آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۳

چکیده

داستان، به مثابه یک مدل از جامعه، رسانه ای است که قادر به بازنمایی جنبه های مختلف روانی و اجتماعی انسان ها و افزایش توانایی های اجتماعی و موجب جامعه پذیری و تغییر در ابعاد شخصیتی انسان هاست. این پژوهش، به شیوه کتابخانه ای، مبتنی بر پژوهش کیفی و تحلیل محتوا، نگرش شخصیت های داستان کوتاه «یک روایت معتبر درباره کشتن» را بر اساس مطالعات روان شناسی اجتماعی «نگرش» و «کارکرد نگرش» بررسی و نگرش افراد را در روابط فردی، بینافردی و اجتماعی نسبت به رفتار انحرافی «قتل» تحلیل کرده است. مصطفی مستور در این داستان، جنبه های مختلف نگرش - مثبت و منفی- چند طیف از مردم جامعه را نسبت به قتل به تصویر کشیده و القای نگرش و ترسیم چشم انداز ایدئولوژیک کنشگران داستان، به ویژه شخصیت اول داستان، در کانون توجه متن قرار دارد. نظریه کارکردی نگرش، با رونمایی از انگیزه های درونی انسان، علت پدیداری نگرش ها را تبیین و نقش نگرش ها را در جهت دهی به رفتارهای اجتماعی تشریح می کند. به نظر می رسد، نگرش افراد جامعه نسبت به این پدیده غیر انسانی، مبتنی بر کارکردهای ارزش خواهانه قابل ارزیابی باشد؛ اما تحلیل متن نشان می دهد، نگرش افراد حتی نسبت به این پدیده مذموم می تواند بر اساس عوامل مختلف، در جهت کارکردهای سودجویانه تغییر جهت دهد و همچنین با وجود پایداری نسبی نگرش افراد مختلف جامعه نسبت به یک پدیده؛ کیفیت تعامل و ارتباطات بینافردی انسان ها در رویارویی با رخدادها و پدیده های اجتماعی، می تواند منجر به ناهماهنگی شناختی شده و به میزان قابل توجهی در تغییرعناصر عاطفی و شناختی نگرش و نیز شکل گیری رفتارهای پیش بینی نشده موثر باشد.

تبلیغات