آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۷

چکیده

هدف اصلی مقاله پیش رو بررسی نحوه برساخت مرز و مرزگذاری فرهنگی و اجتماعی در سفرنامه ظهیرالدوله (همراه مظفرالدین شاه به فرنگ) است. این سفرنامه که در بحبوحه انقلاب مشروطه نگاشته شده، از لحاظ جایگاه اجتماعی- سیاسی نگارنده حائز اهمیتی ویژه است. بحث توسعه یافتگی و مدرنیزاسیون جامعه ایرانی، لاجرم در ارتباط با کشورهای غربی پیوندی تنگاتنگ داشته است. به طور تاریخی و حتی در دوران معاصر، همیشه این سؤال مطرح بوده است که چگونه می توانیم ضمن برقراری و حفظ رابطه با غرب، الگویی مطلوب برای توسعه جامعه ایرانی فراهم کنیم؟ این رابطه برای جامعه ایران با مسائل و پیچیدگی های فراوانی همراه بوده و از دوره قاجار تاکنون هیچ گاه از این پیچیدگی ها و تنش ها کاسته نشده است. با جستن ریشه های تاریخی و فرهنگی و پژوهش درباره اساس شکل گیری این رابطه در بستری تاریخی می توان به درک همه جانبه تری از هویت درحال شکل گیری جامعه ایران دست یافت. همچنین تلاش بر این است که با تحلیل محتوای قسمت های منتخب سفرنامه مذکور، نخستین لحظه هایی که در آن انواع مرزهای اجتماعی و فرهنگی به شکل دهی مفهومی «هویت ایرانی» دامن زده اند، ثبت شود. به علاوه نشان داده شده است که چگونه در این قبیل سفرنامه ها محور توجه از پیشرفت کشورهای مقصد به نقص های جامعه ایران معطوف شده است و بیشتر از آنکه دیگری ستایش شود، خود ملامت و سرزنش می شود.

تبلیغات