آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۰

چکیده

   زبان پدیده ای پیچیده است که از ابعاد گوناگون قابل مطالعه است، از یک سو وسیله ارتباط بین افراد جامعه و به بیان دیگر مهم ترین نهاد اجتماعی است و از سوی دیگر زبان، ابزار بیان افکار و احساسات است. با تبدیل نظام آوایی زبان به نشانه های معنایی، کارکرد زبان از ارتباط و انتقال، به خلق موقعیت های نو برای خواننده و شنونده ارتقاء می یابد. زبان در این مرحله با دو فرایند خودکاری و برجسته سازی مواجه می شود. انحراف از قواعد زبان معیار و افزودن قواعدی بر آن ( برجسته سازی،آشنایی زدایی،هنجار گریزی و قاعده افزایی) به آفرینش هنری انواع ادبی می انجامد. نظریه های ادبی در تحلیل علمی انواع ادبی، گام های مهمی برداشته اند اما هر نوع ادبی را نمی توان با هر نظریه ادبی بازخوانی کرد، به نظر می رسد زبان شناسی فرمالیستی در زمره نظریه هایی است که به مدد آن می توان اصول زبان غنایی را از متن استخراج و تحلیل نمود. از منظر زبانی، غزل های غنایی، کارکردی شخصی، عاطفی و ادبی دارند و جهت گیری پیام معمولاً به سوی گوینده یا به سوی خود پیام است و نقش ادبی زبان در قاعده افزایی ها و هنجار گریزی های متعدد نمود می یابد. این مقاله سعی دارد تا ضمن تعریف و بررسی مفاهیم بنیادینی چون زبان، ادبیات و شعر غنایی به عنوان زمینه های اصلی بحث، به تحلیل معیارهای زبان غنایی دست یابد و سپس مطابقت این معیارهای زبانی و ادبی را در تحلیل غزلی از حافظ به آزمون گذارد.

تبلیغات