به عقیده پژوهشگران عرصه جامعه شناسی ادبیات هر قصه و اثر ادبی دیگر، وقایع زمانه خود را بازگو می کند و قصه در حقیقت، شکل بیان هنری همان وقایع اجتماعی است. با این تفاوت که جامعه شناسی به زبان علمی درباره آن مسایل گفتگو می کند. بنابراین، بررسی ادبیات با روشی علمی، جوهر آثار ادبی، شرایط و مقتضیات محیط اجتماعی در بر گیرنده و پرورنده شاعر و نویسنده و نیز جهان بینی، موضع فکری و فرهنگی آنان را با توجه به سفارش های اجتماعی مطالعه می کند. در این مقاله، به بررسی اجتماعی سیاسی رمان بادبادک باز اثر خالد حسینی، نویسنده افغانی تبار مقیم آمریکا، با توجه به روش ساختگرایی گلدمن می پردازیم. در این شیوه، محتوای اثر ادبی و رابطه آن را با جامعه ای بررسی می کنند که اثر در آن خلق شده است و به جای توصیف محتوای اثر ادبی، به بررسی محتوا و رابطه آن با جهان نگری در یک دوران خاص می پردازند. لذا در این رمان به اختصار به روحیات و شرایط زندگی مردم وتبیین پدیده ها، رفتارها، ساخت ها و فرازونشیب های اجتماعی سیاسی زندگی شخصیت های رمان در سه دوره سیاسی تاریخ افغانستان اشاره شده است و مهم ترین یافته ها در تحلیل رمان مذکور، به نبود آمادگی و زیرساخت های کافی برای پذیرش نظام جمهوری از جانب افغان ها، برتری قوم پشتون بر دیگر اقوام (که طالبان نیز از دل این قوم برآمده اند) و نیز نقش آمریکا به عنوان منجی افغانستان اشاره دارد.