آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۷

چکیده

دانش تاریخ، تاریخ نگاری، و معرفت تاریخی همواره یکی از موضوعات تحقیقاتی و مطالعاتی بسیار موردعلاقة صاحب نظران و اندیشمندان پست مدرن در غرب و برخی شارحان آن ها در ایران بوده است. اندیشه های پست مدرنیستی، که برآمده از نحله های فکری هرمنوتیکی بود، جنبشی علیه دیدگاه های به شدت پوزیتیویستی، قطعیت گرا، و عینیت باور به ویژه در علوم انسانی بود. صاحبان و واضعان این اندیشه، با بازتعریف دانش تاریخ و معرفت تاریخی، مدعی شده اند که هرگونه شرح و توصیف رویدادهای گذشته در حکم ارائة تأویلی از آن هاست و گذشته هرگز به طور کامل و دقیق بازشناختنی نیست. اما واقعیت آن است که پذیرش و کاربست دیدگاه هرمنوتیکی پست مدرنیستی در تاریخ، در حکم رسیدن به شکاکیت مطلق و ویران کردن پایه های دانش تاریخ و بی اعتبارکردن آن است. ازاین رو، در این پژوهش تلاش شده تا این دیدگاه ویران گر و نسبیت گرا براساس متن سه کتاب رسالة تاریخ نوشتة بابک احمدی، بازاندیشی تاریخ نوشتة کیت جنکینز، و زمان و حکایت نوشتة پل ریکور ازنظر محتوا موردبررسی انتقادی قرار گیرد. یافته های پژوهش نشان می دهد دیدگاه هرمنوتیکی پست مدرنیستی تاریخ حاوی تناقضاتی است که هویداشدن آن ها محققِ تاریخ را در پذیرش مدعای این دیدگاه دچار تردید جدی خواهد کرد.

تبلیغات