آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۲

چکیده

دگردوستی با رواج ارزش های اومانیستی رنسانسی، در مغرب زمین به بوته فراموشی رفت و با گسترش حوزه نفوذ غرب، به شرق هم راه یافت (تاریخچه) و به همین نسبت، اصل و مقایسه آن با فرهنگ دیگر، مورد توجه جدی قرار نگرفت (پیشینه). حقوق فرد در اندیشه سیاسی، زمانی معنا می یابد که تصوری از دیگری نیز داشته باشیم. تعامل بین حقوق فرد و نیازهای دیگری تحت عنوان دگردوستی یا عبارات و واژه هایی با همین معنا و مفهوم ازسوی صاحبان اندیشه، بررسی و در پذیرش و رد آن، استدلال شده است (مسئله). بنابراین، در این مقاله پرسش مهم ناظر بر چگونگی نظر دو اندیشمند یعنی جان رالز و مرتضی مطهری درخصوص نقش دگردوستی در سیاست می باشد (سؤال). به نظر می رسد که بین دو اندیشمند، اختلاف نظر درباره نقش دگردوستی در سیاست جدی است (فرضیه). ازاین رو، غرض اصلی مقاله، فهم و تحلیل مفهوم دگردوستی و بیان ارتباط آن با سیاست نزد رالز و مطهری است (هدف). در این بررسی، یک مطالعه تطبیقی صورت خواهد گرفت که مبتنی بر داده های کتابخانه ای است و با تحلیل محتوا، نتایج مد نظر محقق خواهد شد (روش). رالز، دگردوستی را مانع عدالت سیاسی می داند؛ درحالی که مطهری، نه تنها آن را مانع عدالت سیاسی نمی داند، بلکه موجب قوام ارزش های انسانی می شمرد (یافته).

تبلیغات