آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۷

چکیده

اگر صدا را توانایی بازاندیشانه کنشگران برای ارائه روایت از زندگی خود و دیگران و انتخابی مهم برای اصلاح شرایط موجود در نظر بگیریم، در این صورت شعر طنز دوره مشروطه ازنظر شکل گیری صدای عمومی و ظهور و بروز یک قالب شعری انتقادی رو به سوی جامعه، منحصربه فرد است. اینکه چرا این قالب در چنین دوره ای امکان ظهور یافت موضوع بررسی این پژوهش است. در این مقاله، با مطالعه اشعار طنز چهار شاعر مطرح مشروطه (ایرج میرزا، عارف قزوینی، فرخی یزدی و ملک الشعرای بهار)، ضمن تحلیل چگونگی بروز این صدا، بسترهای شکل گیری آن با استفاده از نظریه صدای آلبرت هیرشمن تحلیل شده است. عوامل مؤثر بر شکل گیری و گسترش صدای عمومی عبارت اند از: نارضایتی حاصل از مقایسه ایران با کشورهای مدرن، عدم سهولت فرصت خروج در عین ممکن بودن خروج، وجود احساس وفاداری ملی و احتمال تأثیر صدا به دلیل ضعف حاکمیت. درحالی که صدای عمومی دوره مشروطه در نقد فرهنگ عمومی، صریح و فاصله گذارانه است، این امر در نقد سیاست (شاه، اهالی سیاست و استعمار) تا حدی به صدای مورب نیل کرده است. طنز مشروطه فارغ از صحت محتوای آن، قالبی درخشان برای تجلی صدای افقی جمعی بوده که زمینه ساز شکل گیری هویت های سیاسی جمعی و بالطبع، صدای عمودی خطاب به صاحبان قدرت شده است.

تبلیغات