آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

دلبستگی به محل زندگی، حس تعلق به محل را در افراد ایجاد می کند و سبب می شود سرمایه های فکری و مالی آن ها به منظور ترقی محیط زندگی به کار گرفته شود. این امر به تغییر در فضای سکونتگاه ها می انجامد. هدف پژوهش حاضر، بررسی آثار تعلق مکانی بر بازساخت فضایی-کالبدی سکونتگاه های روستایی می باشد. جامعه آماری خانوارهای روستایی دهستان نِه در شهرستان نهبندان به عنوان بوده است (12291 N=). با کمک فرمول کوکران و به روش تصادفی ساده، 344 سرپرست خانوار به عنوان نمونه مشخص شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه می باشد. با استفاده از آزمون t تک نمونه ای، میزان حس تعلق مکانی در نمونه آماری بررسی شد. سپس بررسی رابطه خطی میان حس تعلق مکانی و بازساخت فضایی-کالبدی با استفاده از تحلیل واریانس (ANOVA) صورت گرفت و درنهایت، آثار تعلق مکانی بر این بازساخت، با استفاده از مدل رگرسیون و تحلیل مسیر بررسی شد. براساس نتایج، سطح تعلق مکانی در میان خانوارها قابل قبول است. دلبستگی عاطفی به محل نسبت به سایر شاخص ها در سطح بالاتری قرار گرفته است. بررسی رابطه خطی حس تعلق مکانی و بازساخت فضایی-کالبدی، نشان دهنده رابطه ای منسجم و معنادار میان این دو متغیر است؛ به طوری که حس تعلق به مکان، کیفیت مسکن، اصلاح زیرساخت ها، اصلاح بافت و شبکه معابر روستایی را افزوده است؛ بنابراین، به منظور افزایش حس تعلق مکانی و ماندگاری جمعیت در نواحی روستایی، باید خدمات حمایتی بیشتری مانند توسعه فرصت های شغلی، توسعه کارآفرینی و غیره در اختیار روستاییان قرار بگیرد و محیطی مساعد برای زیست آن ها فراهم شود.

تبلیغات