جهانِ جهانی شده امروزه نیازِ هر چه بیشتر به مدارای فرهنگی میان ملت ها و فرهنگ های گوناگون را برجسته تر ساخته است. یکی از مدل های نوین برای تحقق بخشیدن به این آرمان، مدلی است که توانمندی فرهنگی افراد را متاثر از برخورداری نوع خاصی از هوش می داند با عنوان هوش فرهنگی. هوش فرهنگی مفهومی نسبتاً جدید در دانش اجتماعی است، هوش فرهنگی عبارت است از قابلیت شناخت و عکس العمل مناسب در برابر فرهنگ های متفاوت. به واقع هوش فرهنگی یک توانایی است و از این رو می توان آن را به افراد یاد داد و به اصطلاح آن ها را در این زمینه توانمند ساخت. بی تردید توانمندسازی افراد در این زمینه در سنین کمتر نتیجه بهتری در پی خواهد داشت و احتمال توفیق بیشتری را می توان برای آن در نظر گرفت. در اینجا این سؤال مطرح می شود که آیا اسلام به عنوان یک دین مترقی به این مساله توجه داشته است؟ با مراجعه به منابع دینی می توان دید که چنین توجه و تاکیدی به مقوله هوش فرهنگی سابقه قابل توجهی در سنت دینی دارد، از این رو برگرفتن مؤلفه های هوش فرهنگی و الگوبرداری از سیره و سخن پیشوایان دینی برای این مقصود، می تواند نقشه راهی برای تعامل بیشتر میان فرهنگ های گوناگون ترسیم کند، الگویی که غالبا مورد غفلت واقع شده و توجه کافی به آن مبذول نشده است.