عصر حاضر به عنوان عصر دانش و اطلاعات، با ویژگی هایى مثل افزایش رقابت و پیچیدگى همراه است. بنابراین در چنین وضعی، ویژگی ها، مهارت ها و وظایف رهبران باید متفاوت از نوع سنتی آن باشد. امروزه تئوری های پیچیدگی و آشوب زمینه مناسبی را برای تحقیق و پژوهش در عرصه های گوناگون به وجود آورده است. پارادایمی که بر توانمندسازی ظرفیت انطباقی، خلاقیت و یادگیری سیستم های انطباقی پیچیده در بافت سازمان های تولیدکننده دانش تمرکز دارد. از این رو، ضرورت دارد تا سازمان ها به صورت مستقیم یا غیر مستقیم، برای حفظ حیات خود، با تغییرات روز تطبیق یابند. ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ، ﺳﻌﯽ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺗﺌﻮﺭﯼ ﭘﯿﭽﯿﺪﮔﯽ رهبری، ﻧﻈﺮﯾﻪ ﺁﺷﻮﺏ ﻭ ﺧﻮﺩ سازمان دهیﭼﮕﻮﻧﮕﯽ ﺑﺮﻭﺯ ﻧﻮﺁﻭﺭﯼ ﻭ ﺧﻼﻗﯿﺖ ﺩﺭ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﮐﺎﺭﺑﺮﺩ ﺍﯾﻦ ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ ﺭﺍ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﯿﻢ. پیچیدگی و دو زیرمجموعه ی آن یعنی آشوب و خودسازماندهی زاییﺪه ﺗﻐییﺮات ایﺠﺎد ﺷﺪه در داﻧﺶ ﺑﺸﺮ و ﺗﻐییﺮ ﻣﺎﻫیﺖ ﻣﺤیﻂ کﺎر می باشند. در ﺷﺮایﻂ در ﺣﺎل ﺗﻐییﺮ اﻣﺮوز، ﺳیﺴﺘﻢ ﻫﺎی ﺑی ﻧﻈﻢ در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ ﻣﺤیﻂ ﺧﻮد ﻫﻤﭽﻮن ﻣﻮﺟﻮدات زﻧﺪه ﻋﻤﻞ ﻣی کﻨﻨﺪ و ﺑﺮای رﺳیﺪن ﺑﻪ ﻣﻮﻓ ﻘیﺖ ﻫﻤﻮاره ﺑﺎیﺪ ﺧﻼق و ﻧﻮآور ﺑﺎﺷﻨد از این رو سازمان ها می توانند با توانمندسازی، خلاقیت، خودسازماندهی و بدون یک مدیریت مرکزی به توسعه دست یابند.