نویسندگان: سحر نمازی خواه
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

 202 سال از فرمان ناپلئون برای تاسیس کرسی رشته زبان فارسی در مدرسه کلژدوفرانس می‌گذرد. روزگاری که شاه فرانسه دغدغه‌ای جز تصاحب هندوستان در رقابت با انگلیس نداشت و برای تحقق این رویا راهی جز برقراری روابط سیاسی – نظامی با ایران و پیگیری فتح هند از مسیر ایران نمی‌دید. ایرانی که درگیر جنگ با روسیه بود و فرانسه‌ای که خود بر جنگ با انگلستان مقاومت می‌کرد. جهان‌گشای فرانسوی، اما چهار سال تا پیش از صدور این فرمان بر ایجاد راه ارتباطی با شاه ایران تلاش می‌کرد و هر بار هیات حاملان نامه‌ دعوتش را، نه به دلایل دیپلماتیک و تامل شده، که از ضعف در ایجاد ارتباط زبانی و فهم محتوای نامه بی‌محصول بازمی‌یافت.
 
نخستین بار که در 1801 میلادی مامور حکومت انقلابی فرانسه نامه ناپلئون را در دعوت به برقراری رابطه سیاسی – نظامی به دربار فتحعلی‌شاه برد، پاسخ نامه تنها به این دلیل که حتی یک نفر برای ترجمه نامه پادشاه فرانسه در دربار فتحعلی‌شاه حضور نداشت، چنان سطحی نگاشته شد که شاه فرانسه راهی جز ارسال مجدد هیات‌هایی همراه با مترجمان زبان فارسی به ایران و درخواست پاسخی درخورتر از سوی دربار ایران نیافت. پنج سال ایجاد این ارتباط کلامی – سیاسی به درازا کشید تا بالاخره ژوئن 1806 پیام ناپلئون به فتحعلی‌شاه رسید و به توافقنامه‌ای انجامید که فرانسه را متعهد به بازسازی و تجهیز ارتش ایران می‌کرد.
 
ناپلئون منتظر دیدن سند امضا شده از سوی شاه ایران نشد و هیاتی 27 نفره از جمله دو تن از فارغ‌التحصیلان مدرسه زبان‌های شرقی را برای تسریع در ترجمه مکالمات و مکاتبات عازم ایران کرد، غافل از آنکه رقیب انگلیسی‌اش، پیش از رسیدن هیات 27 نفره به ایران، موفق به تطمیع شاه ایران بیش از فرانسه شده و بازسازی ارتش ایران را برای تحقق رویای مشترک ناپلئون و تسخیر کامل هندوستان از مسیر ایران آغاز کرده است. نگاه و توجه فرانسویان به ایران و فارسی‌زبانان اما نه با طمع کشورگشایی، که سال‌ها پیش با تاکید بر ضرورت تحقیق در زبان فارسی پیش و پس از اسلام بین متفکران و صاحبان کرسی‌های علمی و تحقیقی بهترین مدارس فرانسه آغاز شده بود.
 
مجلس انقلابی فرانسه دریافت‌کننده نخستین لایحه تاسیس مدرسه‌ای برای تدریس زبان‌های فارسی، عربی و ترکی در 1790 میلادی از سوی لوئی لانگلس شد. هم او که خلاصه‌ای از شاهنامه فردوسی را در کشاکش روزهای انقلاب فرانسه ترجمه و بین دانشگاهیان و آکادمیسین‌ها پخش کرد و ترجمه‌های گلستان سعدی را به بحث می‌گذاشت. لانگلس خود نخستین ریاست مدرسه زبان‌های شرقی را در بهار 1795 برعهده گرفت و «مدرسه جوانان مترجم» را نیز که همانند بسیاری از مدارس در وقایع انقلاب تعطیل شده بود در این مدرسه ادغام و برترین استادان علاقه‌مند به زبان فارسی و شرق‌شناسی را به همکاری دعوت کرد. فرانسویان در معرفی شعر و ادب فارسی به اروپاییان نیز تا به استفاده از زبان تطبیق دست یازیدند و فردوسی را «هومر ایران» معرفی و اروپا را به مرور آثارش دعوت کردند. لچشم فرانسویان اما تنها به ادبیات و شعر و تاریخ ایران در قرن 18 باز نشد.
 
پیش از آن، دین ایرانیان، مسیحیان فرانسوی که برای تبلیغ مسیحیت به تمامی نقاط دور و نزدیک جهان سفر می‌کردند را نیز به خود جلب کرد. الکساندر دورد، کشیشی که یادداشت‌ها و خاطرات خود از ایران را در سال 1659 در پاریس منتشر کرد، حکایت سفرش به ایران را پس از رهایی از دست دزدان دریایی و رسیدن به «سرزمینی که مردم آن، همه، نوع دوست، اهل نزاکت و ادبند» نوشت. هرچند در مدت اسکانش در اصفهان موفق به ارشاد یک ایرانی به مسیحیت نشد اما از تساهل ایرانیان در گفت‌وگو با پیروان دیگر ادیان می‌نویسد و اینکه ایرانیان عیسی را دوست دارند و پیروانش را در پناه می‌گیرند. او از دربار شاه‌عباس دوم می‌نویسد که سه‌شب مجلس مناظره و مباحثه بین عالمان ادیان مختلف را میزبانی کرده؛ «کاری که هیچ یک از پادشاهان مسیحی آن عهد حاضر به تمکین آن نبودند» و مسلمانان و دیگر ادیان را به حضور و مباحثه نمی‌پذیرفتند.
 
گواه شرح دینداری ایرانیان را شوالیه ژان شاردن نیز با انتشار سفرنامه 10 جلدی‌اش به نام سیاحتنامه به بیان می‌گیرد. او ششصد صفحه از سیاحت‌نامه‌اش را به تبیین عقاید مذهبی ایرانیان و روحیه تسامح و دگرپذیری آنان اختصاص می‌دهد و برای اروپاییان توضیح می‌دهد که ایرانیان نه فقط کافر و آتش‌پرست نیستند بلکه در وحدانیت خداوند بیان و اعتقادی عمیق دارند. در ترویج این اندیشه و برداشت از ایرانیان در اروپا، تامس هاید نیز دست به کار شد. اینچنین، ایرانشناسی در قرن‌های 18 و 19 فرانسه در سده بعد نیز قوام یافت؛ مراکز پژوهشی در تهران و پاریس تاسیس شد، روابط سیاسی دو کشور بیشتر و توجه به هنر ایرانی نیز بین فرانسویان آغاز شد.
 
آنها نخستین نمایشگاه مینیاتور، تذهیب، خاتم، معرق‌کاری، فرش و هنرهای ایرانی را در 1867 میلادی در پاریس برپا کردند و به نمایش عموم گذاشتند؛ آنچه را در سفرها و مصاحبت‌های خود با ایرانیان رصد کرده بودند. قرن بیست‌ویک نیز گویی همچنان در بطن، ارتباط و علقه دو فرهنگ و تفکر ریشه‌دار است؛ ریشه‌ای به قدمت پیش از چهار قرن دوستی و مراوده.

تبلیغات