آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۱۱

چکیده

دین و دین‏دارى چه تأثیراتى بر سلامت روان آدمى دارد و کدام شواهد تجربى نقش مثبت دین و دین‏دارى بر سلامت و بهداشت روانى را مدلل مى‏سازد؟ مؤلف براى پاسخ به سؤالات فوق به چند طبقه از تحقیقات انجام شده با عناوین و نتایج زیر اشاره مى‏کند: الف) دین‏دارى و خودکشى؛ بین تعداد کسانى که به کلیسا مى‏روند و میزان خودکشى رابطه معکوس وجود دارد. ب) دین‏دارى و بزهکارى؛ بین میزان رفتن به کلیسا و بزهکارى رابطه منفى وجود دارد. ج) دین‏دارى و اعتیاد؛ افراد مذهبى کمتر به استفاده از مواد مخدر روى مى‏آورند. د) دین‏دارى و رضایت‏مندى از ازدواج؛ مهم‏ترین عامل رضایت‏مندى در ازدواج‏هاى پایدار، مذهب تلقى مى‏شود. ه ) دین‏دارى و افسردگى؛ میزان افسردگى بیمارانى که داراى باورهاى مذهبى قوى‏ترى هستند از سایر گروهها کمتر است. و) دین‏دارى و فشار روانى؛ افراد مذهبى کمتر به مشکلات روانى دچار مى‏شوند. ز) افزایش صله رحم موجب سازگارى اجتماعى بیشترى مى‏شود، و بالاخره توکل به خدا سبب کاهش اضطراب مى‏گردد.

متن

مقدمه
سؤالاتى که در جامعه فعلى در خصوص روان‏شناسى اسلامى مطرح مى‏شود عمدتا به مناسبات دین و روان برمى‏گردد. بسیارى از روان‏شناسان به طور سلبى یا ایجابى به این سؤالات پاسخ مى‏دهند. عده‏اى روان‏شناسى را از مقوله علوم تجربى و آزمایشى مى‏دانند که از فلسفه جدا شده و مسیرى را که علوم تجربى طى کرده است، مى‏پیماید و براى آزمون فرضیه‏هایش از روش‏ها و متدهاى آزمایشگاهى استفاده مى‏کند، در حالى که دیندارى افراد هنوز بحث ماوراءالطبیعه است و تن به تحقیقات تجربى نمى‏دهد. برخى دیگر از روان‏شناسان، مطالعات روان‏شناختى دین را بسیار مهم تلقى مى‏کنند و اعتقاد دارند که براى آموزش مفاهیم دینى به افراد بایستى از روان‏شناسى سود جست و حتى دیندارى افراد را در تعامل با شخصیت آنان دانست. دیندارى یک فرد سالم و خودشکوفا با دیندارى یک فرد دچار توهمات ذهنى و مشکلات روانى هرگز نمى‏تواند برابرى کند و یا نتیجه یکسان داشته باشد. به علاوه «دین» و «دیندارى» تأثیراتى که در روان آدمى مى‏گذارد هم از نظر تئوریکى و هم از نظر تحقیقاتى انکارناپذیر است. دیندارى و نوع آن در تأمین سلامت روانى افراد مؤثر است. در زیر به برخى از این تحقیقات مى‏پردازیم و پس از آن الگوى نظرى را که معناکننده این تحقیقات است بررسى مى‏کنیم. تحقیقات انجام شده در زمینه دیندارى و سلامت روان را در شش طبقه مجزا مى‏آوریم.
