آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۶

چکیده

گفتمان مجموعه ای از احکام و گزاره هاست که شرایط را برای عاملان اجتماعی معنادار می کند. در رویکردهای گفتمانی، برخی از مفاهیم و موضوع ها کنارگذاشته می شوند؛ زیرا نظام گفتمانی بنا به ماهیتی که دارد برخی از موضوع ها و مفاهیم را برجسته می کند و برخی دیگر را به کنار می نهد. در نظام گفتمانی برخی از دانش ها بر اساس مطلوب های نظام قدرت برجسته می شوند؛ زیرا آن دانش ها بنا به ماهیتی که دارند به آن نظام سیاسی مشروعیت می بخشند. در دوره صفویه که نقطه عطفی در تاریخ تشیع محسوب می شود، دانش فقه به نهاد قدرت مشروعیت می بخشید؛ زیرا در این دوره بسیاری از کردارهای پادشاهان بر مبنای تعالیم و آموزه های تشیع شکل گرفته بود. در این زمان بسیاری از علما از سایر شهرهای اسلامی به ایران می آمدند و تحت تأثیر فضای مساعدی که پادشاهان صفوی ایجاد کرده بودند، آموزه های شیعی را ترویج می کردند. ماهیت روابط علما و پادشاهان صفوی از آ نجا اهمیت دارد که بسیاری از علمای شیعی در مشروعیت بخشی و تحکیم موقعیت حاکمان صفوی نقش ارزنده ای را ایفا کرده اند؛ اما برخی از این علما در قالب همان ساختار دانشی که به پادشاهان مشروعیت می داد، از نزدیک شدن به پادشاهان صفوی خودداری می کردند و با رویکردی انتقادی، بسیاری از رفتارهای آنان را تأیید نمی کردند. پرسش این پژوهش آن است که عالمان دینی در دوره صفویه در ارتباط با پادشاهان به تولید چه دانشی اقدام کردند؟ این نوشتار برآن است تا با تکیه بر روش گفتمان دانش قدرت میشل فوکو، نوع رویکردهای موافق و مخالف علما در نهاد تولید دانش فقه را نسبت به ساختار قدرت صفوی بررسی و کنکاش کند.

تبلیغات