آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۱

چکیده

این پژوهش درصدد پاسخ به این پرسش ها است که: فرد اخلاق ناپروا چه کسی است؟ مهم ترین عامل وجود او چیست؟ و وجودش، با کدام یک از درون گرایی و برون گرایی انگیزشی سازگار است؟ به عبارت دیگر، آیا می توان گفت وجود فرد اخلاق ناپروا نمونه نقضی برای درون گرایی انگیزشی بوده و در نتیجه برون گرایی انگیزشی درست است؟ یا اینکه می توان درون گرای انگیزشی بود و در عین حال وجود فرد اخلاق ناپروا را سازگار با آن دانست؟ برای پاسخ به این پرسش ها ابتدا مراد از درون گرایی و برون گرایی انگیزشی و دیدگاه مطلوب بر مبنای آرای محمدحسین طباطبایی، عبدالله جوادی آملی و محمدتقی مصباح یزدی روشن می شود. درون گرای انگیزشی صرف حکم اخلاقی را برای برانگیختن به انجام دادن فعل اخلاقی بسنده می داند و برون گرای انگیزشی وجود عنصری به نام میل را نیز برای برانگیخته شدن لازم می داند. در نهایت به این نتیجه می رسیم که وجود افراد اخلاق ناپروا دشواره ای پیش روی پذیرش رویکرد درون گرایی انگیزشی است و این مثال نقض، فرد را به پذیرش رویکرد برون گرایی انگیزشی سوق می دهد. برون گرای انگیزشی با اشکالات درون گرا مواجه نیست و از مؤیداتی نیز برخوردار است.

تبلیغات