دیندارى و خودکشى
کامستاک(2) و پاتریچ(3) در یک بررسى نشان دادند احتمال خودکشى در بین افرادى که به کلیسا نمى‏روند چهار برابر بیشتر از افرادى است که به کلیسا مى‏روند. در دوازده پژوهش دیگرى که توسط گارتنر(4) و همکاران (1991) انجام گرفت بین اعتقادات مذهبى و خودکشى، همبستگى منفى مشاهده شد. نتایج شمارى از دیگر بررسى‏ها نشان مى‏دهد که با کاهش تعداد افرادى که در آمریکا به کلیسا مى‏روند، آمار خودکشى بالا رفته است (استاک،(5) دویل،(6) و راشینگ،(7) 1983). مطالعات هم‏چنین نشان مى‏دهد افراد مذهبى کمتر به خودکشى وسوسه شده‏اند (ماینر(8) و براش،(9) 1981). استاک معتقد است که افراد مذهبى به دلیل بالا بودن عزت نفس آنان و احساس مسؤولیت، دست به خودکشى نمى‏زنند، در حالى که این ویژگى‏ها در افراد غیر مذهبى دیده نمى‏شود.
بزهکارى و دین‏دارى
در ارتباط با مذهبى بودن و بزهکارى، بررسى‏ها نشان مى‏دهد که رفتارهاى بزهکارانه در افراد مذهبى کمتر از افراد غیر مذهبى است. برخى تحقیقات نشان مى‏دهد که نگرش‏هاى مذهبى نمى‏تواند بزهکار بودن و یا بزهکار نبودن را پیش‏بینى کند ولى رفتارهاى مذهبى مى‏تواند این دو را از یکدیگر متمایز کند. (گارتنر، لارسون(10) و آلن،(11) 1991). به عبارت دیگر شرکت در مراسم مذهبى و رفتن به کلیسا عاملى است که با بزهکارى رابطه‏اى منفى دارد، و این امر در پنج مقاله از شش مقاله‏اى که توسط ارگیل(12) و بیت‏هلاهمى(13) مورد بررسى قرار گرفته، گزارش شده است.
دیندارى و استفاده از مواد مخدر
در زمینه استفاده از مواد مخدر نیز نتیجه بررسى‏هاى انجام شده مانند نتیجه خودکشى است. براى نمونه گورساچ(14) و باتلر(15) (1976) بعد از بررسى بیست تحقیق تجربى به این نتیجه رسیدند که به وسیله اعتقادات مذهبى مى‏توان پیش‏بینى کرد که در آینده چه کسى از مواد مخدر استفاده خواهد کرد. گروهى از پژوهشگران در تأیید نظریات گورساچ و باتلر، با قاطعیت اظهار داشتند که افراد مذهبى از مواد مخدر استفاده نمى‏کنند (ادلف(16) و اسمارت، 1985، اوتار،(17) 1979، دیویدز،(18) 1982).
در یازده پژوهش از دوازده پژوهشى که توسط گارتنر (1991) بررسى شده است این نتیجه به دست آمد که داشتن اعتقادات مذهبى سبب کاهش استفاده از مواد مخدر مى‏شود. لوچ(19) و هوگز(20) (1985) نیز بعد از بررسى نظرات 14000 جوان به این نتیجه رسیدند که بیشترین افرادى که از مواد مخدر استفاده مى‏کنند افراد غیر مذهبى‏اند و در درجه دوم استفاده، لیبرال مذهبى‏ها قرار دارند و کمترین کسانى که به این مواد روى مى‏آورند افراد مذهبى اصول‏گرا هستند. از دیگر یافته‏هاى این پژوهش آن بود که هر اندازه اعتقادات مذهبى فرد قوى‏تر باشد به همان اندازه احتمال استفاده از مواد مخدر در او کمتر است.
رضایت‏مندى از ازدواج و دین‏دارى
بررسى‏هاى انجام شده نشان مى‏دهد که انجام اعمال مذهبى (از جمله رفتن به کلیسا) بیش از دیگر متغیرهاى مورد بررسى، رضایت‏مندى از ازدواج را پیش‏بینى مى‏کند. (گلین(21) و وپوز، 1988) هم‏چنین اسپروسکى(22) و هاگستون(23) (1978) نشان داده‏اند افرادى که براى مدت طولانى با هم زندگى مى‏کنند مذهب را به عنوان مهم‏ترین عامل رضایت‏مندى در ازدواج تلقى مى‏کنند. جریگان(24) و ناک(25) بعد از بررسى تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که مذهب مهم‏ترین عامل ثبات و پایدارى در ازدواج است. مى‏دانیم که پایدار بودن کانون خانواده و کاهش یافتن احتمال طلاق، خود عامل بسیار مهمى در بهداشت روانى خانواده‏ها به شمار مى‏رود. تحقیقات نشان داده است، مردانى که همسرانشان را طلاق داده و یا از آن‏ها جدا شده‏اند، ده بار بیش از دیگران در معرض ابتلا به بیمارى‏هاى روانى هستند. هم‏چنین زنانى که طلاق گرفته‏اند و یا از همسرانشان جدا شده‏اند، خطر دچار شدن به بیمارى‏هاى روانى در آنان پنج برابر بیشتر از زنانى است که طلاق نگرفته‏اند.
