لغزش معناشناختی یکی از لغزش گاه های رایج در مباحث علمی است و زمانی رخ می دهد که شخص متفکر هنگام بحث و نظریه پردازی درباره یک موضوع، از قلمروی معنایی مورد نظرش فاصله بگیرد و به وادی معنایی دیگری بیفتد. پرسش اصلی این مقاله آن است که آیا می توان گفت برخی نظریه های اخلاقی نیز دچار لغزش معناشناختی شده اند و اگر آری، این لغزش چگونه روی داده است؟ هدف این تحقیق آن است که از این منظر به بررسی نظریه های غایت گرا بپردازد و وقوع لغزش معناشناختی و چگونگی آن را در این نظریه ها واکاود. برای دستیابی به این هدف، از روش تحلیل مفهومی استفاده شده است؛ به این صورت که با تحلیل مفهوم «ارزش»، پس از تفکیک معانی مختلفی که از آن اراده می گردد، معنای مورد نظر در مباحث فلسفه اخلاق تعیین شده و سپس مطابقت یا عدم مطابقت نظریه های غایت گرا با این معنا بررسی گردیده است. با بررسی های به عمل آمده این نتیجه به دست آمد که نظریه های غایت گرا در فلسفه اخلاق و به طورخاص نظریه استاد مصباح یزدی در معرض چنین اشکالی هستند. در نظریه ایشان با نادیده گرفتن معنای ارزش اخلاقی، به جای آنکه از واقعیت داشتن ارزش اخلاقی اَعمال دفاع شود، از واقعی بودن ارزش ابزاری آنها برای رسیدن به نتایج مطلوب دفاع شده است.