آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۷

چکیده

مدارا، در طول زمان، و به ویژه از هنگام جنگ های مذهبی قرن های 16 و 17 میلادی در اروپا، یکی از سوژه های مهم و نیز چالش برانگیز فلسفه، سیاست و مذهب بوده است. مدارا با سایر مولفه های جامعه ی مدرن همچون دموکراسی، جامعه مدنی، آزادی و حقوق بشر پیوندی تنگاتنگ داشته و هم اکنون به بخش گسست ناپذیر از آنها بدل شده است. اما با وجود اقبال عمومی و آکادمیک به مفهوم مدارا، به ویژه در دهه های پایانی قرن بیستم و آغاز قرن بیست ویکم، هنوز این مفهوم به لحاظ مفهومی تااندازه ای عقب مانده و توسعه نیافته است. تا جایی که ابهامات و عدم توافق گسترده ای حول ابعاد مفهومی و نیز سطح سیاسی، مذهبی و اخلاقی مدارا وجود دارد. این پژوهش که به روش تحلیلی-تطبیقی انجام شده است، بعد از گذر کوتاهی به تبارشناسی لغوی و ایضاح مفهومی، به ارائه تعریف و طبقه بندی جامعی از مدارا پرداخته و در ادامه کاستی ها و ابهامات مدارا را در ایران معاصر برجسته ساخته است. در این راستا، پژوهش حاضر به سردرگمی نظری-عملی مدارا در بافتار سیاسی و اجتماعی ایران معاصر می پردازد، و این چشم انداز اساسی را مطرح می کند که ابهام معنایی مدارا به طرزی ناگزیر به سردرگمی عملی در قبال آن انجامیده است.

تبلیغات