رابطه دین‏دارى و افسردگى
پرسمن(26) و همکاران (1990) سى زن سالمند (65 سال به بالا) را که در بیمارستان، جراحى لگن انجام داده و بهبود یافته بودند مورد آزمایش قرار دادند. این افراد تاریخچه بیمارى قبلى نداشتند و در زمان آزمایش از نظر هوشى داراى مشکلى نبودند. نخستین آزمون 48 ساعت پس از جراحى یاد شده و آزمون بعدى تقریبا 24 ساعت پیش از مرخص شدن آنان از بیمارستان صورت گرفت. زمانى که این افراد از بیمارستان مرخص مى‏شدند، سه آزمون به شرح زیر از ایشان به عمل آمد.
ـ مقیاس افسردگى پیران؛
ـ مقیاس مذهبى بودن؛
ـ ارزیابى توانایى راه رفتن.
نتایج نشان داد بیمارانى که باورهاى مذهبى قوى‏ترى داشتند و اعمال مذهبى را انجام مى‏دادند نسبت به گروه دیگر کمتر افسردگى داشتند و پس از ترخیص از بیمارستان راه طولانى‏ترى را پیاده طى کردند.
رابطه دین‏دارى با تحمل فشارهاى روانى
در برخى از بررسى‏هاى انجام شده، موثر بودن مداخلات مذهبى در کاهش اضطراب و فشارهاى روانى مورد مطالعه قرار گرفت و نتایج دو بررسى نشان داد که افراد معتقد و پاى‏بند به اصول مذهب، اضطراب و ناراحتى‏هاى روانى کمترى دارند (لیندنتهال(27) و همکاران، 1970؛ استارک،(28) 1971). گارتنر و همکارانش (1991) در زمینه سلامت روانى و اعتقادات مذهبى، شش مقاله را بررسى کرده‏اند و در تمام این مقالات بین اعتقادات مذهبى و سلامت روانى رابطه مثبتى ملاحظه شده است.
رابطه بین دین‏دارى و خلق و خوى مذهبى
تحقیقاتى نیز در ارتباط با اخلاقیات مذهبى در افراد (اخلاق عملى) با شاخص‏هاى سلامتى صورت گرفته است که به برخى از آن‏ها اشاره مى‏شود.
در پژوهشى که توسط غبارى و محمد وند (1377) در مورد «بررسى رابطه بین رفتار بخشایشگرى (عفو و گذشت) با میزان اضطراب والدین دانش‏آموزان عقب‏مانده ذهنى و عادى انجام گرفت این نتیجه به دست آمد که هر چه میزان عفو و گذشت در بین والدین بالا رود از میزان اضطراب آنان کاسته مى‏شود.
ضریب همبستگى بین میزان عفو و گذشت و اضطراب در والدین کودکان عادى چنین است:
p <0/01) -0/33 وr=0/33
و ضریب همبستگى در والدین کودکان عقب‏مانده ذهنى عبارت است از:
p <0/01) -0/4 وr=0/4
علاوه بر آن یافته‏ها نشان مى‏دهد که والدین هرچه مذهبى‏تر باشند میزان عفو و گذشت آنان نیز بیشتر است. این یافته‏ها بسیار مهم تلقى مى‏شود، چون از یک طرف ارتباط بین مذهبى بودن و میزان عفو و گذشت را در والدین نشان مى‏دهد و دلالت بر این دارد که افراد مذهبى بیشتر از افراد دیگر خطاى دیگران را مى‏بخشند و از طرف دیگر نشان مى‏دهد که بین سلامت روان و داشتن اخلاق اسلامى ارتباط وجود دارد؛ یعنى افرادى که داراى اخلاق حسنه مذهبى هستند و به جاى انتقام یا کینه‏جویى و قهر، از گناهان دیگران مى‏گذرند، اضطراب آن‏ها از دیگران کمتر است و از سلامت روان بیشترى برخوردار هستند.
