عبدالله البردونی در مرحله آخر حیات شعری خود، به شعر سورریالیستی روی آورده است. سرودن این اشعار براساس سبک مبتنی بر ناخودآگاه انجام شده و تکیه بردونی بر ناخودآگاه، بر تمامی عناصر شعری او تأثیر گذاشته است. ازجمله این تأثیرات می توان به زبان شعری بردونی اشاره کرد. زبان شعری او در این قصیده ها علاوه بر غموض و غرابت، هنجارگریزی و ساختارشکنی زیادی دارد. از دیگر تأثیرات ناخودآگاه، شکل گیری عناصری چون زمان و مکان سورریالیستی در اشعار اوست؛ به نحوی که زمان و مکان در اشعار او از گستره ای وسیع و نامحدودتر برخوردارند و چارچوب و حدومرزهای دنیای واقع و خودآگاه را ندارند. نگارش ناخودآگاه همچنین باعث آشنایی زدایی هایی فراوان در محور افقی و عمودی شعر گشته است که برگرفته از دو اصل «پیوند آزاد» و «تصادف عینی» سورریالیسم است. کثرت این امر موجب پدیده ای در شعر او به نام «فضاهای گسسته شعری» شده است. در این مقاله، تمامی این موارد بررسی خواهد شد.