این مقاله به رابطه تحلیلی بین اصول آکادمیک و رشته های ارتباطات و مطالعات فرهنگی و نسبت آنها با مطالعات انسان شناختی از جمله سفرنامه ها و بازمانده های تولیدات تاریخی قرون گذشته ، از یک سو، و مسائل روش شناختی بازسازی شواهد تاریخی از سوی دیگر، می پردازد تا جنبه های بافتارشناسانه زندگی روزمره در گذشته را آشکار کند. لازم به توضیح است که منظور از بافتار، همان جزئیات زندگی روزمره است که اغلب در تاریخ نگاری، آن طور که «مکتب آنال»[1] می خواهد، مورد غفلت واقع شده است. این مقاله با روش تحلیل متن، به مطالعه زندگی روزمره مردم ایران در عصر ماقبل صفوی (قرن هشتم خورشیدی) یعنی عصر مغول و تیموریان و از منظر سفرنامه کلاویخو (نماینده پادشاه اسپانیا و جهانگرد اسپانیایی)، می پردازد. ضمناً این مقاله تفاوت بین دو تحلیل سفرنامه کلاویخو و تذکره الاولیاء عطار نیشابوری را نشان می دهد؛ به ویژه اینکه عطار نیشابوری مشاهداتش را با توجه به تجربه زیسته اش تنظیم کرده بود، در حالی که کلاویخو ایرانی نبود و تجربه زیسته ایرانی نداشته است و صرفاً مشاهده گر مشارکت کننده بوده است. در عین حال مشاهداتش برای فهم بافتار و بستر زندگی روزمره ایرانی در زمان ماقبل صفویه اهمیت فراوانی دارد. این مطالعه را با تأکید بر خوراک، پوشاک و مسکن از یک سو و فرهنگ سیاسی مردم و دولت از سوی دیگر انجام خواهم داد. در پایان مقاله، رابطه بین ساخت قدرت و زندگی روزمره را بحث می کنم تا روایتی جدید را از زندگی روزمره در عصر مغول و تیموریان ارائه کنم.