در پژوهش دیگرى غبارى و پیشاهنگ (1378) رابطه صله رحم با سازگارى اجتماعى را مورد مطالعه قرار دادند که مهم‏ترین سؤالات در این پژوهش به قرار زیر بود:
1. آیا رابطه‏اى بین میزان صله رحم در نوجوانان (14 تا 18 ساله) دختر و سازگارى اجتماعى آنان وجود دارد؟
2. آیا کیفیت صله رحم اثر بخشى آن را افزایش مى‏دهد؟
3. آیا ارایه حمایت‏هاى اجتماعى در برقرارى و صله رحم بیشتر موجب سازگارى اجتماعى مى‏گردد یا دریافت این‏گونه حمایت‏ها؟
با استفاده از مصاحبه‏هاى طولانى از نوجوانان، مقیاسى که صله رحم را اندازه بگیرد ساخته و ویژگى‏هاى روان‏سنجى آن با استفاده از روش‏هاى آمارى برآورد شد. ضریب آن‏ها که نشان‏دهنده میزان همسانى درونى آزمون است برابر با 78% شد که نشان دهنده اعتبار بالاى این آزمون است. اعتبار آزمون سازگارى اجتماعى که توسط پژوهشگران به دست آمد در حدود 67% بوده است. تحلیل داده‏ها نشان داد که بین صله رحم و سازگارى اجتماعى در حدود 3% بوده است که در سطح خطاى کمتر از 001/0 (p<0/01) معنى‏دار است. یعنى افرادى که صله رحم مى‏کنند و یا صله رحم دریافت مى‏دارند از سازگارى اجتماعى بالاترى برخوردارند.
براى سنجش اینکه چه مؤلفه‏هایى از صله رحم (کیفیت، کمیت، ارایه و دریافت) به طور معنى‏دارى سازگارى اجتماعى نوجوانان را پیش‏بینى مى‏کند از تحلیل رگرسیون چند متغیر استفاده شد. نتیجه تحلیل رگرسیون نشان داد که دریافت صله رحم در سطح کمتر از 001/0 سازگارى اجتماعى را پیش‏بینى مى‏کند (p<0/01) و (t=3/56). با توجه به نتایج به دست آمده از تحلیل رگرسیون مقادیر ضریب (B)مى‏توان معادله خطى زیر را براى این پیش‏بینى نوشت:
(دریافت صله رحم) x 26/0+91/22 = (سازگارى اجتماعى) y
براى این‏که علاوه بر فراوانى و میزان صله رحم غناى آن را نیز مورد توجه قرار دهیم، در ساختن پرسش‏نامه گزاره‏هایى را باید گنجاند که کیفیت صله رحم را از نظر غنا و عمق مورد سنجش قرار دهد تحلیل رگرسیون چند متغیر نشان داد که کیفیت صله رحم ارتباط بالایى با سازگارى اجتماعى دارد و به تنهایى در حدود 7% از تغییرات (واریانس) سازگارى اجتماعى را پیش‏بینى مى‏کرده است. تحلیل ضریب پیش‏بینى (B) نشان داد که ضریب پیش‏بینى با مقدار 27/0 (267/0 = Beta) در سطح خطایى کمتر از 01/0 معنادار بوده است.
