فوکو و لویناس از برجسته ترین و مهم ترین متفکرانی هستند که بر ضرورت انتقاد بنیادی از سوبژکتیویسم عقلانی تأکید کرده اند. جریانی که به زعم این دو متفکر از زمان دکارت تا عصر حاضر، توانایی اخلاقی بدن را به نفع آگاهی سرکوب کرده است. فوکو و لویناس به بررسی و تحلیل معیار اخلاقی سوژه بدن مند پرداخته و در همین راستا توصیف اساسی و بدیعی از بدن و اخلاق ارائه کرده اند. بر همین اساس پیوند سوژه و دیگری را از منظری نو واسازی کرده اند. پرسش های راهبر ما در این مقاله عبارتند از: لویناس و فوکو چگونه بر پایه مختصات اندیشه-شان، سوبژکتیوته بدن مند اخلاقی را ترسیم کرده اند؟ وجوه اشتراک و اختلاف این دو در باب سوبژکتیوته بدن مند اخلاقی چیست؟ مدعای اصلی مقاله این است که اگرچه فوکو و لویناس روش ها و دریافت های متفاوتی از اخلاقی بودن ارائه کرده اند، اما هر دو بر اهمیت بدن به عنوان شرط ضروری و ذاتی بازسازی سوبژکتیوته اخلاقی تأکید دارند. هر دومعنای خاصی از اخلاق ارائه کرده اند و به نقد نظریه های مربوط به عمل اخلاقی و مجموعه قوانین کلی پرداخته اند. همچنین با تأکید بر اهمیت توانایی اخلاقی زبان، به تبیین رابطه اساسی بین سوژه و دیگری پرداخته اند و با انتقادهای جدی به زبان سوبژکتیوسم عقلانی به تولد سوژه حقیقت گو و سوژه پاسخ گو همت گماشته اند. به طور کلی سوژه بدن مند اخلاقی فوکو و لویناس دارای جنبه های مشترک اخلاقی، جسمانی، زبانی، زیبایی شناختی و تاریخی است.