آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۸

چکیده

نخبگان سیاسی ایران اواخر قاجار، تخته قاپو کردن عشایر را در روند تجدد و دولت ملت سازیِ نوین از اقدامات اجتناب ناپذیر اجتماعی تلقی می کردند. این مسئله در آذربایجان، که مهم ترین مسیر ورود اندیشه های نوین محسوب می شد، از اواخر دوره ناصری مورد توجه قرار گرفت. از جمله ایلات ارسباران (قره داغ) سوژه این نگرش شدند. این دسته از ایلات تا روی کارآمدن رضاشاه روندی از یکجانشینی را پیموده بودند. این مقاله به دنبال تبیین روند اسکان این عشایر و تأثیرات آن در این فرایند است و با استفاده از روش تحلیلِ مضمونِ اسناد و روایت های تاریخی به دنبال پاسخ دادن به مسئله اسکان به عنوان ضرورت تاریخی یا پروژه ی سیاسی است. همچنین درصدد بررسیِ تأثیرات اسکان عشایر قره داغ تا اواخر دوره پهلوی است. مشارکت فعالانه عشایر در تحولات سیاسی مشروطه و آگاهی آنان از اندیشه نوین، هزینه کمتری برای دولت مرکزی داشت. اما مشکلات ناشی از اجرایی شدن اسکان از جمله فقدان آگاهی مأموران دولتی به قوانین و بخشنامه ها، فقدان امکانات آموزشی، بهداشتی وسایر امکانات که متوجه برنامه ریزی دولتی بود، تکثّر و اختلاف موجود بین طوایف قره داغی و عدم توجه حکومت مرکزی به این مسئله، عدم شناخت دولت از موقعیت جغرافیایی منطقه روند آن را با مشکلات و کندی روبه رو کرد؛ اما این اقدام هیچ گاه روند معکوس پیدا نکرد بلکه ترقیِ روبه جلو با آهنگ کُند بود. این مشکلات به پاره ای برخوردهای خشونت آمیز دولت با عشایر انجامید اما حجم و گستره آن در مقایسه با سایر مناطق ایران اندک بود.

تبلیغات