با ملاحظه این داده‏ها رگرسیون را مى‏توان به صورت زیر نشان داد:
(کیفیت صله رحم) × 27/0 + 75/21 = (سازگارى اجتماعى) Y
همان‏طور که در معادله فوق دیده مى‏شود مقدار ثابت (عرض نقطه) در حدود 75/21 شده است و مقدار ضریب پیش‏بینى (B) 27/0 است که ضریب نسبتا بالایى است.
اگر یافته‏هاى فوق را در مورد تحقیق مربوط به صله رحم خلاصه کنیم، مى‏توان نتیجه گرفت که اولاً صله رحم با سازگارى نوجوانان، همبستگى معنادارى دارد. یعنى هر اندازه صله رحم در بین آنان و اعضاى خانواده بیشتر باشد، سازگارى آنان بیشتر است و ثانیا دریافت کردن صله رحم (یعنى فردى که مورد بازدید قرار مى‏گیرد، به عیادتش مى‏روند، از او احوال‏پرسى مى‏کنند، به دیدار او مى‏روند ...) سازگارى اجتماعى‏اش بیشتر است. علاوه بر این کیفیت «صله رحم» ارزش بالاترى از مقدار و میزان آن دارد. یعنى صله رحم‏هایى بیشتر در سازگارى نوجوانان اثر مى‏گذارد که داراى کیفیت بالایى بوده و رضایت دو طرفه در این دید و بازدیدها و تعاملات اجتماعى حاصل شود.
در پژوهش دیگرى که غبارى و همکاران (1379) در مورد دانشجویان دانشگاه تهران انجام داده رابطه بین توکل به خدا و اضطراب مورد مطالعه قرار گرفته است.
در این پژوهش تعداد 513 نفر از دانشجویان دوره کارشناسى از دانشکده‏هاى مختلف با روش تصادفى خوشه‏اى انتخاب شدند و بر روى آن‏ها پرسش‏نامه‏هاى «راهیابى در حوادث و رخدادهاى زندگى» و «اضطراب خصیصه‏اى اسپیلبرگر» اجرا شد. تحلیل داده‏ها نشان داد که بین گروه‏هاى دانشجویى با «توکل بالا» و «توکل پایین» تفاوت معنى‏دارى از لحاظ اضطراب خصیصه‏اى ملاحظه مى‏شود. یعنى دانشجویانى که میزان توکل آن‏ها بالاتر بود از میزان اضطراب پایین‏ترى برخوردار بودند و برعکس دانشجویانى که میزان توکل آن‏ها پایین‏تر بود از میزان اضطراب بالاترى برخوردار بودند.
هم‏چنین تحلیل داده‏ها نشان داد که در دانشجویان همبستگى مثبت و معنى‏دارى بین توکل به خدا و امیدوارى و هم‏چنین توکل به خدا و صبر و تحمل وجود دارد.
علاوه بر این، استفاده از روش‏هاى مقابله‏اى مذهبى مثل توکل، رضا، تسلیم، صبر و تحمل و اجرا کردن اخلاق دین در روابط بین فردى مثل صله رحم و بخشش، گذشت اجتماعى را بالا مى‏برد.
چگونه مى‏توان این یافته‏ها را توجیه و تبیین کرد؟ در توجیه این یافته‏ها مى‏توان به مدلهاى مختلفى از جمله «نقش معنادهى» مذهب اشاره کرد. این معنا بخشیدن یعنى پاسخ دادن به سؤالات مهمى چون از کجا آمده‏ایم؟ براى چه آمده‏ایم؟ و به کجا مى‏رویم؟ همان سؤالات مهمى که یکى را خیام کرد، دیگرى را حافظ، سومى را مولوى و چهارمى را ابوالعلاى معرّى. یکى دم غنیمتى شد. دیگرى رند، سومى طربناک، و چهارمى غمناک. این معنا بخشیدن یعنى از رنج هستى رستن، در صورت نبود این معنا به قول ویکتور فرانکل آدم‏ها به خودکشى، مواد مخدر و افیون، الکل و بزهکارى روى مى‏آوردند تا دمى را از رنج هستى وارهند.
