آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۹

چکیده

رویکردهای متفاوت به نظریه سیاسی، بازتاب دگرگونی های معاصر در نگرش اندیشمندان درباره جایگاه و ابعاد معرفتی و روش شناختیِ فلسفه، علم، و سیاست است. از این رو، همان کشمکش هایی که در سده بیستم، و تا حدودی در دو دهه اخیر، پیرامون این مقوله ها جریان داشته است، در نوشته های مربوط به نظریه سیاسی نیز دیده می شود. این وضعیت سبب شکل گیری طیفی از رویکردها شد که یک سوی آن، "نظریه سیاسی" را اصطلاحی پارادوکسیکال می دانست و امکان وجود آن را نفی می کرد، و سوی دیگر، نظریه سیاسی را برای حیات سیاسی الزامی می دید. اما آنچه اکنون اهمیت دارد، و مقاله پیشِ رو نیز با همین هدف نگاشته شده، این است که با گذر از استیلای پوزیتیویسم بر دانش سیاسی و بیرون آمدن نسبی از سایه واکنش های جدلی، چگونه می شود با بررسی دقیق تر نقاط ضعف و قوت رویکردها، بر امکان پردازش نظریه های سیاسی کارآمدتر برای رویارویی با دشواری های زیست سیاسی در جوامع امروز افزود.

تبلیغات