامل فی تاریخ، ج 1، ص 5.
103. همان، ج 3، ص 263 ـ 303.
104. همان.
105. مانند نقل دو بیت از عمر سعد: «ااترک ملک الری و الری رغبة...» همان، ج 3، ص 283.
106. همانند نقل دو خبر درباره شهادت امام حسین علیه‏السلام از ابن‏عباس و ام‏سلمه همان، ج3، ص 303.
107. ابن‏اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج 2، ص 18 ـ 22.
108. همان، ص 21.
109. در سال درگذشت او اختلاف است، شیخ آقا بزرگ سال 645، دانسته است الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 13، ص 170 و ج 19، ص 349، اما محدث قمی سال یاد شده را سال درگذشت پدر وی، نجیب‏الدین دانسته و سال وفات نجم‏الدین را بیان نکرده است (الکنی و الالقاب، ج1، ص 442).
110. محمدباقر موسوی خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، ج 2، ص 179.
111. سیدمحسن امین عاملی، اعیان الشیعه، ج 4، ص 156.
112. محلّی، الحدائق الوردیه فی مناقب الأئمة الزیدیه، ج1، ص 188ـ234.
113. همان، ص 201.
114. سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص من الامة بذکر خصائص الائمه، ج 2، ص 115 ـ 282.
115. همان، ص 133 ـ 136. ابن‏سعد به اختصار به نامه و پاسخ آن پرداخته است (ترجمة الحسین علیه‏السلامو مقتله، ص 59 ـ 60).
116. همان، ج2، ص 206 ـ 209.
117. همان، ج2، ص 164.
118. همان، ج2، ص 135، 136، 145، 148، 156، 163، 167، 172، 182، 185، 187، 203 و 206 ـ 207.
119. همان، ص 133 ـ 134، 138، 151، 154، 157، 163، 171، 182، 187، 193، 198ـ199 و 209.
120. همان، ص 179، 187 و 225.
121. همان، ص 184، 188، 197 و 199 ـ 200.
122. فصول مربوط به امام حسین علیه‏السلام از صفحه 93 به بعد است.
123. شیخ آقا بزرگ، همان، ج 4، ص 409 و ج 8، ص 124 ـ 125.
124. برای آگاهی بیشتر درباره این اثر، ر.ک: سیدعبدالعزیز طباطبایی، اهل‏البیت علیهم‏السلام فی المکتبة العربیه، ص 165 ـ 167 و 647 ـ 648.
125. ابن‏عدیم، ترجمة الإمام الحسین علیه‏السلام، ص 141 ـ 156، مقایسه شود بخش مقتل این کتاب با گزارش دینوری در این باره در کتاب: الاخبار الطوال، ص 247 ـ 261.
126. سید ابن‏طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص 87.
127. همان، ص 234.
128. محمد اسفندیاری، کتابشناسی تاریخ امام حسین علیه‏السلام، ص 80 به نقل از: سید ابن طاووس، الاجازات لکشف طرق المفازات فیما یخصنی من الاجازات، ص 65.
129. سید ابن‏طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص 127.
130. همان.
131. همان، ص 201. برای آگاهی از شخصیت، زندگی اربلی و کتاب کشف الغمه و دیگر آثار او، ر.ک: رسول جعفریان، علی بن عیسی اربلی و کشف الغمه، و نیز اربلی، کشف الغمه، مقدمه محقق کتاب، ج 1، ص 7 ـ 145.
132. اربلی، کشف الغمه فی معرفة الائمه، ج 2، ص 429 ـ 554.
133. همان، ص 136.
134. همان، ج1، مقدمه محقق، ص 64. اما شیخ آقا بزرگ، تاریخ نگارش آن را سال 682 ق دانسته است همان، ج 18، ص 47.
135. برای نمونه، ر.ک: اربلی، همان، ج 2، ص 449 ـ 468، فصل‏های مربوط به علم، شجاعت و بخشش امام علیه‏السلام.
136. همان، ص 482 ـ 489.
137. همان، ص 489.
138. عمادالدین طبری، الکامل فی السقیفه، ج 2، ص 306.
139. همان، ص 271.
140. همان، ص 287.
141. همان.
142. همان، ص 288.
143. همان، ص 293.
144. همان، ص 302.

تبلیغات