با گسترش روز افزون نیازهای اطلاعاتی درباره عملیات واحدهای تجاری، ارائه صورت های مالی به روش سنتی پاسخگوی همه نیازهای استفاده کنندگان نیست. از گزارشگری مالی سنتی به علت ارائه ناکافی ضعف ها و قوت های یک واحد تجاری انتقاد شده است. بر این اساس به منظور رفع نقایص گزارشگری مالی فعلی (سنتی) و افزایش کیفیت اطلاعات حسابداری، در دهه اخیر، واژه الگوی کسب و کار توسط بسیاری از پژوهشگران در تحقیقات حسابداری و مدیریت مورد استفاده قرار گرفته است. از طرفی ارزیابی ذینفعان از الگوهای کسب و کار می تواند نقش کلیدی در توضیح و ارزیابی عملکرد شرکت داشته باشد. بسیاری معتقدند که موفقیت یا شکست یک کسب و کار به خاطر الگویست که برای آن در نظر گرفته شده است. به همین علت است که الگوی کسب و کار را به عنوان یک ساختار واحد برای توضیح مزیت رقابتی و عملکرد شرکت در نظر می گیرند. آنچه اهمیت بالایی دارد این است که الگوی کسب و کار واحد تجاری بدون در نظر گرفتن تمامی گروه های ذی نفع و درک روابط بین آنان نمی تواند موجب ایجاد مزیت رقابتی برای واحد تجاری شود؛ بنابراین، ارزیابی ذینفعان واحدهای تجاری از الگوهای کسب و کار نیازمند داشتن اطلاعات مالی و غیرمالی الگوهای کسب و کار است. مشارکت تمامی گروه های ذی نفع و استفاده حداکثری از ظرفیت های بالقوه آنان در طراحی و اجرای یک الگوی کسب و کار اثربخش، مستلزم پاسخگویی و ارائه اطلاعات مفید واحد تجاری به آنان است. انتظار بر این است که حسابداری از طریق افشای اطلاعات الگوهای کسب و کار به عنوان مهم ترین منبع اطلاعاتی برای انعکاس نتایج عملکرد، وضعیت مالی و جریانات نقدی واحد های تجاری و بهبود محتوای اطلاعات حسابداری، بتواند در این خصوص نقش اصلی خود را به شکل صحیحی ایفا کند.