آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۵

چکیده

افضل الدّین کاشانی، فیلسوف و حکیم متألّه قرن ششم و هفتم، از جمله حکمایی است که آثار متعدّدی به ویژه در مبحث معرفت نفس از خود به جای گذاشته است. یکی از مفاهیم فلسفی مهمّی که تقریباً اغلب فلاسفه و حکما به آن پرداخته اند و افضل الدّین نیز درباره آن رأی مستقلی ارائه کرده، مفهوم «زمان» و نسبت آن با دهر و سرمد است. وی همچون سایر حکمای متأله اصل برینی برای زمان در نظر دارد که متعلّق به عالم مبدعات یا معقولات است. او زمان را تصویر متحرّک سرمدیّت می داند، ولیکن به جای واژه سرمد از واژه «دهر» استفاده می کند. دهر از نظر افضل، مقدار وجود است. نکته مهمّ آن است که فلسفه افضل مبتنی بر آگاهی (یا به تعبیر افضل آگهی)، شهود و ادراک ذات به ذات است. از این جهت، او به مسلک اشراقیون تعلّق می یابد. همچنین تأکید او بر دهر، به عنوان حقیقیت لم یزل و لایزال، ما را به ریشه های باستانی دیدگاه افضل، به ویژه پیوند آن با طریقت زروانی (از طرائق معنوی مزدیسنایی) سوق می دهد. در این مقاله، پس از ذکر پیشینه ای درباره مفهوم فلسفی و عرفانی زمان، به بررسی نظرگاه باباافضل در این باره خواهیم پرداخت و رویکرد حکمی/ عرفانی او را تبیین خواهیم نمود.

تبلیغات