دین یکى از کارکردهایش دادن معنا به زندگى و آشتى دادن انسان با زندگى است. انسان دیندار به زور و تکلف دست به رضا و تسلیم نمى‏زند. او چون جهان را معنادار مى‏بیند، تسلیم و رضا و توکل به صورت طبیعى به او دست مى‏دهد، و مثل سعدى مى‏گوید:
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست  عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
او جهان را داراى صاحب مى‏بیند که به دعوت او و براى هدفى به این جهان پا گذاشته است و در این جهان میهمانِ صاحب خانه (خدا) است. و این فکر او را نه تنها براى تحمل تمام سختى‏ها آماده مى‏کند، بلکه ناگوارى‏ها را براى او شیرین و گوارا مى‏سازد. او مولوى‏وار مى‏گوید:
من که صلحم دائما با این پدر  این جهان چون جنّتستم در نظر
(مثنوى، دفتر چهارم، بیت 3263)
چقدر زیباست وقتى انسان این معنا دادن به زندگى را از زبان بزرگ‏ترین روان‏پزشکان عالم، ویکتور فرانکل بشنود و بداند که چرا یافتن معنا هسته اصلى لوگوتراپى به وسیله ویکتور فرانکل شد.
او صحنه‏ها را در نوشته خود ترسیم مى‏کند تا به آن جا مى‏رسد که مى‏گوید افسران آلمانى از ما خواستند که همه چیز را از جواهرات گرفته تا دفترچه تسلیم آن‏ها کنیم. من که نوشته‏هاى نخستین کتابم را با خود داشتم و نمى‏خواستم آن‏ها را از دست بدهم، نگرانى خود را با زندانى دیگرى در میان گذاشتم او حرفى به من زد که مدت‏ها گیج بودم و به عمق حقارتم پى بردم و از گذشته خود وداع نمودم. در این لحظه بود که از خود پرسیدم آیا زندگى باز هم معنایى دارد؟ پرسش این پاسخ خود را همین ساعت یافتم. در جیب لباسى که به من داده بودند بپوشم و متعلق به زندانى مرده‏اى بود تکه کاغذى یافتم که بر روى آن نوشته بود: «خدایت را با تمام قلبت، با تمام روحت و با تمام قدرتت دوست بدار.»
در نظر فرانکل این دعا معناى بسیار عمیقى داشت که بایستى پاسخ مثبت به زندگى داد، علیرغم رنج و درد و ناراحتى که در آن وجود دارد، چون این پاسخ مثبت یک دستور است.
فرانکل تصمیم مى‏گیرد که خداى خودش و درنتیجه خود و زندگى‏اش را طبق دستور مذهبى دوست بدارد و دوباره در آن دردها و رنج‏ها، معنایى را جست‏وجو کند (شولتز، 1379).
علاوه بر این، معنا دادن به زندگى، خود موجب التیام آلام و دردها و رنج‏هاى زندگى مى‏شود. روش‏هاى برخورد یک فرد مذهبى با مشکلات با برخورد افراد دیگر بسیار متفاوت است. فرد مذهبى در مقابل مشکلات، توکل و صبر را پیشه مى‏کند که اثر سازندگى و التیام‏بخشى آن واضح است در حالى که افراد غیرمذهبى به روش‏هاى اجتنابى و تخریبى مثل پناه بردن به مواد مخدر خود را التیام مى‏بخشند.
نتیجه‏گیرى
هرچند که حجم نوشته بیش از این اجازه بسط مطلب را نمى‏دهد، در خاتمه لازم است به این نکته اشاره کنم که تحقیقات روان‏شناختى در زمینه مذهب چه در داخل ایران و چه در کشورهاى دیگر بسیار تشویق کننده است.
ارتباط تنگاتنگ مذهب و سلامت روان از تحقیقات انجام شده به خوبى استنباط مى‏شود. پژوهشگران آینده لازم است که اولاً تئورى خود را براى مطالعات روان‏شناسى شکل دهند تا با سرعت و دقت و یکپارچگى و انسجام پیشرفت کنند و ثانیا ابزارهاى دقیق و روش‏هاى معتبرى را براى مطالعات انتخاب کنند. مشاوران و روان‏درمانگران نیز در حرفه خود نبایستى از نقش مؤثر مذهب در سلامت روان غافل شوند.
