آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۲

چکیده

برای ادراک جایگاه مدل مشخص نظام سلامت عمل (عدم تبرج)، در یک سیستم بومی، توجه به مبانی بنیادی تفکر راهبردی واجد اهمیت است. از این منظر، تبیین «پارادایم» به عنوان پیش شرطی اساسی در سیر تفکر راهبردی و ارائه «دکترین تبرج»، از منظر چیستی، چرایی و چگونگی «تبرج» با انتقال پارادایمی رایج به پارادایم قرآنی برای طراحی استراتژیک، ضرورت می یابد. پژوهش حاضر با هدف بررسی «تبرج» در بین زنان متاهل شهر اهواز انجام شد. رویکرد این تحقیق، از نوع روش شناسی کیفی می باشد و روش مردم نگاری برای انجام عملیات پژوهشی به کار گرفته شد. روش نمونه گیری، از نوع کیفی- نظری است و با استفاده از شاخص اشباع نظری تعداد 24 نفر از میان زنان متاهل به عنوان نمونه تحقیق، مورد مصاحبه قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از «نظریه زمینه ای» انجام شد. در یافته های اصلی این تحقیق، شامل: تغییرات اجتماعی و تولید مطالبات جدید، نگاه کالایی و سرمایه ای به زنان، تمایل به متمایز سازی خود و هویت مستقل، مدل سازی و الگوسازی توسط رسانه ها و هنرپیشه ها، فرد گرایی و لذت طلبی افراطی، کم رنگ شدن حیای قلبی، رفتاری و تقواگرایی، قلب مریض، تعارضات زناشویی، طلاق عاطفی و کاهش مهارت و فرصت گفت وگو و روابط عاطفی رودررو می باشد که می توان تمامی مقولات را ذیل مقوله «قلب مریض»، قرار داد. به بیان دیگر، قلب مریض «مقوله هسته ای» این نظریه زمینه ای است.

تبلیغات