منابع فارسى
ـ شولتز، د. (1379)، روان‏شناسى کمال؛ الگوهاى شخصیت سالم، ترجمه گیتى خوشدل، تهران: نشر پیکان.
ـ غبارى بناب، ب، محمدى وند، ح، 1377؛ بررسى رابطه رفتار بخشایشگرى با میزان اضطراب، زیر چاپ.
ـ غبارى بناب، ب، پیشاهنگ، م، 1378؛ رابطه صله رحم با سازگارى اجتماعى نوجوانان، زیر چاپ.
ـ غبارى بناب، ب، خدایارى فرد، شکوهى یکتا، م، فقیهى، ع، 1379؛ توکل به خدا عنوان روش مقابله‏اى، مجله دانشکده روان‏شناسى و علوم تربیتى، زیر چاپ.
منابع انگلیسى
Adalf, E.M.& Smart, R. G. (1985). Drug Use and Rse and Religious affiliation, feelings, and behawior, British journal of Addiction,
Argyele, M. & Beit-Hallahmi B. (1975). The Scientific Psychologf of Religion, London: Routledge & kegan Paul.
Autars. (1979). Religious Involvement and anti-social behavior. Perceptual and Motor Skills, 48, 1157-1158.
Comstock, G. W. & patridge, K. B. (1972). Church attendance. and Health. Journal of Chronic Disease, 25. 665-672.
Davids, L. (1982). ethnicidentity, religio sity, and youthful deviance: The toronto computer dating project. Adolesconce 17. 673-684.
Gartner, j. Iarson, D. B. & allen, G. (1991). Religious Commitments and mental health: A reviwe of the empirical literature, journal of psychology and theology, 19, 6-26.
Glenn, N. D, & weaver, C. N. (1987). multivariate, multisurvey study of happiness. journal of marrtiage and family, 40, 267-282.
Gorsuch, R. L, & butler, M. c. (1967). Initial drug abuse: A rview of predisposing socialpsychological factors. psychological Bulletin, 3, 120-137.
Lindenthal. J. J. Meyers, T. K. pepper, M, P. & stern, M. s. (1970). Mental status and religious behavior. journal. For The Scientific Study of Religion, 143-149.
Loch. B. R. & hughes, R. H. (1985). Religious and youth substance use.
Jornal Of Religion and Health, 24, 197-208.
Minear, J, D. & brush, C. R. (1981). The correlates of attitudes toward with death anxiety, religiosity and personal closeness to suicide.
Omega journal Of Death and Dying. 11, 317-327.
Pressman, P. Lyons, j, S, Larsin, D. B. and Stranin, j. j. (1990). Religious belief, depression, and a mbulation status in elderly women with broken hips. Americal journal Of Psychiatry, 147, 758-766.
Sporawski, M. J. & houghson M. J. (1978). preceriptons for happy marriage adjustment and satisfaction of couples married 50 or more years. Family Coordirtator, 27, 321, 327.
Stacks. s (1983). the effect of decline in institutionalized religion on suicide. Journal For The Scientific Study Of Religion, 22, 239-252.
Satrk, R. (1971). psychopathlogy and religious commitment. Review Of Religious Research, 12, 165-176.

________________________________________
1 استادیار دانشکده روان‏شناسى و علوم تربیتى دانشگاه تهران
2. Comstak.
3. partridge.
4. Gartner.
5. Stack.
6. Doyle.
7. Rushing.
8. Minear.
9. Brush.
10. Larson.
11. Laaen.
12. Argyle.
13. Beit - Hallahmi.
14. Gorsuch.
15. Butler.
16. Adlaf.
17. Autar.
18. Davids.
19. Loch.
20. Hughes.
21. Glenn.
22. Sparawski.
23. Houghston.
24. Jerrigan.
25. Nack.
26. Pressman.
27. Lindenthal.
28. Stark.

 

تبلیغات